این دو، از بسیاری جهات شبیه همدیگرند. هر دو نوع بر ضد انسان (Antipersonnel)، غیرهسته ای (Nonnuclear) و برای کشتار دسته جمعی (Mass Destruction) به کار می روند و البته تفاوت های فراوانی نیز با یکدیگر دارند.
اما باید گفت که قبح استفاده از سلاح های بیولوژیک در مقایسه با سلاح های شیمیایی در افکار عمومی بین المللی به حدی است که پس از اینکه پروتکل 1925 ژنو(که به آن اشاره شد) منع استعمال این دو نوع سلاح را با هم مورد توجه قرار داد، معاهده 1972 ممنوعیت ساخت، تولید، انباشت و به دست آوردن یا نگهداری سلاح های بیولوژیک را به طور مستقل تنظیم کرد و به تعهدات و الزامات درباره آن، دقت و ظرافتی ویژه داد.
براساس ماده 23 معاهده چهارم 1907 لاهه، به کارگیری سلاح ها و پرتاب شونده ها یا موادی که مخصوص ایجاد بلایا و مصائب زائد است، ممنوع است. این عبارت با دقت بیشتری در بند 2 ماده 35 پروتکل 1977 چنین تکرار شده است:«ممنوعیت به کارگیری سلاح ها و پرتاب شونده ها و مواد و همچنین روش های جنگی به نوعی که بلایای زائد ایجاد کند.»
منظور از صدمه زائد یا رنج غیرضروری، آسیب یا رنجی است که با نفع نظامی که از کاربرد سلاح یا شیوه جنگی به دست می آید، نامتناسب باشد. دلیل بعدی، مسأله تمایز میان نیروهای نظامی(رزمندگان) از نیروهای غیرنظامی(غیررزمنده) است.
یکی از مسائل مربوط به جنگ بیولوژیک(خصوصاً) و همین طور به میزان کمتر در جنگ شیمیایی، این واقعیت است که اغلب، مشکل می توان اثر حمله ها را محدود کرد. شاید بدتر از اینها آن باشد که پیشرفت های علمی سنوات اخیر، به رغم آثار مثبت فراوان، این امکان را فراهم کرده است تا دولت ها به عوامل بیولوژیک مهلک تری دست یابند که کنترل کردن آنها نسبت به عوامل سابق خیلی کمتر و به عبارت دیگر غیرقابل کنترل تر است.
از سوی دیگر درباره سلاح های بیولوژیک، باید گفت کنوانسیون ها و پروتکل های مربوط به ممنوعیت کاربرد سلاح های بیولوژیک به گونه ای عبارت پردازی شده است که خود، دلالت بر عرفی بودن چنین ممنوعیتی دارند.
به دلیل عدم کاربرد سلاح های میکروبی و شیمیایی در جنگ دوم جهانی و نیز اختراع سلاح های مخرب تر اتمی و استفاده از آن علیه شهرهای هیروشیما و ناکازاکی در سال ، 1945 پس از جنگ، افکار عمومی، بیشتر متوجه این نوع سلاح ها شد؛ هر چند سلاح های بیولوژیک و شیمیایی هم کاملاً فراموش شدند.