به همین دلیل تعداد فیلمهای متقاضی حضور در جشن امسال به مرز 150فیلم رسید تا تولیدات 2سال سینمای ایران در این رخداد صنفی حضور یابند. برگزاری جشن امسال سینما مصادف شده با بحث کمبود بودجه خانه سینما. 38درصد بودجه سال گذشته خانه سینما هنوز پرداخت نشده و در مورد بودجه امسال هم اوضاع بدتر از پارسال است. این مسئله در کنار مشکلات صنفی و معیشتی سینماگران قرار بود در گردهمایی سینماگران مطرح شود؛ گردهماییای که در دقیقه90 برگزاریاش منتفی شد.
پیرامون جشن سینما، گردهمایی سینماگران، مطالبات صنفی اهالی سینما و مسئله امنیت شغلی با فرهاد توحیدی به گفتوگو نشستیم.
دبیر جشن چهاردهم سینمای ایران و نایبرئیس هیأت مدیره خانه سینما وعده برگزاری باشکوه جشن امسال را میدهد و میگوید جز مطالبات صنفی سینماگران دغدغه دیگری از سوی مدیران خانه سینما برای برگزاری تجمع دنبال نمیشده است؛ مطالباتی که اگر پاسخ مثبتی دریافت میکرد میتوانست خاطرهای خوش برای هیأت مدیره خانه سینما در آخرین ماههای ماموریتش برجا بگذارد.
- چطور است گفتوگو را از ماجرای لغوکردن گردهمایی صنفی 18مرداد آغاز کنیم که یکی از تأثیرات مهم آن میتوانست بر بهتر برگزار کردن جشن سینمایی امسال باشد که موضوع اصلی مصاحبه ماست. چرا بعد از آن خبررسانی گسترده و یک شب قبل از گردهمایی، تصمیم به لغو آن گرفتید؟
باید اول تأکید کنم بر اینکه این گردهمایی فقط جنبه صنفی داشت. برخلاف حرف و حدیثها ی دوستان که فرمودند چرا خانه سینما و هیأت مدیره بعد از 2سال در پایان ماموریتش به این فکر افتاده، اتفاقا ما از ابتدای دوره ماموریت این هیأت مدیره پیگیر مسئله امنیت شغلی بودیم. سال87 دستور آقای رئیسجمهور را گرفتیم برای تأسیس صندوق بیمه بیکاری که ایشان این درخواست را به سه وزارتخانه یعنی وزارت کار و امور اجتماعی، وزارت رفاه و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارجاع کردند که دو وزارتخانه اول با تأسیس صندوق بهطور مستقل موافقت کردند و وقتی نامه به وزارت ارشاد رفت، در آنجا مسکوت ماند چون دوستان ترجیحشان این بود که همه هنرمندان تحت پوشش صندوق بیمه قرار بگیرند، نه فقط اهالی سینما البته این حرف بیراهی نیست اما مشکل از آنجایی شروع میشود که ما همه اطلاعاتمان بهروز است و خانه سینما بهنظرم پیشروترین نهاد مدنی هنری است و اگر بخواهیم منتظر بخشهای دیگر باشیم عملا این صندوق تشکیل نخواهد شد.
اما اگر این صندوق تشکیل شود و دیگران هم به آن بپیوندند منعی وجود ندارد. به هر حال این طرح آنجا ماند و بهرغم پیگیریهای 20ماهه ما تا امروز هیچ اقدام عملی در مورد تشکیل صندوق بیمه بیکاری و طرح امنیت شغلی صورت نگرفته و من باید در این فرصت تأکید کنم که این دو در واقع تکالیف دولت هستند که در قانون برنامه توسعه چهارم مصوب مجلس شورای اسلامی پیشبینی شده و در مادههای 116 و 104 این تکالیف برعهده دولت گذاشته شده و تأکید شده که دولت موظف است تا پایان سال اول برنامه یعنی سال85 صندوق بیمه بیکاری اصحاب فرهنگ و هنر را تشکیل دهد و لایحه تأمین امنیت شغلی را هم برای تصویب به مجلس تقدیم کند. الان که سال89 است، هیچ اتفاقی نیفتاده و همه فرصت و زمانی که تا امروز وجود داشته به بطالت گذشته. خب حرف ما هم این بود که دولت تکالیفش را انجام دهد. از دست ما هم کاری برنمیآمد. جز پیگیری. نامهنگاریهای مداومی داشتیم اما به نتیجه نرسید. پس طبیعی بود که در پایان دوره ماموریتمان فشار را زیاد کنیم؛ برای اینکه معتقد بودیم که هیأت مدیره موظف است در پایان مدیریت خودش این مسئله را که مصرانه تعقیب میکرد به انجام برساند.
- میخواستید خاطره خوبی از خودتان به جا بگذارید؟
بله. چون عمر هیأت مدیرهها در خانه سینما دوساله است و هیأت مدیرههای جدید وقتی میآیند بر سر کار معمولا گذشته را فراموش میکنند، همه چیز از نوآغاز میشود. ما نمیخواستیم این اتفاق بیفتد و مهمترین ویژگی این گردهمایی و تجمع صنفی این بود که صنوف در جریان آنچه ما کردهایم قرار بگیرند و فراتر از آن با حقوق قانونیشان آشنا شوند. خیلی از افرادی که در صنوف مختلف فعالیت میکنند روحشان هم خبر ندارد که چه حق و حقوقی دارند و طبیعی است که دلمان میخواست این اتفاق بیفتد و این جز از طریق یک گردهمایی امکانپذیر نبود.
- پس این گردهمایی که شما این همه تأکید میکنید صنفی بود را چرا سیاسی تعبیر کردند؟
در حال حاضر هر مطالبه صنفی بلافاصله سیاسی تلقی میشود. متأسفانه چون دولت به تکالیفش عمل نکرده به محض اینکه شما صحبتی میکنید و حرف از رجوع به قانون میزنید بلافاصله متهم میشوید به اینکه دارید کار سیاسی میکنید درحالیکه اینطور نیست.
- این فضا را شاید فیالمثل صحبتهای آقای شمقدری تشدید میکند؛ همینطور است؟
راستش ما وقتی با آقای شمقدری رودرو میشویم ظاهرا هیچ مشکلی نداریم؛ با دوستان دیگر هم همینطور. در مورد همین لایحه هم ما بارها، موضوع را با آقای شمقدری در میان گذاشتیم و هم متن طرح امنیت شغلی را به آقای وزیر دادیم که من تقریبا مطمئنم آقای وزیر حتی زحمت نکشیدند یک برگ از این طرح را نگاه کنند اصولا بهنظرم میآید که خیلی بنا ندارند ورود پیدا کنند به امور وزارتخانهای که وزیرش هستند و حکم کسی را دارند که میخواهد به دریا برود وتر نشود اینجور وزارتکردن مطلوب نیست بهنظر من. در معاونت وقتی ما با آقای شمقدری راجع به همین قضیه گفتوگو کردیم ایشان استقبال کردند. من تعجب میکنم از بقیه مسائلی که پیش آمد. در آخرین دیداری که با ایشان داشتیم قرار ما این شد که یک کمیسیون مشترک تشکیل دهیم که همین امور پیگیری شود و ایشان در مورد طرح امنیت شغلی وعده دادند که طرح برود به کمیسیون فرهنگی دولت، در آنجا تصویب شود و بعد برود به هیأت وزیران و پیشبینی ایشان هم این بود که اگر طرح برود به کمیسیون فرهنگی و در آنجا تصویب شود حتما در هیأت وزیران هم تصویب خواهد شد.
ما هم واقعا استقبال میکردیم از این روند اصلاً همین را میخواستیم، چیز دیگری که نمیخواستیم! با هم پدرکشتگی هم نداریم، اتفاقا رفاقت هم داریم. اما ماجرا پیچیده میشود چون هزارتا جریان دیگر در سینما کوشش میکنند که این رابطه را تخریب کنند. از یک طرف رسانهها، محافلی که جز شایعهپردازی کاری ندارند و شایعات را هم با هدف حذف هر آن کس که خودی نیست نشر میدهند. متأسفانه ظاهرا بناست همهجا در تسخیر یک ایده و فکر و روش کاری دربیاید و اگر جایی وجود داشته باشد که چیز دیگری را یا حتی همان چیزی را که دوستان میپسندند با ادبیات دیگری بگوید مطلوب نیست.
- و به این ترتیب شما تحت فشار قرار گرفتید که گردهمایی را لغو کنید؟
وقتی ما تجمع را اعلام کردیم. از همان روز مصاحبههای متعددی شد، نسبتهایی داده شد که این اقدام را وصل کردند به آمریکا و بعد دوستان دیگری حرفهای دیگری زدند که در خانه سینما یک عده برانداز هستند. خواستیم برویم موزه سینما این گردهمایی را برگزار کنیم بلافاصله اعلام کردند که نمیشود چون باغ ایرانی در آن تأسیس شده و نمیشود تجمع انجام شود. ما ناچار شدیم تجمع را ببریم به خانه شماره2 که حیاطش بزرگتر است. منتها با استقبال گستردهای که صنوف بهعمل آوردند پیشبینی ما این بود که حداقل 3هزار نفر در این گردهمایی حضور یابند. متأسفانه در فضای وب هم در اینجا و آنجا دیدیم که کسانی خارج از صنف دارند دعوت میکنند که روز دوشنبه، 18مرداد ساعت6 به خانه سینما بیایند و به این حرکت بپیوندند. این بود که دیگر جای چونوچراکردن نبود و ابدا دلمان نمیخواست این گردهمایی از حالت صنفی خارج شود. این خطر را احساس میکردیم که تعدادی از اعضای خود صنف هم بیایند و پشت در بمانند و این باعث شود مردم رهگذر هم به آنان بپیوندند.
- اما بهنظرم میشد جلوی چنین ماجرایی را گرفت اگر خوب مدیریت میشد؟
نمیشد مدیریتش کرد برای اینکه ساختمان شماره2 نزدیک دانشگاه تهران هم هست و محل بسیار خاصی است.
- اما ورود و خروج که کنترل میشد.
بله. قطعا کنترل میشد. برای این تجمع جالب است بدانید که ما از آقای دکتر حسینی، وزیر ارشاد دعوت کردیم چون مخاطب اصلی ما ایشان هستند و ما کسی را نداریم یقهاش را بچسبیم جز خود آقای دکتر حسینی، البته ایشان در مصاحبهای آب پاکی را ریختند روی دستمان که «میخواهند تجمع کنند بهخودشان مربوط است». معلوم نیست ایشان وزیر کدام حوزه هستند. یعنی چه بهخودشان مربوط است؟ مگر ایشان وزیر سینما نیستند؟ ایشان وزیر تئاتر هم هستند. وزیر هنرهای تجسمی هم هستند. وزیر حج و اوقاف هم هستند و... پس هیچ اشکالی ندارد که از حوزههای زیرنظرشان اطلاع پیدا کنند. از دکتر لاریجانی دعوت کردیم که ایشان هم جزو مخاطبین اصلی ما هستند و به هر حال مقصد همه این امور مجلس شورای اسلامی خواهد بود و همهچیز باید جنبه قانونی بهخودش بگیرد. از صندوق بیمه بیکاری تا لایحه امنیت شغلی همه باید برود مجلس شورای اسلامی تصویب و ابلاغ شود. اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس هم دعوت داشتند. رئیس کمیسیون فرهنگی، دکتر حداد عادل هم دعوت داشتند و تجمعی بود که اهالی صنف باید در آن شرکت میداشتند بهاضافه مسئولینی که روی سخن ما با آنها بود. منتها ما برای اینکه از روز اول فضا مسموم شد و بعد هم دیدیم مخاطرات دیگری این تجمع را تهدید میکند نگران شدیم.
- این اقدام برخلاف هدفی که داشت، ممکن بود عواقب نامطلوبی داشته باشد که دامن سینما را بگیرد؟
بله، سرنوشت خانه سینما و اساسا سینما را ممکن بود خراب کند.
- درواقع میشود گفت سینما هرقدر که برای اهالیاش جدیتر میشود، از آنسو بیشتر سعی میکنند آن را به شوخی بگیرند.
من هم فکر میکنم همینطور است. یک اتفاق خیلی جالب در خانه سینما افتاده در سالگذشته از اواسط سال تا امروز مجامع صنفی ما تقریبا 95درصدشان در نوبت اول به حد نصاب رسیده و تشکیل شده. در گذشته وقتی مجامع عمومی صنوف برگزار میشد معمولا با بیمهری و کم اقبالی از طرف دوستان روبهرو میشد و به جلسات دوم و سوم کشیده میشد. این یک رشد صنفی بینظیر است در صنوف 29گانه خانه سینما که بهنظر من خیلی قابل مطالعه است. به هر ترتیب این آگاهی صنفی وجود دارد. باید بیشتر به آن بها دهیم تا همکاران بیشتر به حقوق خودشان آشنا شوند. برای اینکه این هیأت مدیره 3ماه دیگر میرود و ما کار را میسپاریم به هیأت مدیره بعدی، اما اعضای صنوف هستند و ریگ ته جوی هستند و ما هم همینطوریم و از مسئولیت که کنار برویم، در صنف خودمان یک عضو عادی میشویم. و باید پیگیر تحقق مطالباتمان از هیأت مدیره بعدی باشیم.
- که از هرچه کاشتهاید برداشت کنید.
بله. بنابراین به نفع همه ماست که مسائلمان را جدی بگیریم و این آگاهی را داشته باشیم که بتوانیم دنبالش کنیم. به هر شکل ما در این فضای پر از سوءظن و سوء تفاهم ترجیح دادیم این تجمع را لغو کنیم. شاید جنبهخودزنی هم داشت و فوقالعاده مورد سؤال قرار میگرفتیم و حتی این بیم میرفت که اعضای صنوف دیگر به ما اعتماد نکنند چون با یک انرژی فوقالعاده آمده و پای این قضیه ایستاده بودند. بزرگان سینما پای اعلامیه گردهمایی را امضا کرده بودند و ما از ناحیه آنها هم مورد سؤال قرار میگرفتیم و باید جواب میدادیم. اما خوشبختانه دوستان با همدلی با این ماجرا برخورد کردند و خیلی خوب متوجه ظرافت قضیه شدند و وقتی توضیح دادیم دوستان هم اقدام ما را تأیید کردند. این بود که ترجیح دادیم مطالبات را از طریق دیگر دنبال کنیم و لغو آن تجمع به معنای لغو درخواست مطالبات نیست. ما پیگیرتر و سرسختتر از گذشته بهدنبال تحقق آن خواستهها هستیم و راه مذاکره هم باز است. امیدواریم که مذاکره انجام شود و به نتیجه مطلوب برسد.
- به تأثیر این مسائل بر برگزاری جشن بپردازیم و اینکه آیا با این وضعیت برگزاری جشن به مشکل برنخواهد خورد؟
نه، در واقع برداشتهای اشتباهی وجود داشت و بعضی از دوستان با تعابیری از این تجمع حرف میزدند؛ با تعبیر گلریزان و غیره و غیره ولی ما نمیخواستیم این تجمع به این شائبهها آلوده شود. همین که وضعیت ما را میتوانست به اعضا توضیح دهد انتظار ما این بود که همدلی بهوجود بیاید و بعد در نوبت دیگری ما از کمکهای دوستانمان بهرهمند شویم. این عجیب و غریب نیست. ما اعضای خانه سینما به صنوف خودمان حق عضویت میپردازیم و در اساسنامه خانه سینما آمده که صنوف هم باید به خانه سینما حق عضویت بپردازند؛ امری که تا امروز محقق نشده و خانه سینما دیناری از صنوف دریافت نمیکند. میخواستیم به این اصل اساسنامهای هم تأکید کنیم و تصور ما این است که مسئولیت صنفی ایجاب میکند ما به جایی که تعلق داریم کمک کنیم تا سرپا بایستد و مستقل باشد چون هرقدر که استقلال ما بیشتر باشد بیشتر میتوانیم برای منافع صنفی کوشش کنیم هرقدر که وابستگی ما بیشتر باشد طبیعی است که کوتاه میآییم چون ریش و قیچی دست سیستم دولتی است؛ هر وقت بخواهند جلوی آب را میگیرند و هر وقت بخواهند ول میکنند. این موضعی است که در این یک ساله کم و بیش دچارش بودیم.
- پس چطور آقای بابک خانیان مشاور معاون امور سینمایی گفتند که به سینما بیش از حوزههای دیگر بودجه تعلق گرفته؟
هرسال یک توافق بین خانه سینما و معاونت سینمایی انجام میشود که در آن میگویند که چه انتظاراتی داریم و چقدر پول میدهیم. سال گذشته نزدیک به یک میلیارد و 200میلیون تومان تقاضای ما بود که با 800میلیون تومانش موافقت شد و از آن 800میلیون تومان هم 380میلیون باقیمانده یعنی نزدیک به 7/38دهم درصد را دریافت نکردهایم. خودشان میگویند ما هم این مقدار از بودجه را از دولت دریافت نکردهایم ولی تا جایی که ما شنیدهایم 15درصد کسریبودجه بوده نه 7/38. این از پاسخی که آقای خانیان مطرح کردند. اما من میخواهم توجه شما را به یک آمار جلب کنم؛ سال86 در پنجماهه اول سال، خانه سینما280 میلیون تومان گرفت. سال87 320میلیون و 88 هم 320میلیون و سال89 مبلغ 100میلیونتومان! در نه ماههای که تیم مدیریت سینمایی آمدند کلا به خانه سینما 270میلیون پرداختند. اگر کمک اضافهای انجام شده، توضیح بخواهید از آنها. اگر بنابرمقایسه است بله، بودجه فارابی 25میلیارد است، بودجه سینما شهر5/8 میلیارد است و اینجا 800 میلیون اما اینها ما را انگار با خانه تئاتر و خانه موسیقی مقایسه میکنند که خب طبیعی است، ما 5هزار و400 عضو داریم و بزرگترین نهاد صنفی هستیم. هر چند خانه تئاتر و موسیقی هم در این قضیه مظلوم واقع شدهاند و مطالبات آنها هم زمین مانده است.
- حالا با این اوضاع هزینه جشنی که در پیش است چطور تأمین خواهد شد؟
اولا که در آن جلسهای که شورایعالی تهیهکنندگان ترتیب دادند من گفتوگوی خوبی با آقای خانیان داشتم و ایشان هم توضیحاتی دادند و حتی گفتند طرح امنیت شغلی را به کمیسیون فرهنگی بردیم و تصویب کردیم و گله من هم این بود که اگر این کارها انجام شده چرا اطلاعرسانی نمیکنید به ما. ما همه دردمان همین بود که شما این کارها را نمیکنید، اگر انجام شده بگویید ما هم ساکت میشویم. برای چی باید داد و بیداد کنیم. خلاصه صحبتهای ما از نقاط ملتهب شروع شد و هرچه پیش رفتیم آرام شدیم. در واقع ایشان از اول آرام بودند، من هم رفتهرفته آرام گرفتم. قرار شد ایشان محبت کنند چکی را که دوسه هفته بود پرداخت نمیشد به خانه سینما به مبلغ 100 میلیون تومان دستور پرداخت بدهند. البته از آن روز تا به حال ما هنوز دریافت نکردهایم، ولی امیدواریم ظرف همین دو سه روز این اتفاق بیفتد.
تا به حال ما همه هزینههایی که انجام دادهایم اعتباری بوده و خیلی با دست باز حرکت نمیکنیم. از طرفی هم دوستانی که در بخش تبلیغات کار میکنند بهدنبال پیدا کردن حمایت مالی هستند و با یک مجموعه اقتصادی بسیار بزرگ معروف در حالی مذاکره نهایی هستیم برای این حمایت که امیدواریم به نتیجه برسد و عقد قرارداد کنیم تا بتوانیم بخشی از هزینههای جشن را تأمین کنیم. اما در مجموع باید عرض کنم که جشن خانه سینما را ما یک جشن بزرگ صنفی میدانیم اما صفت بزرگ بودن را برای این قائل نیستیم که حتما باید جشن پرزرقوبرقی باشد. شکوه آن درگردهم آمدن دوستان ماست از هر طیف و عقیده و گروهی که هستند، یک هدف مشترک دارند که آن هدف صنفی است. ما امسال بالای 140فیلم داشتیم و خوشبختانه همه لطف داشتند و هیچ سالی به این اندازه جشن مورد مرحمت سازندگان و تهیهکنندگان از طیفهای مختلف تهیهکنندگی نبوده؛ من جشنها را رصد کردهام؛ مثلا در جشن یازدهم دوست عزیزم پرویز پرستویی با مشکلات خیلی زیادی در این زمینه روبهرو بود و دعواهای تهیهکنندگان خیلی پیچیده شده بود و حتی تا حد تحریم جشن پیش رفته بود. امسال اما ما مشکلاتی از این دست را نداشتیم. شکوه جشن از رویکرد اعضای خانه سینما به جشن ناشی میشود. حالا اگر ما یک گوشهای جمع شویم و یک نان و پنیری هم بخوریم و تندیسها را اهدا کنیم، ابایی نداریم. سینمای ایران این انعطاف را دارد که مراسمش را در سادهترین شکل ممکن برگزار کند. مهم این است که دور هم باشیم.
- این تعداد بالای فیلمهای شرکتکننده، داوری را سخت نکرده؟
ما حدود 140 فیلم انیمیشن داشتیم. فیلم کوتاه حدود 700فیلم بود و مستند هم همینطور. چون پارسال هم غیررقابتی بود فیلمهایی که پارسال تحویل خانه سینما داده شده بود امسال مورد قضاوت قرار میگرفت. طبیعی است، قبول دارم در این شرایط کار داوری فوقالعاده دشوار بوده. مخصوصا در بخش فیلمهای بلند ماهیأت انتخاب نداریم و همه فیلمها بدون تمایز شرکت میکنند. در مرحله اول داوری که توسط داوران تخصصی داوری میشود دوستان با حجم گستردهای از فیلمها روبهرو هستند که فقط دیدنشان هم کاری سنگین است. حالا مسلما تعدد فیلمها و تعدد عناوین مورد داوری همه باعث شود که خستگی زیادی عارض شود، رقابتها نزدیک شود و داوری سخت شود اما به هرحال بچههای سینما همه مردان و زنان روزهای سخت هستند؛ یعنی اصلا پیشه پیشه سختی است. من دیشب این اقبال را داشتم که تا صبح خاطرات رومن پولانسکی را میخواندم، با اینکه صبح هم باید جایی میبودم.
- پس حسابی خسته هستید.
نه. خسته دشمن است(باخنده). پولانسکی شرح میدهد که این حرفه چقدر دشوار است و چه پیچیدگیهایی دارد اما در عین حال وقتی شما خودت را از آن یک گروه سینمایی حس میکنی، یک شور و شوقی در دلت بهوجود میآید که این شور و شوق با هیچ پول و درآمدی قابل قیاس نیست. همه خودشان را متعلق به یک فعالیتی میدانند که دیوانهوار به آن دل میسپارند و همان باعث میشود سختیهایش را تحمل کنند. کار سینما یک کار توأمان جسمی و ذهنی بسیار فرساینده است بنابراین بچهها با این سختیها آشنا هستند و دیگر داوری برایشان بهشت است.
- با توجه به اینکه چند سالی است جشن بهخاطر اتفاقاتی که در سال80 افتاد و حاشیههایی که بهوجود آمد کمرونق برگزار شده و از طرفی هم از سوی دستاندرکاران سینما رفتهرفته جدیت و اعتبارش را از دست داده و همینطور با توجه به وقفهای که در سال پیش افتاد، تدبیری برای امسال و بازگرداندن اهمیت این جشن داشتید؟
جشن خانه سینما 14دوره است که برگزار میشود و بخواهیم یا نخواهیم یکجور رقابت بین جشن سینما و جشنواره فجر هست که همه امکانات را در اختیار دارد و دولت تمامقد پشت آن ایستاده اما در اینجا نه؛ به یک صنف شاخ شکسته متکی است و شاید از همین جنبه رقابت نامحسوس است که ممکن است حاشیه بهوجود بیاید. اینکه این جشن چقدر معتبر است یا نه من فکر میکنم ما در طول این 14دوره داریم تمرین میکنیم که به یک شکل خوب و نهایی جشن خانه سینما برسیم. بخواهیم یا نخواهیم این جشن شبیه اسکار است. جشنواره فجرتر و تازگیاش را دارد از نمایش فیلمهای دیدهنشده تأمین میکند و به همین دلیل مورد توجه بیشتری قرار میگیرد اما جشن خانه سینما اعتبارش را از داوری صنفیاش میگیرد و نگاه تخصصی، بدون ملاحظات سیاسی. اگر عناوین فیلمهای برگزیده هر دوره را مرور کنیم میبینیم که این جشن رویکردش به سینما در یک مورد خیلی برجسته است و آن تأکیدی است که بر سینمایی با رویکرد اجتماعی دارد.
فیلمهایی انتخاب شدهاند که در حوزه فیلمهای اجتماعی تعریف میشوند. این رویکرد کلی سینما و هنرمندان سینما را نشان میدهد که پر از دغدغه هستند نسبت به جامعهای که در آن زندگی میکنند و این نگاهی است که میتواند به سینما شکل دهد. طبیعی است که سینما جای تجربه است؛ فیلمهای آوانگارد ساخته میشوند یا با شرایطی که دولت ایجاد میکند و سینمای معناگرا یا از این قبیل بنابه خوشایندش حمایت میکند، اما ذات سینما ذاتی است که به تماشاگر متکی است. من فکر میکنم سینمای ملی دستش باید در جیب تماشاگر باشد و روی پای خودش بایستد و این خیلی ارزشمند است که سینما بتواند با مخاطبانش پیوند بیواسطهای داشته باشد و نیاز نداشته باشد کاسه گدایی دستش بگیرد و برود پیش ارباب نیاز، بودجه گدایی کند. باید بخش خصوصی توانمند شود و فیلمهای سالم فرهنگی پرمخاطب بسازد. جشن خانه سینما چنین هدفی را دنبال میکند و با انتخابهایش روی آن انگشت میگذارد. ما دنبال سینمای انتزاعی نیستیم، دنبال پیامهای شستهرفته پاستوریزه و فرمایشی نیستیم که اگر فیلمها این پیامها را داشته باشند از خیلی امکانات میتوانند برخوردار باشند. پس اهمیت جشن سینما در نوع سینمایی است که انتخاب میکند و این گرایشی است که داوران بهطور طبیعی در انتخاب فیلمها در نظر دارند. از سال آینده هم سیستم داوری متفاوت خواهد شد. میرویم به سمت تشکیل آکادمی و داورانی که باید در طول سال فیلمها را ببینند و اینها هستند که جریانی را میتوانند تداوم دهند.
- یک مسئلهای هم که بسیار بر جذابیت جشن تأثیر داشته و باعث جلبنظر و مسلما استقبال و گرمی آن شده نوع اجرای مراسم است که بو و خاصیتش را چند سالی است از دست داده.
من همیشه در زندگیام عاشق بو و خاصیت هستم و از هر چیز بیبو و خاصیتی درمیروم و فکر میکنم اگر کاری که میکنیم نتواند تبدیل شود به بحث روز بین مردم که طرفدار دارد و منتقد دارد معلوم است که بو و خاصیتی نداشته. نه، ما اینطور نیستیم و دلمان میخواهد جشن حتی اگر جشن سادهای است حتما چیزی که روی صحنه اتفاق میافتد جذاب باشد و این قول را به شما میدهم که امسال اینطور خواهد بود. در مورد جزئیات و برنامهها توضیحی نمیدهم؛ یک راز است.
- آخرین سؤال من درباره مسئلهای است که در مورد جشن خانه سینما همیشه وجود داشته و آن بحث باندبازی و در اصطلاح گاهی رفیقبازی و پارتیبازی است؛ اینکه آدمها هوای خودشان و دوستانشان را در انتخاب خیلی دارند!
میدانید نفس، یک چیز عجیبوغریبی است. بالاخره این اشتیاق وجود دارد که وقتی من جایی هستم دست دوستم را بگیرم که دوستم اهمیت پیدا کند که او هم بعد اگر رفت یک جایی تلافی کند و اینها همیشه وجود دارد اما فکر میکنم یک چیز بالاتری هم وجود دارد که اسمش وجدان حرفهای است. وجدان حرفهای را با هیچچیز نمیشود مقایسه کرد چون داوری ما یک داوری تخصصی است که در هر رشتهای وقتی داوران 5کاندیدای خودشان را اعلام میکنند باید پاسخگو باشند و باید کسانی را انتخاب کرده باشند که شایستگی کاندیداشدن و دریافت تندیس را دارند. امسال هم ما با همه دوستان جسته و گریخته گفتوگو میکنیم، نشستهایی داریم و خواهیم داشت و از این زاویه که این داوری به سالمترین شکل برگزار شود حرف میزنیم و انتظارمان هم این است که این اتفاق بیفتد. من شخصا خیلی سعی کردم این سلامت را حفظ کنم. اصلا اگر بدانید امسال چه اتفاقات حیرتانگیزی مثلا در هیأت انتخاب مستند افتاد، خیالتان راحت میشود. مثلا فیلم فیلمسازی مثل رخشان بنیاعتماد همینطور فیلم آقای مشیری که ایشان هم جزو پیشکسوتان مستندساز هستند را انتخاب نکردند. این اسامی آن قدر بزرگ هستند که ممکن است هر جایی چشم بسته فیلمشان را انتخاب کنند. اما گذاشتن از فیلم چنین بزرگانی به اعتقاد من نشانه سلامت حرفهای داوران ماست.