بهدنبال ارزیابیهای پنتاگون و وزارت انرژی از زرادخانههای هستهای آمریکا، اوباما بازنگری در سیاست هستهای این کشور را بر مبنای کاهش ذخایر تسلیحاتی استوار کرده است. به این صورت دکترین سلاحهای هستهای اتخاذ شده از سوی جورج بوش موسوم به موضعگیری هستهای کنارگذاشته میشود. اوباما با معرفی دکترین جدید هستهای آمریکا اعلام کرده که کشورش تلاش میکند در واکنش به حملات بیولوژیک، شیمیایی یا متعارف از تسلیحات هستهای خود استفاده نکند مگر اینکه با وضعیت فوقالعاده روبهرو شود و یا منافع ملی این کشور به خطر افتاده باشد. البته اوباما مدعی شده است کشورهایی از واکنش هستهای آمریکا در امان میمانند که به پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای(انپیتی) پایبند باشند.
در زمان جورج بوش، سیاست هستهای آمریکا این بود که ایالات متحده زمانی که با حملهای به وسیله سلاحهای کشتار جمعی، هستهای، شیمیایی و بیولوژیک روبهرو شود، بتواند از تسلیحات هستهای خود استفاده کند. اکنون اوباما تغییراتی در این سیاست ایجاد کرده که از آنچه از رئیسجمهوری دمکرات انتظار میرفت بهمراتب کمتر است. حتی در راهبرد تازه هستهای اوباما، این مسئله که ساخت تسلیحات هستهای جدید یا انجام آزمایشهای هستهای متوقف میشود، ارزش چندانی پیدا نخواهد کرد چرا که در عوض میلیاردها دلار برای مدرنیزه کردن تسلیحات کنونی اختصاص داده شده است. در حال حاضر خیلی از قدرتهای هستهای جهان مانند فرانسه دکترین هستهای مشابه بوش در اختیار دارند و برخی میگویند احتمال اینکه آنها در کوتاهمدت از سیاست جدید اوباما پیروی کنند، بسیار زیاد خواهد بود.
این تغییر مهم در سیاست هستهای آمریکا به لطف پیشرفتهای فوقالعاده در عرصه ساخت سلاحهای متعارف صورت گرفته که در رویارویی با دشمن تأثیری دارند که زمانی تنها سلاحهای هستهای از این تأثیر برخوردار بودند. به عبارت روشنتر ایالات متحده در سیاست جدید هستهای خود، خلع سلاح شدن را دنبال نمیکند و تنها نوع تسلیحات خود را تغییر داده است. انتشار بازنگری راهبرد هستهای آمریکا پیش از امضای پیمانی که براساس آن روسیه و آمریکا زرادخانههای هستهای خود را کاهش میدادند، صورت گرفت.
بنا بر پیمان جدید که در پراگ امضا شد هر یک از دو کشور تعهد دادند که تعداد کلاهکهای هستهای استراتژیک خود را بین 25تا30درصد کاهش داده و تعداد آنها را طی 7سال به حداکثر1550 کلاهک برسانند. طبق این پیمان دو طرف اجازه دارند تا 700 موشک بالیستیک و بمب افکن سنگین را برای خود حفظ کنند. این توافقنامه جایگزین پیمان «استارت» است که در سال1991 منعقد شد و دسامبر گذشته مهلت آن به اتمام رسیده بود.
تفاوتهای سیاست اوباما و بوش
طبیعتا منطقی نیست که صرفا بهدلیل ورود یک رئیسجمهور تیره پوست به کاخ سفید، انتظار رود فلسفه سیاسی کشوری که طبق یک سنت دیرینه به سیطره و تسلط در عرصه جهانی گرایش دارد، تغییر کند. نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که آمریکا براساس بودجه نظامی خود که از مجموع بودجه همه کشورهای جهان هم فراتر رفته، همچنان مبالغ هنگفتی برای آمادهسازی نظامی خود هزینه میکند.
اینکه چرا دولت واشنگتن فعالیتهای نظامی خود را در فضا روزبهروز افزایش میبخشد، سیستم دفاع ضدموشکیاش را توسعه میدهد و زیردریاییهای هستهای قدرتمند خود را به موشکهای جنگی با کلاهکهای هستهای مجهز میکند، سؤالاتی هستند که پاسخ آنها را مسلما نمیتوان در مقاصد صلحآمیز جستوجو کرد. نگاه موشکافانه به سیاست جدید هستهای ایالات متحده آشکار میکند که موضع کنونی دولت آمریکا، با موضع قبلی متعلق به دولت بوش چندان فاصلهای ندارد.
در واقع راهبرد جدید، سیاستهای دولت محافظه کار قبلی را با شرایط امروزی جهان تطبیق میدهد. این سیاست جدید البته 2مقوله مهم دیگر را مطرح میکند: آیا پروژه سپرضدموشکی، بازگشت به سلاح هستهای را درپی خواهد داشت؟ و دیگر اینکه آیا در کوتاهمدت سلاحهای هستهای با سلاحهای استراتژیک ویرانکنندهتر جایگزین خواهند شد یا خیر؟ محدود شدن استفاده از سلاحهای هستهای در سیاست اوباما (برخلاف سیاست دولت بوش) از آنجا که استفاده از سلاحهای هستهای را علیه کشوری که به این سلاحها مجهز است یا کشورهایی که هرگز پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای را امضاء نکرده و یا از مفاد آن سرپیچی کردهاند، مجاز میداند، نسبی است. پارادوکسی که در مصاحبه اخیر اوباما با نیویورکتایمز هم کاملا مشهود بود.
رئیسجمهوری ایالات متحده تنها اعلام کرد که این کشور و رژیم صهیونیستی بابت فعالیتهای هستهای ایران نگران هستند و این موضوع را که ایران بر خلاف رژیم صهیونیستی به انپیتی پیوسته و با بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی مواجه شده بهطور کلی نادیده گرفت. این در حالی است که رژیم صهیونیستی نهتنها به انپیتی ملحق نشده بلکه به زرادخانه هستهای عظیمی مجهز است که تاکنون هیچگونه بازرسی بینالمللیای نداشته است. همین بحث در مورد پاکستان، دیگر متحد ایالات متحده هم صدق میکند.
این کشور سلاح هستهای در اختیار دارد ولی هرگز به انپیتی نپیوسته و اوباما در پاسخ به سؤالی در مورد زرادخانه هستهای پاکستان که ایالات متحده تا امروز برای سیستم امنیتی آن دستکم 100میلیون دلار هزینه کرده است گفت که علاقهای ندارد به جزئیات مقوله اتمی پاکستان بپردازد. همه این موارد نشانگر این هستند که استراتژی ایالات متحده همچنان برمبنای سیاستهای قدیمی خود که تناقض مشخصه اصلی آن بوده، بنا شده است؛و البته این مسائل، تنها موارد مبهم این راهبرد جدید تلقی نمیشوند چراکه اوباما از یکسو از کاهش تسلیحات اتمی خبر میدهد و از سوی دیگر اعلام میکند که کشورش با هدف بهتر کردن تجهیزات نظامی هستهای برای حفظ امنیت بیشتر سرمایهگذاری خواهد کرد.
رئیسجمهوری آمریکا حتی در جواب پرسشی در رابطه با نسل جدید سلاحهای متعارف که ایالات متحده در حال توسعه آنهاست و مرز موجود بین این سلاحها و سلاح هستهای را از بین میبرند، گفت که علاقهای به صحبت در مورد جزئیات این موضوع هم ندارد.
همین مورد در مورد سلاحهای هستهای ایالات متحده در اروپا صدق میکرد. اوباما در مورد سپرضدموشکی آمریکا در این قاره که پیمان استارت جدید را هم با شکست مواجه میکند، سکوت کرد. به جای او وزیر امور خارجه روسیه سرگئیلاوروف در فاصله 48ساعت بعد از پیمان استارت2 در پراگ حرف زد و تهدید کرد مسکو حق عقب نشینی از معاهده جدید استارت را در صورتی که طرح سپر دفاع موشکی آمریکا تأثیری بیش از اندازه روی کاربرد نیروی هستهای راهبردی روسیه داشته باشد، برای خود محفوظ نگه خواهد داشت.
همین امر سبب شد محافل آمریکایی در رابطه با امضای این پیمان به رئیسجمهوری این کشور اعتراض کنند. به عقیده معترضان نگرانیهای اوباما در زمینه کنترل تسلیحات، به روسیه اجازه خواهد داد تا تمامی برنامههای موشکی آینده ایالات متحده را محدود کند و به همین خاطر اوباما حتی در این مورد هم نتوانسته قدم مثبتی در برنامه هستهای خود بردارد.
بازگشت آمریکا به دنیای هستهای با اوباما
در این میان نباید از این نکته غافل ماند که ماه فوریه گذشته و بعد از موافقت اوباما با بازگشت دوباره آمریکا به سیاست هستهای و ساخت مراکز جدید اتمی در این کشور، روی تمامی امیدها و انتظارات فعالان محیطزیست در سراسر جهان خط بطلان کشیده شد. تنها یک حرکت در کنار شعار معروف انتخاباتی اوباما؛ « بله، ما میتوانیم» کافی بود تا آمریکاییها 30سال به عقب بازگردند و خاطره فاجعه رخ داده در تریمایل آیلند و چرنوبیل و قربانیان بیگناه را به دست فراموشی بسپارند. ایالات متحده هماکنون بیش از صد رآکتور اتمی برای تولید انرژی برق در اختیار دارد ولی برنامه ساخت این مراکز 30سال پیش و بعد از فاجعه رخداده در تریمایل آیلند متوقف شده بود. تصمیم جدید اوباما مبنی بر ساخت مراکز هستهای جدید، اعتراض گسترده انجمنهای زیستمحیطی آمریکایی را که به نوعی احساس میکردند به حمایتهای بیامان آنها از شعارهای تبلیغاتی اوباما علنا خیانت شده در پی داشت.
اوباما در سخنان خود در جریان رقابتهای انتخاباتی گفته بود که هرگز روی پروژه هستهای سرمایهگذاری نخواهد کرد. رئیسجمهوری آمریکا بهمنظور توجیه این خلف وعده خود تضمین داده که سیاست جدید هستهای این کشور جزو برنامهای است که ایجاد 700هزار شغل جدید در بخش انرژی و 800 پست دائمی را در دستور کار خود دارد. ضمن اینکه این سرمایهگذاری در تولید باتریهای پیچیده برای خودرو، مدرن ساختن شبکه انرژی برق و الکتریسیته و 2برابر کردن توانایی ایالات متحده بهمنظور تولید انرژیهای قابل بازیافت، به کار گرفته خواهد شد.
رئیسجمهوری آمریکا با هدف پنهانکردن تسلیم شدن آشکار خود در برابر لابیهای فعال اتمی در حزب دمکرات که بارها در مورد تصویب قانون محیطزیست او را تهدید کردهاند، بیش از هر موضوع دیگری به بحث اشتغالزایی و مبارزه با بیکاری (که به میزان 7/9درصد در ایالات متحده رسیده) و مقوله بازیافت انرژی تأکید کرد و در عین حال هشدار داد که سیستم ترقی صنعت انرژی پاک صرفا به بخش بازار کار مربوط نمیشود و در عین حال آمریکا را در رقابت بینالمللی موجود در این زمینه هم به پیش خواهد برد.