تهیهکننده فیلم طلا و مس گفت: جذابیت سینما برای من رفتن به مسیرهای تازه و کشف نشده است. دوست داشتم یک فیلم عاشقانه ساخته شود. نمیتوانم با داستان عشقی که از کافیشاپ شروع میشود ارتباط برقرار کنم ولی عشق جاری در«طلا و مس» را خیلی دوست دارم، میفهمم و حس میکنم و نمونه آن در خانوادهها زیاد است.
منوچهر محمدی(تهیهکننده)، همایون اسعدیان (کارگردان) و نگار جواهریان (بازیگر) فیلم «طلا و مس» در این نشست به بررسی چگونگی شکلگیری طلا و مس و مسائل مختلف پرداختند.
منوچهر محمدی درباره ایده و طرح این فیلمنامه که متعلق به اوست، اظهار داشت: حدود 10 سال پیش فیلمی را به نام «دستمال زرد» دیدم که برایم بسیار تاثیرگذار بود و روابط عاشقانه یک زن و مرد را بهخوبی نشان داده بود.
این روزها هم مسئولان آمارهایی از افزایش طلاق میدهند که بسیار تکاندهنده است و زیاد شدن آن نشان میدهد آستانه تحمل بسیار کم شده است. بحث اخلاق هم برایم مهم بود که زیاد راجع به آن گفته میشود اما عمل نمیشود و بد نیست به جای شعار دادن، مقداری بدانیم اخلاق چیست؟ همه اینها دست به دست هم داد تا ایده «طلا و مس» شکل گرفت.
محمدی با بیان اینکه خواستیم یک عشق نجیب شرقی را در سینما نشان بدهیم خاطرنشان کرد: ایده اصلی، نزدیک شدن به زندگی یک روحانی بود که در یک شرایط ویژه و خاصی قرار میگیرد و ناچار میشود درس را کنار بگذارد و از 2 بچه کوچک نگهداری کند و همه اینها باعث شدند تا این فکر و ایده کامل شود.
این تهیهکننده که پیش از این در 2 فیلم «زیرنور ماه» و «مارمولک» هم به شخصیت روحانی پرداخته استدرباره علاقهاش به این قشر گفت: در دوره پس از انقلاب موقعیت روحانیت در جامعه ما کاملا با قبل از انقلاب یک تفاوت اساسی و بنیادی کرده است؛ طبیعتا بخش عمدهای از روحانیت در مسند دولتی نشستند و مسئولیتهای اجرایی پذیرفتند و به تبع این مسئولیتها در رسانه حضور بیشتری پیدا کردند.
وی ادامه داد: مردم کمتر با زندگی روحانیون و مختصات فردی و مسائل مبتلا به آنها سروکار دارند. طبیعتا این افراد بهعنوان یکی از اقشار مهم اجتماعی که از مشروطه به این طرف در تمام حرکتهای اجتماعی- سیاسی نقش داشتند و همینطور یکجور بستهبودن فضای زندگی آنها، بهطور طبیعی همیشه یک رمز و راز و کنجکاوی ایجاد میکند.
اهل سینما هم که علاقهمند هستند به حوزههای کشفنشده سر بزنند و این برای خود من عاملی شد که فکر کنم این حوزه کمتر دیده شده و خوب است مسائل این قشر مهم اجتماعی به نوعی در سینما مطرح شود.
دیدن آدمها در موقعیتهای خاص برایم جذاب است
همایون اسعدیان کارگردان این فیلم در بخش دیگری از نشست به ایسنا یادآور شد: طرح «طلا و مس» که از سوی منوچهر محمدی پیشنهاد شد برایم خیلی جذاب بود. دیدن آدمها در موقعیتهای خاص همیشه برایم جذاب است.
آدمها را در مقابل چالشهایی قرار میدهیم و در این چالشهاست که جوهره انسانیشان بروز میکند که کدام طرفی هستند. این موضوع در «مرد آفتابی» و «آخر بازی» هم بود و در «طلا و مس» هم به همین شکل است.
وی افزود: آرامشی در یک زندگی هست و فضای خیلی خوبی که یک بیماری میتواند همه اینها را به هم بزند و در این میان، ما این آدمها را به چالش میکشیم و در این چالش آنان میتوانند سربلند بیرون بیایند و یا پستی و حقارتی که در انسان هست بروز کند و این موضوع برایم بسیار جذاب بود.
وی ادامه داد: مخصوصا اینکه چالش میان زن و مردی است که عشق در آن وجود دارد و در نهایت چیزی که در پایان فیلم دیده میشود، عشق است که به شکل خیلی خالص بیرون میزند. اگر این طرح به هرکس دیگر هم داده میشد برایش بسیار جذاب بود که کار کند و اگر میشنیدم دست کارگردان دیگری است به آن حسادت میکردم و دوست داشتم کار کنم.
این کارگردان زمان مطرح شدن طرحاولیه تا کلید خوردن فیلم «طلا و مس» را حدود یکسال خواند و اظهار داشت: طرح اولیه تا آن چیزی که ساخته شد، خیلی تفاوت کرد اما جوهره اصلی حفظ شد. بیماری زن ابتدا «کلیه» بود که دیدیم هرچه جلو میرویم تبعات بدی دارد و به خرید کلیه میرسیدیم که زیبا نبود. تا به بیماری «اماس» رسیدیم؛ بنابراین جوهره قصه که عشق بین این زن و مرد است و بحرانی که در زندگیشان پیش میآید تغییر نکرد و مدام پختهتر شد.
نقشی برای اجرای کارهای مهم
نگار جواهریان یکی از بازیگران این فیلم درباره نقشش در «طلا و مس» گفت: «زهرا سادات» نقشی است که روزهای اول وقتی به آن فکر میکردم میترسیدم و نمیدانستم درمیآید یا نه. چه بخش بیماری آن و چه بخش همسر یک روحانی و از آن عمیقتر، زنی که بدون آنکه بداند، مهمترین کارها را انجام میدهد.
نگار جواهریان ادامه داد: بهنظرم ویژگی تمام فیلمهای همایون اسعدیان بازیهای خوب است و همه نقشهای کوچک و بزرگ خوب هستند. این بازیگر درباره نزدیک شدن به نقش یک بیمار اماسی یا بیان اینکه قبل از شروع کار این بیماری را میشناخته، عنوان کرد: دوست عزیزی دچار این بیماری بود ضمن اینکه در زمان پیشتولید به کانون اماس رفتم و این بیماران را دیدم. دیدن آنها و شنیدن مشکلاتشان من را با این بیماری بیشتر آشنا کرد.
باید قهرمانهای باورپذیر و طبیعی انتخاب کنیم
در بخش دیگر این نشست محمدی با تاکید بر اینکه باید بتوانیم قهرمانهایی برای جامعه پیدا کنیم که باورپذیر و طبیعی باشند گفت: سینمای ما قهرمان میخواهد؛ چیزی که در فیلمهای ما نیست و کمبودش احساس میشود.
هرچه این قهرمانها واقعیتر باشند بیشتر به حال مخاطب و جامعه مفید خواهند بود. همینجوری که میشنوم کاملا احساس میکنم که قهرمانی شخصیت زن و فداکاری مرد کاملا تاثیرش را روی بعضیها گذاشته و این بهنظر من بیشترین پاداش و جایزه برای ماست که ما را راضی میکند.