یادگیری بدون ترس: خانم زابینه اندرسون، متخصص تعلیم و تربیت پیشنهادهایی برای یادگیری بدون ترس ارائه داده که برای والدین مفید است.
او میگوید: دختر کوچولو وقتی کسی ازش سؤال میکند چند سال داری، با غرور چهار تا انگشتش را بالا میبرد، او با انرژی و پشتکار سعی میکند با تمام کارهایی که میکند خودش را کمی بزرگتر نشان دهد. او میخواهد در کارهای خانه به مامان کمک کند و با علاقه سعی میکند پلههای زیر زمین را جارو کند و گهگاه چند تا آشغال را جا میگذارد بدون اینکه خودش متوجه باشد، مادرش سعی میکند به او نشان دهد که چگونه باید آدم پلهها را جارو کند؛ «بهتر است که پلهها از بالا به پایین جارو شود.»
و اضافه میکند که بدینترتیب هیچ آشغالی جا گذاشته نمیشود. ولی دختر کوچولو میگوید: «نه من میخواهم به روش خودم جارو کنم» و به جارو کردن از پایین به بالا ادامه میدهد. مادرش فکر میکند «عجب لجبازی است؛ این طوری او اصلاً چیزی یاد نخواهد گرفت.»
حالا 30 سال بعد از آن ماجرا، مادر از دخترش سؤال میکند: راستی پلههای زیرزمین را یادت میآید؟ دختر خانم فوری جواب میدهد: «بله، راستی که پلهها خیلی شیب داشت». یکمرتبه داستان قدیمی زنده میشود. او اضافه میکند: «خیلی هم ناصاف و تیز بود» و یادش میافتد که یک بار هم وقتی خیلی کوچک بوده از آن پلهها پایین افتاده است!
حالا تعریف میکند که از پایین به طرف بالا جارو میکرده زیرا تنها روش منطقیای بوده که بهنظرش میرسید، چون بدینترتیب مجبور نبوده عقبعقب حرکت کند ولی آنزمان نمیتوانسته توضیح دهد؛ درحالیکه مادرش در محدودیت فکری خودش میخواسته ثابت کند که روش صحیح جارو کردن پله، فقط آن طوری است که او میگوید؛ یعنی دولا دولا و عقبعقب پایین بیاید که هیچ آشغالی روی پلهها جا نماند! البته اینکار برای مادر به حدی آسان شده بود که او حتی تصورش را هم نمیکرد که این کار نیاز به یادگیری دارد، بنابراین فکر میکرد که دختر کوچکش فقط لجبازی میکند.متخصصین معتقدند که اگر کودکی کاری را به روش ما انجام نداد حتماً دلیل خوبی برای آن دارد.
یادگیری با توجه به شرایط مدرسه
زمانیکه کودکان وارد مدرسه میشوند، یادگیری تبدیل به وظیفه میشود.
آنها باید مطالب خاصی را در زمان تعیین شده یاد بگیرند و معمولاً هم این مطالب منطبق با خواستهها و عادات آنها نیست .به همین دلیل معلمین باید دلایل خوبی داشته باشند تا بتوانند بچهها را وادار به یادگیری کنند و ضمناً باید از خودشان هم سؤال کنند که شاگردان چه دلیلی برای عدم یادگیری دارند؟ و چرا آنها حاضر به یادگیری نیستند؟ اما باید قبول کرد که برای معلمین هم راحت نیست که به همه خواستهها و نیازهای متفاوت شاگردان توجه کنند تا بتوانند تعادلی در کلاس درس ایجادکنند.
والدینی که میدانند و میفهمند معلمی فقط یک شغل خدماتی ساده نیست، آنها هم میتوانند به فرزندشان از ابتدای کودکی کمک کنند تا او جایگاه معلمش را بفهمد. ضمناً معلمین هم باید بدانند که چه چیزهایی باید شاگردان یاد بگیرند تا بدون زحمت قادر به خواندن و نوشتن شوند و آنچنان توانایی بیابند که قادر باشند همانطور که حرف میزنند بنویسند، این کار برای ما یک چیز مسلم محسوب میشود و هیچکس توجه نمیکند که برای رسیدن به این مرحله چه راه درازی را پشت سر گذاشته و عاقبت خود ما هم فراموش کردهایم.
چگونه معلمین و والدین میتوانند در یادگیری خواندن و نوشتن کودکان را پشتیبانی کنند؟
به همه مادران و پدران باید توصیه کرد که هر وقت فرزندشان نخستین حروف الفبا را یاد گرفت با علاقه او را همراهی کنند و شادی خودشان را نشان دهند؛ حتی اگر این اتفاق قبل از شروع مدرسه بیفتد. در مدرسه به درستی مشخص نیست که کودکان چه مطالبی را باید زیر نظر معلمین یاد بگیرند و چه مطالبی را باید خودشان سعی در یادگیری آن کنند. برای اکثر والدین مشکل است بفهمند مدرسه چه انتظاراتی از فرزندشان دارد. به همین دلیل آنها هم نمیتوانند او را برای یادگیری آنچه در مدرسه تدریس میشود آماده کنند. این مسئله باعث ترس و نگرانی والدین میشود. آنها مایلند بدانند که فرزندشان در مدرسه چه یاد میگیرد تا بتوانند او را برای این یادگیری آماده کنند و هر روز بدون نگرانی فرزندشان را به مدرسه بفرستند و بدانند که او بعدازظهر شاید کمی خسته ولی خوشحال و بدون ترس به خانه باز میگردد.
یک شاگرد خوشبخت
چه کسی باید خودش را تطبیق دهد؛ آیا این شاگردان هستند که خودشان را باید با شرایط مدرسه تطبیق دهند یا این مدرسه است که خودش را باید با شاگردان تطبیق دهد؟ بهترین حالت این است که این یک پروسه دوطرفه باشد. ما اینجا فقط از یک جهت نگاه میکنیم و آن مسئولیت والدین است که به فرزندشان آموختهاند که در شرایط متفاوت رفتار مناسبی داشته باشند و تصور نکنند که همه جا به او تعلق دارد و همه در خدمت او هستند. او باید یاد بگیرد که خودش را جزئی از جامعه کوچک کلاس بداند و با خونسردی منتظر شود که نوبتش برسد. بعضی از قوانین اجباری در مدارس به این دلیل گذاشته شدهاند که در شرایط متفاوت، هر شاگردی به حق خودش از مدرسه برسد.
کودکی که نیازهای خودش را میشناسد و به نیازهای دیگران توجه میکند، در مدرسه کمتر دچار مشکل میشود.
مادری که در صف صندوق فروشگاه با صدای بلند با موبایل صحبت میکند و دیگران را نادیده میگیرد و اصلاً متوجه نیست که راه را بند آورده مسلماً الگوی بسیار بدی برای فرزندش خواهد بود.
کی باید حرف زد، کی باید گوش کرد و چه مطالبی را باید یاد گرفت؟
اینها همان چیزهایی هستند که کودک باید در مدرسه انجام دهد. یادگیری کودک از همان زمانی آغاز میشود که او به نخستین لبخند مادر پاسخ میدهد و این یادگیری بین کودک و بزرگسال در همه شرایط ادامه مییابد؛ مثلاً پرش یک توپ یا دیدن یک هواپیما در آسمان یا شنیدن صدای سگی از کوچه یا دیدن یک سیب زمینی داغ سر چنگال؛ همه اینها چیزهایی هستند که کودک بهمرور زمان میبیند و میشناسد و به خاطر میسپارد. این دیالوگ سه جهتی کودک، بزرگسال و شیء در واقع فرم پایهای آموزش است. برای بزرگسال خیلی جالب است که اجازه دارد دنیا را همزمان از دوجهت ببیند؛ یکی از دید خودش و دیگر از دید کودک. این لحظات شادیآور برای والدین و فرزند، برای بیننده هم نشاطآور است.
یک بچه مدرسهای باید خیلی چیزها را بشناسد و بداند و به آنها نظم دهد تا باعث عقبماندنش نشود. خودکار، مداد، مداد تراش، پاککن، دفترچه، کتاب و کتابچه آیا او میتواند به همه اینها نظم بدهد؟ تا زمانی که او این نظم را کاملاً یاد بگیرد، باید به تنهایی، ولی زیر نظر والدین تمرین کند؛ با کنجکاوی و بدون ترس و نگرانی. همه اینها باعث شادی او قبل از شروع مدرسه میشود و از همه مهمتر گفتوگوهایی است که حین تمرینهایی پیش میآید؛ تمرینها باعث آمادگی بیشتر کودک برای مدرسه میشود. اگر دیدید که فرزندتان روش شما را انجام نمیدهد تعجب نکنید و به او اجازه دهید که به روش خودش انجام دهد.
تکالیف مدرسه
بسیاری از شاگردان دبستانی بدون والدین قادر به انجام تکالیف مدرسه نیستند. اما آنها باید یاد بگیرند که تا جای ممکن تکالیف مدرسه را بهتنهایی انجام دهند. والدین هم نباید در همه موارد کمک کنند. کودک باید عادت کند هر جا که نمیتواند ادامه دهد، درخواست کمک کند. به طور کلی کودکان حتی در مهدکودک اسرار زیادی دارند که به دیگران ثابت کنند که خودشان به تنهایی قادرند کارهایشان را انجام دهند. اما چطور می شود که همین کودک یک دفعه با ورود به مدرسه احتیاج به کمک پیدا میکند؟
البته برای او هم تازگی دارد که برای نخستین بار در زندگی کوتاهش، کسی خارج از خانواده باید کار او را ارزیابی کند. در این مرحله برای کودک خیلی مهم است که همه چیز را درست انجام دهد، به همین دلیل است که در خانه هنگام انجام تکالیف مدرسه میگوید: «من نمیتوانم» اما او منظورش این است که بگوید:«مامان من اطمینان ندارم که به تنهایی این تکالیف را بتوانم انجام بدهم» درحالیکه مادر پیش خودش فکر میکند که «فرزندم به تنهایی قادر نیست» بنابراین مادر با دید انتقادی خود دائم در پی کمک به انجام دادن تکالیف مدرسه فرزندش میشود.
والدین باید عادت کنند فقط زمانی کمک بدهند که کودک خودش به تنهایی پیشرفت نکند و تازه آن هم باید در حد راهنمایی باقی بماند تا او خودش تکلیف را انجام دهد.
نکات زیر راهنمای خوبی برای والدین در این زمینه است:
1- به فرزندتان اطمینان دهید که او قادر است تکالیفش را بهتنهایی انجام دهد و ضمناً اضافه کنید که اگر هم موردی را نتوانست، شما همیشه آماده پاسخ دادن به سؤالات او هستید.
2- به فرزندتان پیشنهاد دهید که اگر او مایل باشد شما میتوانید، تکالیفش را کنترل کنید.
3- تشویق را فراموش نکنید. تشویق در کودک انگیزه بهوجود میآورد خصوصاً اگر او به خودش زیاد اعتماد نداشته باشد.
4- هر گاه او دیگر نتوانست ادامه دهد، حتماً از او سؤال کنید که چگونه حساب کرده و این روش را از کجا
می شناسد.
5- اگر فرزندتان در حل مسئلهای کمک خواست، برای کمک به او دنبال راهحل جدید نروید بلکه سعی کنید راهی را که او در مدرسه یاد گرفته توضیح دهید تا او خودش
زیر نظر شما به حل مسئله ادامه دهد.
6- اگر فرزندتان اشتباه کرد برای راهنمایی او سعی کنید با دقت اشتباه او را بیابید. مثلاً بگویید: «تو اینجا عدد درست را حساب کردی ولی هنگام نوشتن، عدد دیگری را نوشتی». بعضی مواقع بهتر است که تکلیف را تقسیم کنید تا کودک بهتر آن را بفهمد.
7- اگر احساس کردید که فرزندتان بهتنهایی قادر به انجام تکالیفش هست خودتان را عقب بکشید. این امر باعث افزایش اعتماد بهنفس او میشود.
8- اگر احساس کردید که فرزندتان بعضی نکات مربوط به درس مدرسه را نمیداند حتماً قبل از گفتن، آنها را با معلمش در میان بگذارید، زیرا اگر شما مطلبی را برای فرزندتان همانطور که یاد گرفته توضیح دهید مانع از
سر درگمی او خواهید شد.
9- بعد از بیماری و غیبت سعی نکنید با تمرینهای زیاد و فشرده کودک را خسته کنید؛ چون او برای یاد گرفتن زمان لازم دارد. اگر شما فرزندتان را در یادگیری مطلبی همراهی میکنید، دقت کنید که به او وقت کافی دهید تا آنطور که خودش می خواهد فکر و حساب کند.
والدین عزیز شروع سال تحصیلی را برای فرزندتان با یک کادوی کوچک خوشایند کنید؛ فرقی نمیکند که فرزند شما به کلاس اول میرود یا به کلاس بالاتر یا حتی به دانشگاه. شما باید آغاز سال تحصیلی را برای فرزندتان بهیادماندنی کنید.
die-Zeit.de
Eltern.de