او در سفر کوتاه اخیر خود به افغانستان به سربازان آمریکایی در بگرام گفت: ما نیروی حرکت طالبان را در هم خواهیم شکست. وی این شعار را بعدا هم تکرار کرد. اما مفسران و تحلیلگران آمریکایی از همه جناحهای سیاسی میپرسند: آیا عکس این امر رخ خواهد داد؟ آیا این جنگ کمر ریاستجمهوری اوباما را خواهد شکست؟
اوباما هنوز زندانی خوشخیال سیاستی شکستخورده نیست؛ همان سرنوشتی که بر سر جیمی کارتر رئیسجمهوری دمکرات آمد که دولت وی درگیر ماجرای گروگانگیری در ایران شد. اما آنگونه که از گفتوگوهای کاخ سفید برمیآید، وی بهگونه ناخوشایندی به این وضع نزدیک است.
پیتر فیور در نشریه فارن پالیسی در این باره نوشت: اوباما در زمان مبارزات انتخاباتی با خوشبینی از جنگ صحبت میکرد و از اوضاع خوب جنگ در افغانستان در مقایسه با عراق سخن به میان میآورد اما حالا اوباما در مقام ریاستجمهوری به سختی میکوشد اهداف خود را منتقل کند؛ همان گونه که در موضوع طرح اصلاح نظام درمانی با مشکل برخورد کرد. فیور میگوید: بهنظر میرسد راهبرد دولت آمریکا این است که روایت عمومی را پنهان کند. به عبارت دیگر، اوباما ترجیح میدهد درباره آن صحبت نکند تاجایی که دیگر نتواند از آن اجتناب کند.
این یک شیوه رفتاری سیاسی و فکری است. لزلی گلب، تحلیلگر کارکشته سیاست خارجی آمریکا در این باره مینویسد: اوباما دیگر نمیتواند افکار عمومی را درباره این پرسش اقناع کند: چرا 100هزار سرباز آمریکایی با هزینه سالانه 113میلیارد دلار در افغانستان هستند؟ افغانستان دیگر جزئی از منافع حیاتی ایالات متحده نیست اما ادامه جنگ در آن، امور حیاتی آمریکا را تحلیل میبرد و به حاشیه میراند. تروریسم بینالملل اکنون پایگاههای بسیاری دارد، از جمله استکهلم و لندن و دیگر مرکز آن در هندوکش نیست (حتی اگر زمانی بود). وی خاطرنشان میکند: با توجه به آنکه آمریکا سال آینده زیر فشار کسری بودجه 5/1تریلیون دلاری و حدود 15تریلیون بدهی غرق میشود، این کشور در آستانه تبدیل به کشوری کوچک با درآمدی اندک است. حالا واشنگتن بهجای آنکه دلش برای افغانها بسوزد باید برای خود آمریکاییها دلسوزی کند.
پیشبینی سرنوشت اوباما
آسیبپذیری اوباما در عرصه انتخابات و راه انداختن جنگی که نمیتواند در آن پیروز شود و هزینه آن را تأمین کند، توسط جورج ویل، روزنامهنگار و نویسنده محافظهکار آمریکایی مورد بررسی قرار گرفته است. این نویسنده با توجه به رسیدن تلفات آمریکا به میزان بیسابقه و کاهش حمایت عمومی از جنگ افغانستان، سرنوشت جانسون را برای اوباما پیشبینی کرد: رهبران طالبان مطمئنا میدانند که ویتنام شمالی در جنگ ویتنام نه در ویتنام بلکه در آمریکا پیروز شد.
با وجود اینکه نیروهای آمریکایی دشمن را کاملا شکست دادند، اما مردم آمریکا که فقط آشوب و امکان به درازا کشیدن جنگ را میدیدند، قاطعانه به مخالفت با جنگ پرداختند. با این تحلیل، ژنرال دیوید پترائوس میتواند نیروهای تازهنفسی را که اوباما برایش فرستاده تا هر اندازه که میخواهد، نگه دارد. افزایش خشونت تأثیر زیادی بر شرایط دارد. خشونت تواناترین دشمنان این ژنرال را تقویت میکند؛ یعنی کسانی که پشت وی ایستادهاند، نه در برابرش. این دشمنان عبارتند از: اکثریت مردم، سیا (که معتقد است حمایت پاکستان از طالبان کل طرح عملیات علیه طالبان را در افغانستان تا حد نابودی تضعیف میکند)، بسیاری از دمکراتها در کنگره، هواداران سیاست مهار در کاخ سفید مانند جو بایدن معاون رئیسجمهوری و شاید حتی خود اوباما.
اوباما تا حدی گرفتار شعارهای خود شد اما گفتههای افراد حلقه درونی کاخ سفید حاکی از آن است که اوباما مطمئن است که گروهی از فرماندهان بلندپایه آلوده نظامی که میخواستند ثابت کنند میتوانند در جنگ پیروز شوند، وی را به تشدید این جنگ وادار کردند.
وی ژنرال مککرنان و مککریستال را بر کنار کرد، اما نمیتواند همه آنان را اخراج کند. اوباما البته معتقد است که کاهش مرحلهای نیروهای آمریکا در افغانستان از تیر ماه آینده آغاز خواهد شد اما ضربالاجل واقعی چند بار تغییر کرده است؛ همان گونه که در کابل میگویند 2014، 2011 جدید است و حتی شاید این مهلت هم پا بر جا نماند؛ به خصوص اگر بخشهایی از نیروهای امنیتی افغانستان همچنان خود را نیروی درجه دوم بدانند.
روی هم رفته، شاید تابستان سال آینده زمان نمایش قدرت برای جنگ اوباما باشد؛ هم برای ریاستجمهوری و هم برای امیدهایش برای دوره دوم. فیور میگوید: دوآتشهترین حامیان سیاسی اوباما، پروپاقرصترین مخالفان سیاستهای جنگی وی هستند.
درصورتی که آغاز خروج محدود سربازان از افغانستان در سال 2011 -آنگونه که چپگرایان آمریکا امیدوارند- باعث شود خروج سریع صورت بگیرد، آرای جمهوریخواهانی که وی را در قدرت حفظ کردهاند، از وی فاصله خواهد گرفت. اگر اوباما به مشی مورد نظر پترائوس دایر بر خروج مشروط و آهستهتر در سال 2014 و پس از آن تن در دهد، شاید پایگاه سیاسی خود را از دست بدهد. در این صورت تمام ستونهای جناح چپ که خیمه حمایت عمومی را بر پا نگه داشته است، فرو خواهد پاشید.
انتخاب شدن مجدد اوباما در سال 2012 تا حدی به این بستگی دارد که آیا جناح چپ دمکراتها که انرژی زیادی به این حزب میدهند، همچنان با انرژی خواهند ماند یا نه. صرفنظر از عقیده افراد درباره راهبرد جاری، اوباما آن را با قوتی اجرا میکند که نشاندهنده مخالفت با هرگونه محاسبه سیاسی برای مشروط کردن امنیت ملی است. این موضوع میتواند ریاستجمهوری وی را با مخاطره روبهرو کند.
اوباما 6 ماه وقت دارد تا نتایج استراتژی جدید را نشان دهد، در غیر این صورت باید در انتخابات با پیامدهای آن روبهرو شود. کسی در آمریکا یا در جای دیگر مایل نیست توجیه دیگری را در این باره بشنود که چرا راهبرد جدید در میدان عمل جواب نداده است.
تازهترین نظرسنجی که توسط واشنگتنپست و اخبار ایبیسی منتشر شد، برای کاخ سفید نگرانکننده است؛ 60درصد آمریکاییها اکنون معتقدند که این جنگ ارزش ادامه ندارد.
یک آمار گویاتر شاید این باشد که 54درصد آمریکاییها از آغاز خروج سربازان در تیرماه سال آینده حمایت میکنند، در حالی که 27درصد میگویند این کار را زودتر میتوان شروع کرد. نظرسنجی دیگری نشان میدهد که اکثر افغانها معتقدند نیروهای آمریکا و ناتو باید تا اواسط سال 2011 یا زودتر کشور آنها را ترک کنند. نمیتوان این خواستهها را به مدت نامعینی نادیده گرفت. اگر اوباما به ژنرالها اجازه دهد تعلل کنند، تلفات همچنان بالا خواهد رفت و وی با خطر اضمحلال سیاسی و نابودی ریاستجمهوری خود روبهروست.