تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۷:۳۰

ترجمه امید جعفرنژاد: ایالات متحده از نظر نظامی بر جهان تسلط دارد. تهدیدهایی که آمریکا با آنها مواجه است نسبت به توانایی‌ها و قابلیت هایش کمرنگ‌تر هستند.

پس چرا واشنگتن همچنان هزینه‌های هنگفتی را در بخش نظامی صرف می‌کند؟ ایالات متحده در سال2010 میلادی، تقریبا 700‌میلیارد دلار را در بخش نظامی مصرف خواهد کرد.

 پس از تورم، این مبلغ افزایشی

 2 درصدی نسبت به بودجه نخست دفاعی و غیرجنگی 534 میلیارد دلاری ریاست‌جمهوری اوباما را نشان می‌دهد.  با وجود برنامه‌های اولیه برای رشد صفر درصدی در بخش هزینه‌های دفاعی در سال‌های آینده، شایعه‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه وزارت دفاع آمریکا از افزایش سرمایه‌ها در سراسر سال2015 میلادی، 2‌درصد بهره‌مند خواهد شد. هنوز هم بعضی از محافظه‌کاران قصد دارند با قانونی که به برداشت هزینه‌های ثابت 5، 4 یا حتی 6 درصدی از تولید ناخالص ملی حکم می‌دهد، ارتش را بسازند و حفظ کنند. جنگ طلب‌های آمریکا بر درصدی از تولید ناخالص ملی متمرکز شده‌اند که به ارتش اختصاص می‌یابد. این میزان هم‌اکنون تقریبا 4/4 درصد است به‌دلیل اینکه این رقم با گذشت سال‌های متمادی کاهش یافته است.

آمریکا نسبت به هر زمان دیگری پس از پایان جنگ جهانی دوم، امروزه دلارهای بیشتری را خرج ارتش خود می‌کند. براساس ارزش دلار در سال2000 میلادی، ایالات متحده در سال1945 میلادی که مصادف با آخرین سال جنگ جهانی دوم بود، 774‌میلیارد و 6 میلیون دلار را صرف ارتش کرد. در سال1953 میلادی و همزمان با آخرین سال جنگ کره، هزینه‌های نظامی به 416‌میلیارد و یک میلیون دلار و در طول جنگ ویتنام در سال1968 میلادی به اوج  خود یعنی رقم421‌میلیارد و 3 میلیون دلار رسید.

در مقابل، در سال2010 میلادی و حتی قبل از تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان و هزینه‌های دیگری که برنامه‌ریزی نشده بود، انتظار می‌رفت که ریاست‌جمهوری ایالات متحده 517 میلیارد و 8‌میلیون دلار در بخش نظامی صرف کند. این مبلغ بیشتر از هزینه‌های مصرف شده در جنگ طولانی مدت اما اغلب سرد و گرم افغانستان بود.

به‌دلیل اینکه اقتصاد آمریکا رشد کرده، هزینه به‌عنوان درصدی از تولید ناخالص ملی کاهش یافته است. تولید ناخالص ملی آمریکا در سال2010 میلادی به تقریبا 11 تریلیون و
 7 میلیارد دلار بالغ می‌شود. این مبلغ تقریبا نسبت به سال1986 میلادی 2‌برابر، نسبت به سال1968 میلادی 3 برابر و در مقایسه با سال1953 میلادی 6 برابر است.  هزینه‌های نظامی باید براساس تهدیدها تعیین شود نه رشد اقتصادی. آیا کسی می‌تواند به‌درستی ادعا کند، تهدید نظامی‌ای که امروزه آمریکا با آن روبه‌رو است همانند آن سال‌ها2، 3  یا 6 برابر بزرگ‌تر است؟ ایالات متحده امروزه با تهدید نظامی مهمی روبه‌رو نیست.

کالین پاول سال1991 میلادی و هنگامی که فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا بود، گفت:من دشمنی ندارم اما هنوز با کاسترو و کیم ایل‌سونگ مواجه هستم.  آمریکا دشمنان قدرتمندی ندارد. روابط ایالات متحده با چین و روسیه گاهی اوقات شکننده بود اما هیچ رویارویی در کار نبود چه برسد به اینکه روابط، جنگ افروزانه باشد. واشنگتن با هر کشور صنعتی به‌صورت یک در میان اتحاد برقرار کرده است.

آمریکا پیچیده‌ترین زرادخانه هسته‌ای و قدرتمندترین نیروی متعارف را در اختیار دارد. دسترسی واشنگتن به سلاح‌ها حتی از ایتالیا و انگلیس هم فراتر رفته است. کشورهای دیگر و به‌خصوص چین به خاطر این موضوع تحریک شده‌اند اما سال‌ها طول می‌کشد تا آنها به پای هم برسند، چه رسد به اینکه از ایالات متحده سبقت بگیرند.  حتی اگر هزینه‌های جنگ‌های افغانستان و عراق را کم کنیم، مخارج ارتش آمریکا که تقریبا 5 برابر چین و 10‌برابر روسیه است، باقی می‌ماند.

اگر هزینه نظامی گروهی از دشمنان و مخالفان و کشورهای متخاصمی چون برمه، کوبا و کره‌شمالی را با هم جمع بزنیم، ایالات متحده 25‌برابر آنها در بخش نظامی هزینه می‌کند.  ایالات متحده در این میان تنها نیست.   هزینه‌های نظامی آمریکا به اضافه متحدان ناتو تقریبا 70‌درصد از هزینه‌های نظامی جهان را تشکیل می‌دهند و اگر دوستان و متحدان دیگر آمریکا مانند کره‌جنوبی را به این گروه اضافه کنیم، سهم کلی هزینه نظامی جهان به 80 درصد می‌رسد.

خلاصه اینکه هزینه‌ای که واشنگتن در بخش نظامی صرف می‌کند برای دفاع از آمریکا نیست بلکه برای چیره شدن و غلبه بر دیگر کشورها ست اما بسیار برای ایالات متحده پر هزینه خواهد بود که توانایی حمله به کشورهایی مانند چین را حفظ کند.

تروریسم همچنان به‌عنوان تهدید امنیتی اضطراری باقی مانده است. با وجود این، حملات تروریستی اگر چه وحشتناک هستند اما خطری وجودی ایجاد نمی‌کنند. القاعده هیچ‌گاه جایگزینی برای نازیسم و کمونیسم، سیستم‌های ‌ای‌سی‌بی‌ام که کلاهک هسته‌ای بر سر آنها نصب شده است و تیپ‌های زرهی محسوب نمی‌شود.  همچنین، نیروی نظامی سنتی بهترین راه برای مبارزه با تروریسم نیست.

در حقیقت، مداخله خارجی که همانند ضربه زدن به لانه زنبور است، اغلب باعث تشویق تروریسم می‌شود. صرف هزینه‌های نظامی آمریکا توسط سیاست خارجی آن کشور مشخص شده است.  تعهدات آمریکا موضوعی انتخابی محسوب می‌شود اما امروزه معنایی ندارد. تعهد، خوب است اما استفاده از نیروی نظامی تنها ابزار عمل به تعهد نیست و هر گونه نقش بین‌المللی باید هزینه‌ها و منافع را متعادل کند.

تنظیم تعهدات باعث ایجاد ساختار قدرتی با تفاوت وسیع و ارزان‌تر می‌شود. ایالات متحده می‌تواند هزینه‌های نظامی مهمی را کاهش دهد و هنوز هم قدرتمندترین و پیچیده‌ترین ارتش در جهان باقی بماند به‌صورتی که به‌خوبی بتواند از آمریکایی‌ها دفاع کند.  حتی رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا اعتراف می‌کند که منابع اندک هستند. واشنگتن باید به اولویت‌هایش آرایشی تازه بدهد. این به معنای کاهش نقش دولت ایالات متحده در خارج است. برتری آمریکا در حال کاهش یافتن است. تصمیم‌گیری‌ها درباره اینکه چگونه و به چه میزان این اتفاق صورت می‌گیرد باید توسط واشنگتن گرفته شود و نباید براساس فشار وقایع باشد.

ژاپن تایمز آنلاین