در آغاز سوره مبارکه یونس و مانند آن سخن از کتاب حکیم به میان آمده بود؛ همین تعبیر (الر) هست منتها (تلک) یا (ذلک) کتاب حکیم است اما اینجا چون درصدد تبیین یک مطلب بیسابقه است بهعنوان کتاب مبین یاد شده است.
کاری که وجود مبارک پیغمبر(ص) به تعلیم الهی کرده است این است که مسلمانها را در مدینه به خطوط کلی سیره انبیای الهی و کتابهای آسمانی و به خطوط کلی ادیان آشنا کرد.
البته قبل از اینکه آنها به مدینه مهاجرت کنند و با اهل کتاب و یهودیها و مسیحیها به گفتوگو بپردازند، خطوط کلی ادیان گذشته را برای اینها تشریح کرد و آنها با یک اطلاع کافی از ادیان گذشته، کتابهای آسمانی، انبیا و سیرههای آنها از مکه به مدینه آمدند؛ برای همین وقتی با علمای یهود برخورد میکردند با دست پر برخورد میکردند. اما بخشهای وسیعی از جریان انبیا (ع) در مکه نازل شد؛ تعبیر به کتاب مبین شاید به این مناسبت باشد.
مطلب دیگر این است که بعضی از نوشتهها به حرف درمیآید، قابل خواندن است، قابل پردازش با آهنگ است و مانند آن؛ در مقابل بسیاری از کتابها اینگونه نیست. قرآن از قرء است یعنی خواندن، تلاوتکردن؛ حالا یا با آهنگ یا بیآهنگ. فرمود: ما این را قرآن قرار دادیم یعنی ما این را نهتنها کتاب، خب کتاب بر همه کتابهای آسمانی صادق است (انا انزلناه) در حالی که (قرآناً) قرآن از قرء است نه قرن؛ این نون جزء کلمه نیست یعنی ما یقرء، ما یصلح ان یقرء، ما یحسن ان یقرء، ما یلیق ان یقرء، ما ینبغی ان یقرء؛ چنین چیزی است.