شنیدن خبر انقراض موجودی در هر نقطهای از گیتی ناگوار است، خاصه اگر آن نقطه در نزدیکی کشور خود ما باشد.
«خطر انقراض بیش از 2 هزار گونه گیاهی و جانوری ایران را تهدید میکند.» این خبر ناگواری است که راوی آن دکتر دلاور نجفی، معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست است. آمار تکاندهنده 2 هزار گونه در معرض خطر انقراض به معنای خطر از دست دادن ذخایر ژنتیک این گونهها و محرومیت دائمی ایرانیان و جهانیان از این منابع ارزشمند است. مقصر کیست؟
گونههای مختلف زندگی در طول تاریخ کهن زمین پدید آمده و منقرض شدهاند. به بیان بهتر بخشی از انقراض موجودات امری است طبیعی، چنانکه معروفترین جانورانی که با شنیدن خبر انقراض به ذهن متبادر میشوند، خزندگان غولپیکر ماقبل تاریخ موسوم به دایناسورها هستند. اما آیا همیشه چنین است؟ پاسخ، بیگمان منفی است و بشر متهم شماره یک در انقراض گونههای معاصر خویش است. از همان زمان که انسان، پا به عرصه کره خاک نهاد، به یاری هوش سرشار خود تغییراتی بیسابقه را در پهنه تنها سیاره مسکون، رقم زد و بدین ترتیب نظم دیرین زیستکره را به چالش کشید. شکار و بهرهبرداری بیرویه، تخریب زیستگاهها اعم از زیستگاه تغذیهای و زیستگاه تولید مثلی جانداران از مهمترین عواملی هستند که نسل موجودات را به مخاطره میافکند.
در بیولوژی و اکولوژی، انقراض به معنای پایان یافتن وجود یک گونه یا گروهی از زیستمندان است که منجر به فقر تنوع زیستی میگردد. لحظه انقراض معمولاً هنگامی است که آخرین فرد آن گونه میمیرد، اگرچه ظرفیت زادآوری و ترمیم گونه یادشده ممکن است پیش از این، از میان رفته باشد. اما از آنجا که پراکنش جانداران ممکن است گسترهای بسیار وسیع را دربرگیرد، تعیین این لحظه کاری دشوار است و معمولاً اگر مدتی بگذرد و آن گونه خاص مشاهده نشود آن را منقرض محسوب میکنند.
نمونه بارز این پدیده، انقراض دلفین سفید است که چندی پیش گروهی بینالمللی از محققان پس از یک جستوجوی شش هفتهای رسماً انقراض نسل این حیوان نیمهکور رودخانه «یانگتسه» موسوم به دلفینهای «بایجی» را اعلام کردند. از زمان انقراض نسل «فوک دریای کاراییب» در دهه 1950 میلادی تاکنون، دلفین سفید رنگ رودخانه «یانگ تسه» نخستین پستاندار بزرگ آبزی جهان است که نسل آن به شکل کامل منقرض میشود.
این حیوان از 20 میلیون سال قبل در رودخانه «یانگ تسه» زندگی میکرده است و ساکنان اطراف رودخانه از آن به عنوان «الهه یانگ تسه» یاد میکردهاند. آلودگی آب، ماهیگیری بیش از حد، کشتیرانی و آلودگی صوتی در آب که سبب مختل شدن سامانه شنوایی مورد استفاده برای شکار در این دلفینها شده، از عوامل انقراض نسل این جاندار ذکر شدهاند.
نمونه دیگر و یکی از مشهورترین مثالها، ماهی کد (ماهی روغن) است. این ماهی سواحل نیوفوندلند کانادا از قرنها پیش بهشکلی بیرویه صید میشده است.برخی زیستشناسان دریایی هشدار داده بودند که صید بیرویه و کاهش ذخایر، وجود این ماهیان را به مخاطره انداخته است. کاناداییها وقتی صید این ماهی را ممنوع اعلام کردند که دیگر کار از کار گذشته بود. اکنون پس از گذشت بیش از یک دهه، هنوز هیچ نشانهای از احیای آنها دیده نمیشود. این شیلات احتمالاً برای همیشه از دست رفته است.
اینها مواردی از انقراض پستانداران بزرگ در دنیاست که اخیراً روی داده است. اما متأسفانه برای دیدن نمونههای شاخص جانوران منقرض شده نیاز نیست راه دوری برویم. در همین ایران خودمان جانورانی همچون ببر مازندران را در 50 سال گذشته برای همیشه از دست دادهایم. یوز ایرانی نیز که تنها بازمانده از زیرگونه یوز آسیایی است شدیداً در معرض خطر انقراض است. بنا بر آمار انجمن یوزپلنگ ایرانی که بر اساس بررسیهای میدانی، مشاهدات مستقیم، ردیابی در داخل زیستگاهها و مقایسه تصاویر بهدست آمده از دوربینهای تلهای متعلق به انجمن و پروژه حفاظت از یوز آسیایی، بهدست آمده است، در حال حاضر جمعیت این حیوان تنها 70 تا 100 قلاده است.
دلاور نجفی میگوید: 12 میلیون و 500 هزار هکتار از مساحت کشور تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد که این رقم معادل 4/7 درصد کل مساحت کشور و شامل مناطق حفاظت شده، پناهگاههای حیات وحش، پارکهای ملی و آثار طبیعی ملی است.وی ادامه میدهد: ما مناطق تحت مدیریت سازمان محیط زیست را با چنگ و دندان حفظ کردهایم. تعرض دستگاههای دولتی و غیردولتی به مناطق تحت حفاظت سازمان بسیار زیاد و وحشتناک است و این در حالی است که شمار نیروهای حفاظتی ما محدود است. با شرایطی که معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست تشریح کرده است، تصور خطر انقراض برای 2 هزار گونه جانوری و گیاهی ایران، دشوار نیست.
نجفی در بخشی دیگر از سخنان خود میگوید: در صورت ادامه این روند مجبوریم درجه حفاظتی برخی از مناطق را کاهش دهیم و یا نام آنها را از فهرست مناطق حفاظت شده حذف کنیم!دردناک است که این مقام مسئول درست پس از اعلام خبر در خطر انقراض بودن گونه جانوری و گیاهی و با وجود تجربه تلخ انقراض گونهها، سخن از خارج ساختن برخی مناطق حفاظت شده از مساحتی میراند که به نسبت تنوع زیستی کشور پهناور ایران تنها رقم ناچیز 4/7 درصد را به خود اختصاص داده است. به این ترتیب باید در آینده منتظر شنیدن خبرهای ناگوارتری نیز باشیم.
سرنوشت یوز ایرانی، مرال، شوکا، سیاه خروس، پوپک و کبک ویژنان، هوبره و صدها جاندار دیگر در دست ماست. تیغ انقراض در طبیعت ایران میچرخد و پرسه میزند. از تندروه تا دز، از مراکان تا باهوکلات، هیچ جانداری از گزند این تیغ در امان نیست. همین الآن هم برای نجات آنها دیر است. با همه اینها نجفی میگوید: «حفاظت از مناطق 4گانه تنها وظیفه سازمان محیط زیست نیست و یک عزم ملی و فرابخشی در این زمینه نیاز است که این عزم ملی هماکنون وجود ندارد.» آیا باید منتظر خبرهای بد بود؟
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۸۵ - ۱۵:۰۱
فرهاد جم: انقراض، رویدادی دهشتناک است. شنیدن خبر نابودی موجودی است برای ابد. انقراض به معنای محرومیت جهان از جانداری است که طبیعت میلیونها سال زمان صرف کرده تا آن را پدید آورد.