او در محل کارش در گفتوگویی صمیمانه به سؤالات ما جواب داد. گفتوگوی ما با اشاره به سابقه فعالیت و نحوه شکلگیری سازمان بسیج هنرمندان کشور شروع شد.
- سازمان بسیج هنرمندان اساسا با چه هدفی تأسیس شد و اولویتهای کاری این سازمان بیشتر در چه زمینههایی است ؟
بسیج فارغ از تعاریف سازمانی، یک نهاد خودجوش مردمی است. لذا از بدو انقلاب اسلامی وجود یک تشکل تخصصی که بتواند محلی برای تجمع هنرمندان متعهد به آرمانهای امام و انقلاب را رقم بزند، احساس میشد و از آنجا که خاصیت هنر و هنرمند وجود تشخصهای فردی اوست، مجموعهای همافزا با عنوان سازمان بسیج هنرمندان بهعنوان مکانی برای تغذیه فکری و بهرهمندی از توانمندیهای مشارکتی هنرمندان تأسیس شد. البته فعالیتهای سازمانیافته و منسجم بسیج در حوزه ادب و هنر از سال 76 آغاز شد، تا اینکه این فکر در سال 82 بهصورت جدی مورد قبول مجموعه تصمیمگیران در حوزه بسیج قرار گرفت و پیشنهاد سازمانی آن تهیه شد و در ستاد کل نیروهای مسلح به تصویب رسید. در سال 84 پس از ابلاغ رسمی، بسیج هنرمندان رسما شروع بهکار کرد.
اولویتهای کاری ما عمدتا ایجاد همگرایی و تشکل دادن به هنرمندان است؛ یعنی ایجاد همگراییهای ذهنی، فکری، آموزشی و کار تیمی به اضافه سازماندهی برای انجام فعالیتهای هنری. هنرمند بسیجی کسی است که بهعنوان فرهیخته و اندیشمند به گونهای عمل کند که همواره الگو و اسوه جامعه باشد.
در حوزه فرهنگ، مسئولیت بخش ادب و هنر بر عهده سازمان بسیج هنرمندان است. ما نیاز داریم که یک بازنگری در حوزه ادبی و هنری جامعه ایجاد بشود تا بتواند پاسخگوی امروز مقابله با جنگ نرم که مورد تأکید مقام معظم رهبری است، باشد و این سازمان بهعنوان یک راهبرد و هدفگذاری آنرا با کمک هنرمندان بسیجی در سراسر کشور دنبال میکند.
- نحوه و مدل تعامل و ارتباط با سازمان بسیج هنرمندان چگونه است؟ یعنی هنرمندانی که با سازمان بسیج همکاری میکنند اعضای ثابتی هستند؟
ببینید، آن چیزی که ما از بسیج هنرمندان میگوییم ارتباطی مادی و حقوقی نیست؛ ارتباط اعتقادی و تشکیلاتی و صنفی است با دغدغه انقلاب و خدمت به نظام؛ یعنی هنرمندان بسیجی داوطلبانه میآیند و کار و کمک میکنند به سازمان و همه آن اهدافی را که سازمان پیشبینی کرده و برنامههایی را که دارد با کمک بسیجیان به پیش میبرد؛ همانطوری که در اوایل انقلاب بود یا الان در پایگاههای مقاومت بسیج مساجد است؛ در هفته هر کسی هر چند ساعت که وقت دارد و میتواند- یک روز، 2روز- وقت میگذارد برای کمک به کارهای بسیج و هیچ جیره و مواجبی هم دریافت نمیکند. در بسیج هنرمندان هم عین همین حالت است و هنرمندان با عشق و اعتقاد در سازمان حضور پیدا میکنند. بنابر این هیچ قاعده و ضابطه خشکی وجود ندارد که اگر کسی یک روز کمتر آمد ما آنرا قبول نداشته باشیم و اگر 10روز آمد و مدتی نیامد، ما آنرا از بسیج کنار بگذاریم. فضای کار در بسیج آزاد است. هر کسی هر میزانی که میتواند با رسالت فرهنگی و هنری برخی برنامهها را به اجرا برساند ما قدمش را روی چشممان میگذاریم. اصولا ما هنرمندان را شناسایی میکنیم و جذب سازمان که شدند، اینها را در تشکلهای صنفی، رشتهای و تخصصی خودشان ساماندهی میکنیم و سازمان میدهیم. آنها تولیداتی دارند، نقد و بررسی دارند، آموزشها و کارگاههایی را برگزار میکنند. هرکسی در رشته و تخصص خودش کارهایی را ارائه میدهد؛ در حوزه شعر به گونهای است، در ادبیات داستانی به گونه دیگر، در سینما یک جور و در نمایش و تئاتر بهگونهای دیگر و همینطور در حوزه هنرهای تجسمی که ما بیشترین فعالیت را داریم.
- این سازمان برای ارتباط با هنرمندان و به عبارت روشنتر، مردم و عموم جامعه از چه طریق و مجرایی عمل میکند؟ اگر هنرمندی علاقهمند به همکاری در یک فرصت زمانی کوتاه باشد آیا الزاما باید عضو سازمان بسیج هنرمندان بشود؟
نگاهی که ما به بسیج داریم همان است که حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری تعریف کردهاند و عضویت خیلی الزامی نیست. بسیجی یعنی کسی که احساس تکلیف بکند برای انجام وظیفهای که نسبت به جامعه دارد و نحوه ارتباط خیلی ساده است. هر هنرمندی اعم از برادر یا خواهر با توجه به تخصصی که دارد میتواند به سازمان بسیج هنرمندان مراجعه کرده و در حوزه مورد درخواست خودش در هر زمانی که میتواند حضور پیدا کندیا حتی ممکن است فردی نتواند حضور فیزیکی داشته باشد؛ به طور مثال یک استاد هنری اعلام همکاری میکند و ما با توجه به همان میزان فرصتهایی که در سازمان وجود دارد، آن فضا را برایش فراهم میکنیم؛مثلا کارگاه آموزشی که داریم دعوت میکنیم در این کارگاهها حضور پیدا کند و از تخصصاش بهره میبریم.
- در مورد تحقق هنر متعالی مورد نظر مقام معظم رهبری، سازمان بسیج هنرمندان چه نقشی دارد؟
ببینید، وقتی ما صحبت از هنر متعالی میکنیم باید بدانیم که در این بیان یک هدف و یک جهت نهفته است؛ یعنی یک هنری باشد که موجب تعالی انسان شود. هنر بیش از آنکه وابسته به یک خدمت خاص عمومی باشد وابستگی جدی با شخصیت و تفکر هنرمند دارد و لازمه شکل گرفتن هنر متعالی توجه جدی به شخصیت هنرمند است، چرا که هنرمند پیش از آنکه هنرمند باشد یک انسان است پس باید ببینیم این انسان چه شخصیتی دارد. هرگاه توانستیم انسانی متعالی بسازیم آنگاه هنر متعالی نیز شکل خواهد گرفت. با این اوصاف ما ابتدا باید بهدنبال ساختن هنرمند متعالی باشیم تا هنر متعالی خودش شکل بگیرد.
من معتقدم هنر یک امر جوششی است، در عین حال که کوشش هم لازم دارد. پس هنرمند ما باید فطرتش و درونش آن جوهره تعالی و آن فهم تعالی را داشته و با تمام وجودش لمس کرده و با ذائقهاش چشیده باشد و وقتی خود هنرمند این جوهره و وجود را پیدا کرد، هنری که از او تراوش میکند- حالا میخواهد در زمینه نمایش، نقاشی، سینما، داستان، شعر، موسیقی و... باشد- میتواند در اثرش تجلی پیدا کند و وقتی در اثرش تجلی پیدا کرد تأثیر آن اثر مخاطب را هم با خودش همراه میکند. مخاطب هم آن جلوه حقیقی را در آن اثر که پیامی را بهدنبال خود دارد، میبیند.
البته هنر متعالی باید قالبش هم متعالی باشد؛ یعنی به تعبیری هنر فاخر باشد. از لحاظ قالب، شکل و فرم این خودش هم باید حد اعلای آن جذابیت و آن استانداردها را به تعبیری داشته باشد. این یک طرف کار است و یک طرف هم محتواست. ولی مجموعا چون هنر خودش به نوعی یک هدف غایی را دنبال میکند علاوه بر فرم، بنابر این ما بیشتر تعالی را به سمت محتوا و پیام مد نظر داریم. بهنظرم ابتدا برای هنرمند باید این موضوع درک و لمس بشود؛ یعنی آشنا شدن هنرمند با مفاهیم و مبانی اندیشه اسلامی بهعنوان چیزی که در درونش وجود دارد؛ یعنی خداجویی و خداطلبی؛ یعنی آرمان الهی داشتن. این باید در وجود هنرمند زنده شود، رشد کند و تربیت شود و این مرحله اول است. بعد از این مرحله وقتی خود هنرمند این جوهره و وجود را پیدا کرد، میتواند در اثرش تجلی پیدا کند. وقتی در اثرش تجلی پیدا کرد تأثیر آن اثر در مخاطب را هم با خودش همراه میکند. مخاطب هم آن جلوه حقیقی را در آن اثر که پیامی را بهدنبال خود دارد، میبیند.