در ایران مهمترین نیرویی که توان گستردهای برای اجرایی کردن پروژه پدافند غیرعامل دارد، بسیج است. بسیج علاوه بر نقشی که در دفاع از کشور در برابر دشمنان خارجی برعهده دارد، نقش بزرگی هم در پدافند غیرعامل و دفاع غیرنظامی برعهده گرفته است؛ نقشی که به گفته رئیس سازمان پدافند غیرعامل اگر عملیاتی شود نقش بزرگی در حراست از کشور در برابر دشمنان خواهد داشت.
سردار جلالی اگرچه از نقش حیاتی بسیج در دفاع غیرعامل سخن میگوید اما همزمان گلههایی هم از دولت و مجلس برای پیگیری نکردن بحثهای مربوط به پدافند غیرعامل دارد.
- با توجه به تعریف مجمع تشخیص از پدافند غیرعامل، نقش بسیج در این میان چیست؟
ما در پدافند غیرعامل چارچوبی را برای فعالیتهای بسیج با سازمان بسیج تنظیم کردیم و تفاهمنامهای هم در این باره امضا شد که این تفاهمنامه حوزههای کارکرد و همکاری بسیج با پدافند غیرعامل را مشخص و ترسیم کرده است. بسیج بهترین سازماندهی را در کشور دارد و از نظر گسترش و توسعه در همه نهادها و زیرساختهای کشور حضور دارد، در وفاداری به انقلاب بسیار جدی است و به لحاظ انگیزههای انقلابی بسیار برجسته است و در واقع میتوان گفت که ما در کشور بدیلی برای بسیج نداریم. ما به این نتیجه رسیدیم که چارچوبهای حرکتی خود را با استفاده از ظرفیت بسیج به پیش ببریم. بسیج هم بهعنوان یک نیروی فراگیر در کشور تلاش میکند از این ظرفیت برای مشارکت در تمامی دستگاهها استفاده کند.
در تعریف مجمع تشخیص از پدافند غیرعامل ما 5 کلیدواژه اساسی را مشاهده میکنیم؛ اول کاهش آسیبپذیریها و تلفات است، دوم تسهیل مدیریت بحران در شرایط بحران ناشی از جنگ، سوم تضمین چرخه خدمات دستگاههای اجرایی در شرایط تهدید و جنگ، چهارم تولید بازدارندگی ملی و دفاعی و پنجمین مورد هم افزایش پایداریهای زیرساختهاست. ما براساس این 5محور که گستره بومی پدافند غیرعامل در کشور را نشان میدهد، تفاهمنامهای را با بسیج در چند محور کلی تنظیم کردیم تا این موارد اجرایی شود. نخستین محور، دشمنشناسی است. بسیج در هر بخشی که حضور دارد به لحاظ خصلت و قابلیتی که دارد، دشمن شناسی میکند.
منتها چون در پدافند غیرعامل محور ما خنثیسازی تهدیدات در هر حوزه است، تهدیدشناسی تخصصی در هر حوزه یکی از کارکردهای بسیج میتواند باشد که در هر حوزه انجام دهد. تهدیدات میتواند هم عمومی باشد و هم تخصصی. محور دیگر همکاری ما با بسیج فرهنگسازی است. فرهنگسازی، آموزش و تفهیم آن یکی از اساسیترین مباحثی است که ما در حوزه پدافند غیرعامل با آن مواجه هستیم. ما البته فرهنگسازی را تبلیغات نمیدانیم بلکه فرهنگسازی را از بالاترین سطح که تولید دانش، تدوین و پژوهش، آموزش و اجرا و در نهایت تبلیغات و تبدیل آن به مفاهیم فرهنگی و ارزشی برای کشور ارزیابی میکنیم. یکی از دغدغههای اساسی ما در پدافند غیرعامل همین موضوع است. محور سوم همکاری ما با بسیج در مانورها و رزمایشهاست. بدنه اصلی تولید آمادگی در دستگاههای اجرایی کشور برای مقابله با تهدیدات را بسیج شکل میدهد. ما در هفته بسیج مانورهای بسیاری را پیگیری و اجرایی میکنیم.
محور دیگر همکاری پدافند غیرعامل و بسیج، مشاوره تخصصی است. در حوزههایی که پدافند غیرعامل به آنها نیازمند است از عناصر بسیجی در همه حوزهها مثلا بسیج اساتید، بهعنوان کلید اصلی و در واقع تولید خودکفایی علمی در هر حوزه و دستگاه است، استفاده کنیم.
دیگر محور مورد توافق با بسیج، مدیریت بحران در شرایط جنگ است. فکر میکنیم تنها بسیج میتواند این موضوع را برای ما تضمین کند. ممکن است دستگاههای ما در شرایط تهدیدات تلفات بدهند، خسارت ببینند و قادر نباشند همزمان با دفاع از مجموعه خود به خدماتدهی خود نیز ادامه دهند. لذا قابلیت استفاده از ظرفیت پایانناپذیر بسیج در هر دستگاه را داریم که میتواند بهشدت مؤثر واقع شود و ضمن اینکه در شرایط بحرانی دستگاه را مدیریت میکند، تداوم تولید چرخه را هم تضمین میکند. مثلا بسیج در جایی در تأمین امنیت کمک میکند و در جای دیگر در تقسیم ارزاق عمومی. ممکن است در بخش امداد و نجات هم فعال شود.
- با توجه به تأکیدی که بر نقش بومیسازی میشود، نقش بسیج در فناوریهای نوین چگونه است؟
اساسیترین مسئلهای که ما در پدافند غیرعامل دنبال میکنیم، این است که معتقدیم چرخهای وجود دارد که براساس آن دانش و فناوری تولید میکند، فناوری توانایی تولید میکند و توانایی هم تهدید. هر کشوری که صاحب دانش باشد براساس دانشی که دارد، فناوری را میتواند تولید کند. فناوری هم که آمد برای کشور تولید توانایی میکند. توانایی هم برای کشور تولید قدرت میکند. قدرت برای کشورهایی که در حال رقابت یا تخاصم هستند هم تهدید محسوب میشود.
از آنجایی که دشمنان ما از فناوری پیشرفتهای بهره میبرند، میتوانیم بگوییم که ذات تهدید ما فناورانه است. بسیج طلایهدار این حرکت است. بسیجی کسی است که دلش با انقلاب است و دوست دارد از این انقلاب پشتیبانی و دفاع کند. ما در حوزههای مختلف شاهد هستیم که بسیجیان در حوزههای مختلف اعم از دانشجویی تا اساتید و... در این حوزهها فعالیت میکنند.
- چه ظرفیتهایی در بسیج برای افزایش آستانه تحمل ملی در برابر تهدیدات میبینید؟
آستانه تحمل ملی یک مفهوم کیفی است. یکی از شاخصهایی که میتواند آستانه تحمل ملی را ارتقا دهد، آگاهی و فرهنگسازی است. آگاهی به خطراتی که ممکن است با آن مواجه شویم ما را کاملا جلو میبرد و از لحاظ روحی و ذهنی بر آن مسلط میکند. بسیج در این حوزه میتواند نقش بسیار زیادی داشته باشد و این نکته جزو محورهای مورد توافق ما با بسیج هم هست. دومین شاخصی که میتواند این امر را ارتقا دهد، آمادگی است. به میزانی که ما از فناوریها و تهدیدات آگاه میشویم، به همان میزان هم نیازمند آمادگی هستیم. به شکلی که اگر حادثهای پیش آمد آمادگی ما درخور این حادثه باشد. یکی دیگر از بخشهای آمادگی، تولید ظرفیتهای مدیریت بحران است. مثلا فرض کنید اگر شهری مورد تهدید واقع شود مردم احساس نگرانی بابت این تهدید نکنند و احساس کنند دولت پیشبینیهای لازم را برای آرامش و امنیت آنها تدارک دیده، خودبهخود آستانه تحمل مردم بالا میرود. یکی دیگر از بخشهای آمادگی، آمادگی زیرساختهاست. اگر مردم احساس کنند که زیرساختهایشان در برابر تهدید پایدار است؛ یعنی اگر اتفاقی بیفتد، آب دارند، نان دارند، امنیت دارند، مشکل بهداشتی ندارند و... در حوادث و صحنهها حضور پیدا میکنند و نگرانی ندارند. اگر این آمادگیها کسب نشود نتیجه معکوس میگیریم و همینها سبب تولید آسیبپذیری در کشور میشود.
- نقش بسیج در برابر تهدیدات خارجی را چگونه ارزیابی میکنید؟
همه کشورها معمولا برای شرایط جنگ و بحران خود قوانین و شرایط و الزامات خاصی دارند. فکر میکنم ما این قانون را نداریم. در قوانین کشورها در شرایط جنگی تکلیف قوای نظامی که مشخص است. ما قانون برای بخش دفاعی نمیخواهیم چون همه چیز مشخص است. برای مردم، دستگاهها، حوزههای مختلف و سایر بخشها چه باید کرد. سفری به روسیه داشتم. یکی از نقاط قوت وزارت دفاع غیرنظامی آنها وجود قوانین بسیار زیاد برای شرایط بحران بود. در این قوانین تکلیف همه منابع کشور در شرایط جنگی مشخص شده است. مثلا کاملا مشخص است که یک راننده تاکسی تکلیفش نسبت به جنگ چیست. اما ما در زمان جنگ چه میکردیم؟ میرفتیم درب ترمینال را میبستیم، اتوبوسها را میگرفتیم، نیروها را سوار میکردیم و به جبهه میفرستادیم. چرا؟ چون قانونی درباره اتوبوسها نداشتیم. باید تعیین تکلیف میشد که مثلا این مقدار باید بخش اتوبوسداران به جبهه کمک کنند. چون قانون وجود نداشت شرایط ایجاب میکرد که ما این اقدامات را به زور انجام دهیم. سردار نقدی رئیس سازمان بسیج برای من تعریف میکرد در سفری که به بوسنی داشت طبق قانون شرایط بحران هرکسی که خانهاش را ترک میکرد، کلید خانهاش را باید به فرماندهای که منطقه را اداره میکرد، میداد تا درصورت نیاز مورد استفاده قرار گیرد. این نشان میدهد قوانین و آییننامههای بسیج منابع میتواند کشور را کاملا بیمه کند. من به نمایندگان مجلس هم در جلسهای گفتم که یکی از اشکالات ما این است که قانونی برای زمان جنگ نداریم و به همین دلیل هم اگر جنگی بشود یا بحرانی روی دهد، بیقانونی میکنیم.
- تلاشی کردهاید این بحث را قانونی کنید؟
نه، اقدام جدی نکردهایم و بیشتر طرح موضوع کردهایم ولی احساس میکنیم خلأ جدی در این زمینه وجود دارد. اگر جنگی اتفاق بیفتد ما نیازمند بسیج منابع کشور هستیم. البته در برخی حوزهها مثل بسیج نیروی انسانی قانون هست. ما در زمان جنگ از این مشکل رنج میبردیم؛ متأسفانه این مشکل همچنان هم وجود دارد. امیدواریم با کمک دولت، بخش حقوقی و مخصوصا کمیسیون امنیت ملی مجلس کاری کنیم. آمادگی داریم پیشنویس این لایحه را تهیه و به دولت و مجلس برای تصویب تقدیم کنیم.
- تاکنون دولت و مجلس اعلام آمادگی نکردهاند؟
نه متأسفانه.
- فکر میکنید چرا؟
فکر میکنم نگاهشان به تهدیدات ملموس نیست و بیشتر تهدیدات را در حوزه سیاسی احساس میکنند. شاید هم وظیفه خودشان نمیدانند و فکر میکنند بخشهای دیگری باید این موضوع را دنبال کنند. من وقتی به آقای لاریجانی گفتم قانون برای پدافند غیرعامل نداریم، ایشان تعجب کرد.
- یعنی شما بهعنوان یک نظامی تهدیدات را جدی میدانید؟
بله، حتما. البته جدی گرفتن تهدید با قریبالوقوع بودن آن فرق دارد. وقتی جدی بگیرید برای آن مطالعه میکنید و اقدامات جدی انجام میدهید. همین اقدامات ایجاد بازدارندگی میکند و نشان میدهد کشور آماده است و از تهدیدات نمیترسد.
- با این بحثی که اشاره کردید این سؤال مطرح میشود که با توجه به تعریفهایی که از پدافند غیرعامل وجود دارد، چگونه میتوان به توسعهای پایدار و امن رسید؟
در تهیه هر برنامه توسعهای یک شعار در ذهن است. اولا شما برنامه توسعه را برای یک دوره زمانی پیشبینی میکنید؛ 5ساله، 10ساله یا بیشتر. در اجرای برنامه 5 ساله نخستین سؤالی که باید در ذهن یک مسئول شکل بگیرد، این است که ما در 5سال آینده با تهدیدی در زمینههای مختلف مواجه هستیم یا خیر. اگر مواجه هستیم بعد بخشهای تخصصی باید ببینند این تهدید چیست و چگونه خود را بروز خواهد داد. کار بعدی شناسایی آسیبپذیریهای کشور است. این هم به ما در شناخت ضعفهای اساسیمان در برابر تهدید کمک میکند. گام سوم ظرفیتشناسی است؛ اینکه چه ظرفیتهایی را داریم و کجا میتوانیم کار کنیم. نهایتا تلاش کنیم در برنامههای توسعه تهدیدات را پاسخ گوییم، آسیبپذیریها را نه افزایش بلکه کاهش دهیم و نهایت اینکه ظرفیتها را طوری افزایش دهیم که به توسعه پایدار برسیم.