در ایران نیز در 3دهه گذشته تولد حضرت فاطمه(س) برای این مورد درنظر گرفته شده است. با اینکه همه روزها روز تکریم مادر و ابراز عشق و علاقه به اوست، ولی با توجه به زندگی شتابزده امروزی شاید این فرجه مغتنمی است که با تقدیم هدیه و دیداری مهرآمیزتر به مادران بگوییم که تا چه اندازه دوستشان داریم و بیش از همیشه محتاج نوازش و حمایتشان هستیم.
از زاویه دیگر این روز بهعنوان روز زن نیز نامگذاری شده و انطباق آن با تولد حضرت زهرا(س) شاید به این دلیل باشد که در این ایام نگاهی ژرفتر به زندگی این الگوی مذهبیمان داشته باشیم. با وجود گذشت 30سال از این ابتکار زیبا، نه تنها مسئولین فرهنگی بلکه حتی اغلب زنان حرکت شایستهای در راه شناخت ابعاد وجودی این بزرگ بانوی اسلام برنداشتهاند.
همانطور که همه میدانیم پیامبر در کودکی مادر خود را از دست داده بودند و یتیم بزرگ شدند. رابطه عاطفی حضرت زهرا(س) با پدر به قدری عمیق، لطیف و زیبا بوده که بارها حضرت محمد(ص) از او به نام امابیها، مادر پدر یاد کردهاند، در تکریم وی به پا میخواستند و دست ایشان را میبوسیدند.
امروزه کدام پدر این همه برای دخترش وقت صرف میکند و کدام زن جامعه ما تا به این اندازه به پدر عشق میورزد و رابطهای صمیمانه دارد که به هنگام مرگ پدر تنها لحظهای خندید و دلیل آنرا اینگونه بیان میدارد که بابایم به من گفت: تو نخستین کسی هستی که بعد از من به من میپیوندی.
ولی اطلاعات ما و خاطراتی که از ایشان در مجامع عمومی یاد میشود بیشتر از جنبههای سیاسی زندگیشان است. با وجود مهم بودن این بخش، امروز زنان جامعه ما بیش از همیشه منتظر و نیازمند ارائه الگوهای اخلاقی و اجتماعی برجستهاند. معرفی بخش اجتماعی و خانوادگی حضرت فاطمه زهرا(س)، روابط عاطفی وی با همسر و فرزندان، علمآموزی، دفاع از حق و کمال طلبی، عشق به رشد و شکوفایی، ابعاد اجتماعی، ارتباط با پدر و پیروی از ایشان، احترام و عشق نسبت به پدر و بسیاری دیگر از عملکردهای او به زبانی امروزی و جوانپسند میتواند تکیهگاه مناسبی را برای دختران و زنان ما فراهم سازد تا ایشان حتی در ابعاد فرامذهبی نیز مورد تقلید و دنبالهروی قرار گیرند؛ حرکتی که تا به امروز با وجود همه تبلیغات انجام شده، کاری عملی روی آن انجام نشده است ولی این کمکاری نمیتواند بهانهای باشد تا ما باز در امتداد ناآگاهی گام برداریم. این سالروز مطلعی است که با نزدیک شدن به آن حرکتمان را آهستهتر کنیم. با تواضع و تکریم والدینمان به آنان یادآور شویم که بیش از همیشه به عشق آنان محتاجیم، اگر در قید حیاتند بدانیم و بگوییم که چه خوب که هستند و چه خوبتر که مادر و پدر مایند و در حرکت بعدی بهخود بپردازیم. در هر سنی که هستیم بهانه کاستیها را به گردن تربیت نگذاریم.
والدینمان بهترین آنچه را داشتهاند با تمامی صمیمیت به ما ارزانی داشتهاند، در بعضی از زوایا آنان قربانی تربیتهای مسموم بزرگان خود بودهاند و قضاوت کردن، فقط ترمزی است بر سر راه رشد ما. امروز که به بلوغ فیزیکی رسیدهایم و شاید بسیاری از ما سالهای بعد از آنرا پشت سر گذاشتهایم خود مسئول خودیم، دیگر زمان شعار دادن سپری شده. اینکه زن مظهر لطف و از خود گذشتگی است و زن خود را فدای خانواده میکند تا به آن گرمی دهد، شعارهایی است که سالها از تاریخ مصرف آن گذشته.
انسانی که بهخود وفادار نیست و با خود رو راست نبوده چطور میتواند با همسر و فرزند خود صادق باشد؟ موجودی که خود ارزشمندی ندارد چه محبت عمیقی را میتواند به خانواده هدیه کند؟
مادری که پر از احساس خستگی است آیا مهر اصیلی دارد که به فرزند ارائه کند؟ مبدأ و منبع این باورها هرچه باشد در مقاطعی از تاریخ ابتدا به بهرهکشی از زن و در سالهای بعد به احساس اجحاف و انفجار مادر و همسر خانواده علیه همه حریمها و روابط پوشالی و سطحی انجامیده است. شاید ارائه اوصاف مظلومیت، ستم کشی و صبر و صبوری بهعنوان خصایص برتر به این روند دامنزده و هنوز هم ادامه دارد. حتی مادران در تربیت دختران اغلب آنها را بهعنوان قشنگم و خوشگلم خطاب میکنند و اسباب بازی برایشان عروسک و وسایل آشپزخانه میخرند و موقع ازدواج هم در گوششان میخوانند: «مادر به حرف شوهرت گوش بده، درس رو میخواهی چکار، کار رو میخواهی چکار؟» و صدها نصیحت از این دست.
روز زن است و بهترین تذکر و زمان که اطرافمان را خلوت کنیم و از شلوغیهای دور و برمان کم کنیم و چند روزی فکر کنیم که کجاییم؟ کجا میخواهیم برویم؟ اصلاً کیستیم؟ چقدر خودمان را میشناسیم؟ کاستیهایمان کجاست؟ برای چه آمدهایم؟ میخواهیم چه بشویم؟ آیا این همه جهالت بس نیست؟ آیا در قبال خود مسئول نیستیم؟ آیا در قبال اطرافیان و فرزندانمان مسئول نیستیم؟ با والدینمان چه کردهایم؟ نقشهای مختلف فردی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و... خود را ارزیابی کنیم. در مورد آنچه والدینمان گفتهاند یا جامعه امروزی به ما القا کرده کمی شک کنیم و آگاهانه روش و باورهایمان را انتخاب کنیم.
در این راه امروزه کتب خودشناسی متعدد و قابلتقدیر موجود در بازار میتوانند یاریگرمان باشند و اگر به مطالعه علاقه نداریم کلاسهای خودشناسی بسیاری در حال ارائه خدمات اطلاعاتی هستند که تا 10سال پیش خبری از آنان نبود و ما بهخاطر برخورداری از آنها باید سپاسگزار این مقطع باشیم که هستیم و میتوانیم از آنها استفاده کنیم. با اندکی تامل و یاری گرفتن از اصحاب فکر و قلم و اندیشه میتوان به جاده صلاح و اصلاح رسید و با قلبی مطمئن و گامهایی راسخ نقشهای متعدد خود را بهدرستی ایفا کرد که مهمترین آنان مهر و عشق بهخود و انجام رسالت و وظیفه انسانی است و گام برداشتن در جاده خود شکوفایی و خود باوری؛ چیزی که کائنات تنها آن را از ما خواسته و مطمئن باشید در پی آن همسر خوب بودن، مادر و فرزند صالح و مهربان بودن نیز خواهد آمد.
بیاییم صادقانه با خود روبهرو شویم، ماسکهای تحمیلی اجتماع را از صورتمان برداریم و دوباره وظایفمان را براساس باورهای راستین دینی و عقلی پایه ریزی کنیم. این هم به نفع ماست و هم به نفع اطرافیانمان و در آخر دست همه مادران را با همه تواضع میبوسیم و به خاطر همه عشق بیچشمداشتی که به ما دارند از آنان سپاسگزاریم.