در نگاه نخست، هر یک از این کشورها در حوزهای مجزا قرار گرفته و منافع هر یک از آنها در مناطق تحت نفوذ دیگری، تنها در مسائل اقتصادی خلاصه میشود و شامل مسائل حیاتی نظامی و امنیتی نیست؛ اما همین که حضور ایالات متحده بهعنوان یک بازیگر مداخلهگر با خصوصیات یک هژمون تمامعیار به میان میآید، میتوان از بهوجود آمدن مسائل امنیتی میان این کشورها نیز سخن به میان آورد. درخصوص مسائل هستهای ایران نیز روسیه و چین بهعنوان 2کشور عضو گروه 1+5 در مذاکرات و تصمیمگیریهای مهم همواره حضور داشتهاند. بر این اساس روسیه و چین سعی کردهاند در اغلب موارد به اتخاذ مواضعی متفاوت با سایر کشورهای غربی بپردازند. البته تفاوتهایی در نگاه هر یک از این کشورها به ایران و فعالیتهای هستهای آن نیز دیده میشود.
روسیه؛ شریکی راهبردی یا همکاری تاکتیکی
ایران و روسیه از دیرباز بهدلیل مجاورت، علائق سنتی، تاریخی و استراتژیک خاصی را نسبت به یکدیگر دنبال کردهاند. اما اینک شرایط نسبت به گذشته تغییرات بسیاری کرده است. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایران را بهعنوان مهمترین کشور در غرب آسیا مطرحساخته است. ایران از یک سو امکان دسترسی روسیه به بنادر موجود در آبهای خلیجفارس و اقیانوس هند را فراهم میکند و از سوی دیگر نقش یک حائل را در بخش جنوبی روسیه در مقابل یکجانبهگراییهای ایالات متحده ایفا میکند. در واقع ایران مانع دستاندازی و احاطه استراتژیک آمریکا به روسیه از سمت جنوب است.
روسیه نیز برای تهران بهعنوان مانعی سخت جهت حضور و نفوذ قدرتهای منطقهای مانند اسرائیل و ترکیه و فرامنطقهای مانند ناتو و آمریکا در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی به حساب میآید که از این دیدگاه با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران انطباق دارد. چرا که تهران نیز همانند مسکو، مخالف گسترش ناتو به سمت شرق، بسط نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی و سلطه غرب- بهویژه بر منابع انرژی کشورهای این حوزه- و حذف ایران و روسیه از مسیرهای انتقال انرژی از این منطقه به دنیای خارج است.
به همین سبب روسیه برخلاف میل آمریکا، قراردادهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی متعددی با ایران بسته است. در زمینه انرژی همچنان به همکاری خود با ایران ادامه میدهد و توافقات خود با تهران را به نفع منطقه میداند و معتقد است که این روابط به تقویت ثبات در خلیجفارس کمک میکند. در حالی که همکاری میان ایران و روسیه در بخشهای نظامی ـ تسلیحاتی، انرژی و اقتصادی دنبال میشود، واشنگتن با وجود انتقادات بیشمار، هنوز موفق به تغیر رفتار روسیه با ایران نشده است. البته در مقابل مقاومت روسها در برابر فشارهای آمریکا، ایران نیز در مبارزه با رشد بنیادگرایی اسلامی و حلوفصل اختلافات سیاسی در آسیای مرکزی و قفقاز مواضعی به سود روسیه اتخاذ کرده است.
این مسئله نقطه قوتی در روابط مابین دو کشور محسوب میشود.با این حال نمیتوان از روسیه بهعنوان شریکی راهبردی در سیاست خارجی ایران یاد کرد. بهخصوص در مورد فعالیتهای هستهای بهنظر میرسد که روسها با کارت ایران در برابر غرب بازی میکنند. در این راستا اتخاذ مواضع مستقل از یک سو و همراهی با غرب در صدور قطعنامهها علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل، نشان از بازی دوگانه روسیه در برابر ایران و غرب دارد. علاوه بر این روسیه دست کم به 2دلیل نمیخواهد که ایران به فناوری هستهای دسترسی پیدا کند.
نخستین دلیل آن است که دستیابی ایران به فناوری هستهای موجب افزایش قدرت ایران در محیط پیرامونیاش میشود و در بعد منطقهای میتواند موانع امنیتی برای مسکو بهوجود آورد. ضمن آنکه یک ایران قدرتمند میتواند منبعی الهامبخش برای مسلمانان روسیه نیز تلقی شود. دومین دلیلی که مطابق با آن روسها نمیخواهند ایران به تولید سوخت هستهای دست پیدا کند، در مسائل اقتصادی نهفته است. در واقع دستیابی ایران به پیشرفتهترین فناوریها در حوزه هستهای میتواند روسیه را از سود کلان صدور این نوع از کالاها و خدمات به ایران محروم سازد.
با توجه به این موارد و نمونههای تاریخی نظیر تعویق چندین باره راهاندازی نیروگاه بوشهر، عدمتحویل موشکهای اس300 و همراهی با غرب در صدور قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل، باید توجه داشت که روسیه شریک قابل اطمینانی برای ایران نیست و نمیتوان نگاهی راهبردی به این کشور داشت.
چین؛ دیدگاهی اقتصادی به امنیت
کشور چین طی سالهای اخیر سعی کرده همه چیز را از دیدگاه اقتصاد بنگرد. برای این کشور حتی مسائل امنیتی نیز جنبه اقتصادی دارند و بالطبع برنامههای هستهای ایران نیز از چنین قاعدهای خارج نیست. عدموجود سابقه درگیری میان دو کشور، برآورده کردن نیازهای تسلیحاتی و نظامی ایران از سوی چین و نیاز رو به گسترش چین به انرژی به همراه سرمایهگذاریهایی که چین در بخش نفت و گاز ایران انجام داده است، از جمله نقاط برجسته روابط دو کشور است.
ایران بهعنوان تنها همراه نظامی و سیاسی ارزنده چین در غرب آسیا، درباره مسئله تایوان نقش عامل بازدارنده استراتژیک را در مقابل آمریکا بازی میکند. همچنین ایران بهعنوان کشوری مهم برای نیروی دریایی چین در منطقه اقیانوس هند و خلیجفارس مطرح است. از سوی دیگر ایران نیز برای توسعه و گسترش نیازهای انرژی خویش به میزان قابل توجهی از سوی چین حمایت شده است. ضمن آنکه هر دوکشور همواره با فشارهای نسبتا مشترکی از سوی ایالات متحده مواجه بودهاند که این امر نیز به نوبه خود موجب نزدیکی تهران و پکن شده است.
چین که در جریان جنگ تحمیلی به شریک بینالمللی ایران مبدل شده بود، از دهه 1990 تاکنون از سوی واشنگتن متهم به انتقال فناوری پیشرفته به ایران شده و کاخ سفید همواره هر نوع همکاری میان تهران و پکن را به مثابه تضعیف اهرم فشار به ایران تلقی کرده است. با این حال هر دو کشور برای استقلال سیاسی و خودمختاری ملی خود احترام زیادی قائلند و حاضر به پذیرش خواستههای زیادهطلبانه واشنگتن نیستند. از این حیث میتوان ایران و چین را متحدانی طبیعی به حساب آورد.
در مقایسه با روسیه، میتوان از چین بهعنوان شریکی با علایق بیشتر یاد کرد. بهخصوص در مورد مسائل هستهای همواره چین به مثابه یک عامل بازدارنده و تاخیردهنده عمل کرده است. چین درخصوص رابطه با ایران، تنها به حفظ و ارتقای سطح مناسبات تجاری خود میاندیشد. در چین نسبت به ایران هیچ نگاه امنیتی وجود ندارد. در واقع چینیها به هیچ وجه ایران را یک تهدید امنیتی برای خود به حساب نمیآورند. از اینرو طی سالهای اخیر بهرغم تشدید تحریمها علیه ایران، چین موفق شده از یک سو صدور کالاهای خود به ایران را گسترش دهد و از سوی دیگر با حضور در بخشهای مختلف اقتصادی ایران، بهخصوص انرژی، به سرمایهگذاری در این حوزه بپردازد و نیاز روزافزون خود به نفت را تأمین کند.