فرقی نمیکند به این سؤال پاسخ دهید: «آخرین بار کی به سینما رفتهاید ؟» این سؤال را از اطرافیانتان هم بپرسید. پاسخها را اگر کنار هم بگذارید، میبینید که هرکس با هر سلیقه و دیدگاهی مدتهاست انگیزهای برای سینما رفتن پیدا نکرده یا اگر هم در مواردی معدود این کار را انجام داده (از سر بیکاری، کنجکاوی و...) بهندرت از آن پشیمان نشده.
علاقهمند جدی سینما که پیداست اطراف سالنهایی که «یک جیب پرپول»، «یک اشتباه کوچولو»، «افراطیها» و... را نمایش میدهند، آفتابی نمیشود. میماند جماعت اهل تفنن که سینما برایشان حکم تفریح را دارد و اتفاقا این طیف گسترده هستند که در اغلب موارد سرنوشت تجاری فیلمها را تعیین میکنند. اگر فیلمی را به هر دلیلی بپسندند، گیشهاش پررونق میشود و اگر هم نه وضعیت همین میشود که الآن هست.
با آنکه قیمت بلیتها نسبت به سال گذشته افزایش یافته، فروش فیلمها سیری نزولی را طی کرده است. 6 ماه از سال گذشت و هیچ فیلمی میلیاردی نشد. هیچ کمدی نازلی نتوانست با انواع و اقسام باج دادن به تماشاگر، به فروش فوقالعادهای دست پیدا کند. فیلمهایی که اگر 2 سال پیش اکران میشدند بهراحتی از مرز یک میلیارد فروش گذر میکردند حالا با فروشهای نهایتا 400 میلیونی از اکران خداحافظی میکنند.
چون تماشاگر عام وقتی میتواند «دامادی بهنام صفرعلی»، «ول کن دستمو» و «لیموترش» را نصف قیمت متوسط بلیت سینما از سوپرمارکت محلش تهیه کند، دیگر دلیلی نمیبیند به تماشای «ازدواج در وقت اضافه»، «یک اشتباه کوچولو» و امثالهم بنشیند. درواقع توزیع فیلم در سوپرمارکتها، ضریب تماشاگر کمدیهای سینمای بدنه را بهشدت پایین آورده است.
مخاطب جدی و پیگیر هم که اهل تماشای این تولیدات زیراستاندارد نیست و ترجیح میدهد علاقهاش به سینما را با تماشای دیویدیهای فیلمهای خارجی که بهوفور در دسترس هستند اقناع کند. بخشی از این طیف اساسا ارادتی به سینمای ایران ندارد و بخش دیگر هم مدتهاست نمیتواند نمونههای مطلوبش را میان فیلمهای اکران بیابد.
تک و توک فیلمهای متفاوتی هم که به نمایش درمیآیند شیوه اکرانشان چنان محدود و بیسروسامان است که نمیتوانند مخاطب خود را بیابند. نتیجهاش همین شرایطی است که میبینیم. انبوه صندلیهای خالی چشم را آزار میدهد و هرکسی را که دلسوز سینمای ایران است نگران میکند. اینکه عدهای ترجیح میدهند چشمانشان را ببندند تغییری در منظره پیشرو حاصل نمیکند. افزایش تولید هم نهتنها کمکی به بحران ریزش مخاطب نمیکند بلکه سینمای ایران را یک گام به ورشکستگی نزدیکتر میکند.