اعضای این باند 4 نفره با حمله به طلافروشی‌ها و مشتریان آنها در شهرهای شیراز، مشهد و دیگر شهرهای کشور با تهدید چاقو اقدام به سرقت کرده بودند و قصد داشتند طلاهای مسروقه را در بازار تهران به فروش برسانند.
با دستگیری اعضای این باند و اعتراف آنها به سرقت 31 کیلو طلا، صبح دیروز 3 عضو اصلی این باند که آخرین نفرشان در یک لابراتوار تولید شیشه به دام افتاد، در مقابل قاضی سلیمانیفر دادیار شعبه 6 قرار گرفتند و جزئیات سرقت‌های خشن خود را فاش کردند.
سرکرده باند درباره شگردشان در سرقت‌ها گفت: ابتدا یکی از اعضای باند برای چند روز طلافروشی مورد نظر را زیرنظر می‌گرفت و بعد از به دست آوردن اطلاعات لازم، به طلافروشی دستبرد می‌زدیم. در بعضی موارد نیز زن‌هایی را که از طلافروشی‌های مورد‌نظر خرید می‌کردند، زیرنظر می‌گرفتیم و به محض خروج آنها از مغازه، با تهدید چاقو، طلاهایشان را به سرقت می‌بردیم.
این مرد در ادامه اظهاراتش مدعی شد: در چند سرقت، خیلی خشن عمل کردیم؛ آن هم مربوط می‌شد به سرقت از افراد طلافروشی که کیف‌های پر از طلا را در بازار حمل می‌کردند و از یک طلافروشی به طلافروشی دیگر می‌رفتند. در یکی از سرقت‌ها بود که طلافروشی را با چاقو زخمی کردیم و توانستیم از وی نزدیک 5 کیلو طلا به سرقت ببریم.
در ادامه جلسه بازجویی، عضو دیگر باند مدعی شد که فقط در 2 مورد از سرقت‌ها، آن هم به‌عنوان زاغ زن حضور داشته و پس از آن از این باند جدا شده است. بعد از اعترافات متهمان و مشخص شدن نقش هر کدام از سارقان در این سرقت‌ها، دادیار سلیمانیفر برای آنها قرار قانونی صادر کرد و پرونده جهت تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره آگاهی قرار گرفت.
گفت‌وگو با سرکرده باند
- چند سال داری؟
29 سال دارم.
- اولین باری که دستگیر شدی چند سال داشتی؟
17 ساله بودم که به اتهام سرقت لوازم داخل خودرو دستگیر شدم.
- چند فقره سابقه کیفری داری؟
8 فقره و همگی در زمینه سرقت است.
- چه شد که تصمیم گرفتید در شهرستان‌ها دست به سرقت بزنید؟
چون خیلی از طلافروشی‌های شهرستانی هنوز به دوربین مداربسته مجهز نیستند، در آنجا سرقت می‌کردیم و قصد داشتیم طلاهای مسروقه را در تهران به فروش برسانیم اما بیشترین مقدار طلا را از مشتریان طلافروشی‌ها به سرقت می‌بردیم چون این کار کم‌خطرتر از دستبرد به طلافروشی بود.
- در پرونده شما نوشته شده که در یکی از سرقت‌ها قصد کشتن 2 برادر طلافروش در مشهد را داشته‌اید، دلیلش چه بود؟
صاحبان طلافروشی 2 برادر بودند و ما برای سرقت مجبور شدیم که به آنها چاقو بزنیم. چون آنها با ما درگیر شدند، برای فرار از دست آنها مجبور به این کار شدیم.
- می دانستید که این دو برادر در حال حاضر در چه وضعیتی هستند؟
نه تا زمان دستگیری خبر نداشتم.
- الان چند شاکی دارید؟
88 شاکی.