ذات اقدس اله کعبه مراسم حج را هم مظهر جمال خود قرار داد، هم محور جلال خویش؛ یعنی در زیارت خانه خدا هم آثار تهذیب و تزکیه مشهود است و هم نشانه تبرّی از شرک و مشرکان. همچنین روایاتی که از معصومین(ع) رسیده است به این دو بخش جمال و جلال (تولّی و تبری) اشاره کرده است. دو روایت از حضرت نبی اکرم(ص) رسیده است که فرمود: ما من أیامٍ أزکی عندالله سبحانه و تعالی و لاأعظم أجراً من خیر فی عشر الأضحی؛ هیچ زمانی به عظمت دهه اول ذیحجه و ازکی از آن نیست. در حدیث دوم که بالاتر از حدیث اول است، چنین آمده است: ما من أیام العمل الصالح فیها أحب الیالله عزوجل من أیام العشر؛ کلمه احب در اینجا پربارتر از ازکی و اعظم است. سرّ اینکه عارف بزرگوار، مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی (قدسسره) این حدیث را مهمتر از حدیث اول میداند این است که در حدیث دوم سخن از محبت است نه عظمت. در هر دو روایت از حضرت نبی اکرم(ص) پرسیدند که حتی جهاد در راه خدا نیز به اندازه اعمال دهه اول ذیحجه محبوب خدا نیست؟ فرمود: نه، حتی جهاد در راه خدا به اندازه اعمال دهه اول نیست. ولی برای اینکه مسئله را روشن کند تا شنونده بین جهاد و شهادت فرق بگذارد، فرمود: جهاد یک عمل است، شهادت و ایثار مال، عملی دیگر. هر که به جبهه رفت، فضیلت ایام عشر ذیالحجه را ندارد، مگر آن مجاهدی که با نثار جان و ایثار مال برود و برنگردد که او حساب دیگری دارد.
حال این سؤال مطرح است که آیا تنها مسئله عبادی حج است که حتی از جهاد منهای شهادت بالاتر است یا آن بار سیاسی که در حج تعبیه شده، او را اینگونه گرانبار کرده است؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤال بنگرید و ببینید درماه ذیقعده و ذیحجه چه حادثهای رخ داده است:
۱) مهمترین حادثهای که در ذیقعده رخ داد، ساختار و بنای کعبه است. در روز ۲۵ذیقعده سخن از دَحوُالارض و پیدایش سرزمینی که زیربنای حرم خداست.
۲) در دهه ذیحجه مهمترین حادثه تاریخی که رخ دارد، نزول سوره برائت و ابلاغ تبری بهدست امیر تبری، حضرت علی بنابیطالب(ع) است. در مراسم حج بود که سوره مبارکه تبری با دستور برائت از شرک و مشرکین آمد: و أذانٌ منالله و رسوله إلی الناس یوم الحج الاکبر أنّالله بریءٌ من المشرکین و رسوله؛ و اعلانی است از خدا و رسولش به سوی مردم در روز حج اکبر که خدا و نیز رسولش از مشرکان بیزار است. اکنون روشن شد که چرا حج چنین پایگاه عمیقی دارد و چرا همه انبیا سعی میکردند که پیام خود را از کنار کعبه به گوش جهانیان برسانند. اگر حج فقط جنبه عبادی و تقرب محض داشت و در گشتن صرف در اطراف احجار خلاصه میشد، این عمل در جاهلیت نیز بود که با یک تفاوت کوتاهی در اسلام ظهور کرد. حضرت امام باقر(ع) فرمود: مردم موظفاند که اطراف این سنگها بگردند اما بعد از طواف، به بارگاه ولای ما بار یابند و مودت و نصرت و آمادگی خود و حضور الحاضر و قیام الحجه بهوجود الناصر را بر ما عرضه کنند، آنگاه حضرت این آیه کریمه را قرائت فرمود: پروردگارا! دلهای گروهی از مردم را به فرزندان من مشتاق کن.
این آیه در قبال سوره کریمه حج، 2 پیام دارد؛ یعنی مردم که از نقاط دور و نزدیک به حرم خدا مشرف میشوند، موظفاند 2 کار را انجام دهند: اول اینکه با بدن، دور آن سنگهایی که لاتضر و لاتنفع است، بگردند و دوم اینکه با جان، گردِ حرم وِلای اهلبیت و رهبری علی و اولاد او(ع) طواف کنند. خدای سبحان پیام اول را که بدان مردم کار دارد بهعهده ابراهیم خلیلالله(ع) گذاشته و فرمود: تو اعلان کن، مردم میآیند: و أذّن فی الناس بالحج یأتوک رجالاً و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق.
اما وقتی مردم با جان بیایند تا وِلای خود را با اهلبیت(ع) عرضه کنند و آمادگی خود را برای فداکاری و نثار جان و ایثار مال ارائه دهند، حضور الحاضر و قیام الحجه بهوجود الناصر محقق میشود که ابراهیم خلیل(ع) آن کار را از خدای سبحان چنین درخواست کرد، فرمود: پروردگارا! تسخیر دلهای مردم که به اطراف کعبه دل بگردند، بهعهده تو است.