دکتر ناصر کرمی: ابتدا: سه چهار سالی بود که آلودگی هوای تهران اینقدر التهاب و دردسر ایجاد نکرده بود.

اکنون برگشته‌ایم به نقطه اوج درگیر شدن مردم با مقوله آلودگی هوا که طی دهه‌ای مابین سال‌های 1375تا1385 رخ داد. طی همین دهه موضوع آلودگی هوا به یکی از مضامین ثابت رسانه‌ها تبدیل شد و تحت ‌تأثیر آن اقدامات قابل توجهی مثل حذف سرب از بنزین، توقف تولید سواری پیکان و بعضاً افزایش فضای سبز شهرها انجام شد. از حدود سال 1385 به این سو به ندرت میزان آلودگی هوا از وضعیت هشدار گذشت و به همین خاطر سر و صداها در این باره خوابیده بود. اما حالا آلودگی هوا، بدتر از قبل، دوباره حادث شده است.

تأثیر اقدامات انجام شده به جای خود، اما واقعیت این است که در این چند سال فقط شرایط اقلیمی باعث شده بود آلودگی هوا به وضعیت اضطرار نرسد. واقعیت این است که رشد عوامل آلاینده هوا بسیار سریع‌تر از فعالیت‌های مهار آلودگی بوده و به همین خاطر حقیقت همین است که می‌بینیم؛ غول آلودگی هوا که بر پایتخت سیطره دارد، کشتار می‌کند و کم‌کم دارد دامنه سیطره‌‌اش را به دیگر شهرها هم گسترش می‌دهد.

بعد: چرا هوای تهران اینقدر آلوده است؟ دلایل اقلیمی و ژئو‌مورفولوژیکی آن را همه می‌دانند؛ در نیمه سرد سال مکرراً در تهران وارونگی دما رخ می‌دهد (که مانع بالارفتن و خروج آلاینده‌ها از سطح شهر می‌شود) و وضعیت توپوگرافیک خاص تهران باعث می‌شود اصطلاحا آلودگی توی این شهر گیر بیفتد و اساساً توان خودپالایی هوای شهر ضعیف باشد. اما 3عامل انسانی آلودگی هوا کمتر مورد اشاره قرار می‌گیرند:

الف) شهر ترافیک بی‌سامانی دارد و ناوگان حمل‌ونقل عمومی مناسبی ندارد.

ب) انحصار عرضه خودرو در ایران باعث شده مردم ناچار به استفاده از خودروهای به شدت آلاینده و پر مصرف باشند.

ج) برخلاف طرح جامع، ساخت و سازهای غیر قانونی شریان اصلی ورود هوای تازه به پایتخت،شمال غرب تهران، را مسدود کرده‌اند.

دیگر: لابد سؤال دیگر این است که بعد چه می‌شود؟ ممکن است تصور شود از آنجا که زور هیچ‌کس به سازندگان خودروهای آلاینده نمی‌رسد و از آنجا که کسی نمی‌تواند جلوی انبوه‌سازی‌ بی‌ضابطه در شمال غرب تهران را بگیرد و از آنجا که کسی حاضر نیست اعتبار کافی برای توسعه حمل‌ونقل عمومی تهران را تأمین کند، پس اوضاع از این هم که هست حتما خراب‌تر خواهد شد.

بدبینی پر بیراهی نیست. به واقع بیشتربه‌ واقع بینی پهلو می‌زند. اما در عین حال راه‌های ساده‌ای هم هست، که ظاهرا چون اراده جدی برای کاهش آلودگی هوای تهران وجود ندارد، کسی به‌دنبال اجرای آنها نیست:

الف) به‌طور کلی در پاییز و زمستان ساعت کار همه نهادهای دولتی و آموزشی و صنفی و... از 9 صبح به بعد باشد. به این شکل گره‌خوردگی ترافیک کمتر می‌شود و در زمانی رخ می‌دهد که با گرم‌تر شدن سطح زمین آلاینده‌ها امکان فرار به لایه‌های بالاتر هوا را دارند.

ب) مثل دیگر نقاط جهان در تقویم نظام آموزشی ایران تعطیلات زمستانی نیز برقرار شود. به این شکل مدارس و دانشگاه‌ها به جای اول مهر از اول شهریور گشایش یابند و به جای آن دی ماه به‌طور کامل تعطیل می‌شوند. این طرح باعث می‌شود که تعطیلات آموزشی منطقی‌تر شده و مناسب‌تر در طول سال توزیع شود. فراموش نکنیم که بیشترین شدت آلودگی هوا در دی ماه رخ می‌دهد و تعطیلی مراکز آموزشی در این ماه می‌تواند بسیار در کاهش آلودگی مؤثر باشد. جالب است بدانیم که به جای تعطیلی صبحگاه، شورایی که در این باره تصمیم می‌گیرد، شنبه هفته گذشته امر به یک ساعت زودتر تعطیل شدن ادارات، یعنی تعطیلی عصر داد، که هیچ تأثیری در کاهش آلودگی هوا ندارد. در فراز پیشین اشاره شد که ظاهرا در تهران اراده‌ای جدی برای کاهش آلودگی هوا در کار نیست. اما این موضوع تعطیلی عصر به جای صبح برای کاهش آلودگی هوا برمی‌تابد که نه فقط اراده جدی، بلکه حتی هیچ تمرکز ذهنی هم برای حل این مشکل وجود ندارد.

سرانجام: قبلا یک باد تند که می‌آمد، هوای تهران دست‌کم یک شبانه روز صاف می‌شد. حالا دیگر حتی شدیدترین بادها هم حداکثر 2 ساعت آلاینده‌های هوای پایتخت را پس می‌رانند. به این دلیل ساده که شریان باد و ریه‌های شهر مسدود شده‌اند و شهر دیگر ظرفیت این همه ازدحام و تراکم را ندارد.