از سوی دیگر، بسیاری بر این باورند که یارانه بنزین تنها نصیب خودروداران و خودروسواران میشود و آنان که فاقد رانه بنزینسوز هستند از این سرمایهای که در موتورها دود میشود سهمی نمیبرند.
گرچه این استدلال در وهله نخست درست مینماید اما واقعیتی دیگر نیز در میان است؛ تنها سخن از افزایش نرخ، سهمیهبندی و کاهش واردات بنزین هر بار باعث گرانی کالاهای مورد نیاز مردم شده است.
برای حل این معضل باید از کارشناسان اقتصادی بهره برد که با جامعه ایرانی و واقعیتهای آن نیز آشنا هستند و تنها به تئوریهای رایج و موجود در کتابها بسنده نمیکنند.
با این حال در بخشهای دیگری نیز یارانه پرداخت میشود که هیچکس حتی گوشه چشمی نیز به آن ندارد. شاید یکی از دلایلی که این حساسیت بر روی یارانه بنزین وجود دارد ملموس بودن برداشت از صندوق ذخیره ارزی است، در حالی که از صندوق میراث طبیعی ایران برداشت میشود بدون آنکه گره بر ابروی کسی بنشیند.
دامداران در این میان بیش از سایرین نصیب میبرند. مراتع ملی که سهم هر ایرانی است توسط این افراد مورد بهرهبرداری قرار میگیرد، اما چون حساب ذخیره ارزی در میان نیست توجهی به آن نمیشود. به واقع دامداران از یارانهای برخوردارند که تقریباً در هیچیک از محاسبات کشوری به آن توجهی شایسته نمیشود.
این عقیده وجود دارد که مراتع ایران، دارای ظرفیت 50 میلیون دام است حال آنکه بیش از 150میلیون دام در این بخش از منابع طبیعی کشور در حال تعلیف هستند. عدم توجه به مراتع با دادن یارانه پنهان به دامداران باعث شده روز به روز مراتع کشور قابلیتهای اکولوژیکی و بیولوژیکی خود را از دست بدهند.
بنا به آماری که هر ساله تکرار میشود ایران دارای 90 میلیون هکتار مرتع است که از این میزان 12 میلیون هکتار مراتع ییلاقی، 60 میلیون هکتار مراتع قشلاقی و 18 میلیون هکتار مراتع کویری را تشکیل دادهاند و بخش عمده از آنها را مراتع درجه سه تشکیل داده است.
اگر یارانه بنزین در کل کشور جاری میشود و بهطور ناخواسته تمامی مردم از آن سهم میبرند- به سبب استفاده مستقیم و غیرمستقیم از شبکه حملونقل و تورم متاثر از گرانی بنزین- از یارانه مراتع تنها دامداران سود میبرند و مردم نیز باید قیمت واقعی محصولات دامی را بپردازند بدون آنکه در نگاهی فراگیر از یارانهای برخوردار باشند.
در این میان آنچه قابل جایگزینی نیست، منابع طبیعی کشور است که پیوسته در معرض توفان تخریب قرار گرفته است.