تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۴

هادی معیری نژاد: امروز برای مخاطب جوان سیما شاید به کار بردن خاطرات خوش برای سریال‌های خارجی خیلی رمانتیک و غیرواقعی به‌نظر برسد و دور‌ترین خاطره‌‌اش، او را با صحنه نبرد جومونگ و برادرانش پیوند دهد. اما حقیقت این است که سریال‌های خارجی زمانی از سرگرم‌ کننده‌ترین برنامه‌های سیما محسوب می‌شدند.


این سریال‌ها معمولا طیف وسیعی از ژانرها را شامل می‌شدند؛ از سریال‌های اقتباس شده از ادبیات مثل بینوایان گرفته تا سریال‌های جاسوسی مثل لبه تاریکی. در این میان اگر بگوییم بیشتر سریال‌های خارجی تلویزیون دارای موضوعاتی عاطفی بودند پربیراه نگفته‌ایم؛ سریال‌هایی چون سال‌های دور از خانه، نامزد، در برابر باد، از سرزمین شمالی و... معمولا آنقدر عاطفی بودند که گاه برای مخاطب ایرانی کشف رابطه عشقی بین دو شخصیت داستان کار را به شایعه و افسانه‌سازی‌ هم می‌رساند و داستان اصلی را تحت‌الشعاع قرار می‌داد.

اما نکته نهفته در پس تمام سریال‌های موفق خارجی وجود رابطه عاطفی حتی در پیچیده‌ترین و پلیسی‌ترین سریال‌ها بود؛ سریال‌هایی چون ارتش سری و لبه تاریکی که موتور حرکت آنها با وجود تعلق به ژانر جنگی و پلیسی، عاطفه بود؛ حال یا رابطه عاطفی بین قهرمان زن با یک قهرمان مرد یا رابطه عاطفی یک افسر اطلاعاتی با دخترش.

این نکته در سالیان بعد به فراموشی سپرده شد و تلویزیون گام به گام با افزایش تولیدات داخلی و رقابت با شبکه‌های ماهواره‌ای، سریال‌های عاطفی و خانوادگی خارجی را فدا کرد.

در چند سال اخیر در عرصه سریال‌های خارجی عامل خشونت اعم از اسلحه، خشونت رفتاری، کونگ‌فو و شمشیر‌بازی و در نهایت هیجان کاذب، جایگزین عنصر عاطفه، دوستی و محبت شده است و کم‌کم دیگر اثری هم از اقتباس‌های خوب تلویزیونی از آثار برجسته ادبیات جهان را نمی‌توان دید. در این سال‌ها هشدار برای کبری‌11 و جومونگ، بهترین مثال‌ها هستند که در مقایسه با سریال‌های پخش شده در سالیان قبل کاملا بی‌ارزش می‌نمایند.

حتی سریال‌های مقبول‌تری چون جواهری در قصر در مقام مقایسه با سال‌های دور از خانه(اوشین) بسیار کم ظرفیت و ساده‌انگارانه است. اما چه اتفاقی افتاده است؛ آیا تولید سریال‌های با ارزش در جهان متوقف شده است؟ یا تلویزیون پول خرید جنس خوب را ندارد؟ بر کسی پوشیده نیست که پاسخ دو سؤال بالا منفی است. پاسخ را باید در کم اهمیت شدن فرهنگ‌سازی‌ توسط این سریال‌ها نزد مدیران سیما جست.

چنان که ذکر شد در سالیان اخیر در رقابت با شبکه‌های ماهواره‌ای که اکنون پخش سریال‌های کم‌ارزش لاتینی و کره‌ای را جایگزین پخش کلیپ موسیقی کرده‌اند، تلویزیون ما روی تولیدات داخلی متمرکزشده و در آنجا مشکلات خودش را دارد.

مدیران سیما حتی اگر به مبارزه فرهنگی بیندیشند هیچگاه سعی نمی‌کنند در گزینش سریال‌های خارجی نیز براساس این پارادایم فرهنگی عمل کنند بلکه با ساخت آثار فاخر چون یوسف پیامبر، مدار صفر درجه، مختار نامه و... سعی می‌کنند بار فرهنگی مورد نظر خود را اعمال کنند. در این میان البته نباید از سریال‌های کم ارزش که در رقابت با سریال‌های ماهواره‌ای تولید می‌شود، فاکتور گرفت.

اما در عرصه سریال‌های خارجی با توجه به شرایط امروز، گویا سیاست« هرچه پیش‌ آید خوش آید» سرلوحه قرار گرفته است. تعداد کم این سریال‌ها و کم‌بیننده بودن آنها به جز در موارد استثنائی نشان‌دهنده این است که این بخش از سیما به‌دلیل کم اهمیت تلقی شدن، دیگر بخش مرده‌ای محسوب می‌شود و کسی روی آن حساب ویژه‌ای باز نمی‌کند. البته هیچگاه نباید از استثنا غافل شد اما به‌نظر نمی‌رسد در آینده نزدیک نسل امروز مخاطبان سیما بتوانند با سریال‌های خارجی خاطراتی ماندگار را در قسمت هنری مغزشان انباشته کنند و با یاد آوری آن نوستالژی، لبخندی از روی رضایت بزنند.