در سفر آقای لی - که از او بهعنوان نخستوزیر آینده چین نام برده میشود - به اروپا، وی قراردادهای مهمی را برای خرید اوراق قرضه دولتهای اروپا، خرید کالاهای اروپایی و سرمایهگذاری چین در کشورهای این قاره امضا کرد.حال این پرسش مطرح است که آیا ایالات متحده و اروپا باید از احتمال اینکه چین موفق شود با استفاده از قدرت اقتصادی روبه افزایش خود، اتحاد دو سوی آتلانتیک - ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا - را با خطر مواجه کند نگران باشند؟پاسخ این است که الزاما نیازی به نگران بودن نیست. بهرهگیری پکن از روابط اقتصادی برای تحریک اروپا علیه ایالات متحده موضوع تازهای نیست.
سالهاست که چین در واکنش به فشار واشنگتن نسبت به وضعیت حقوق بشر خود و رابطه آمریکا با تایوان، هواپیماهای اروپایی ایرباس را در ناوگان هوایی خود جایگزین بوئینگ آمریکایی کرده است. سفر اخیر لیکیانگ، جانشین نخستوزیر چین به کشورهای اروپایی و نفوذ در حال گسترش چین در اقتصاد اروپا، بدون تردید موجب تأثیرگذاری بیشتر پکن در قاره سبز خواهد شد و ممکن است چین برای لغو تحریم نظامی غرب علیه این کشور که در پی ماجرای سرکوب دانشجویان در میدان تیانآنمن اعمال شد، فشار شدیدی به رهبران اروپا بیاورد.
در سال 2004 بود که اتحادیه اروپا تحت فشار واشنگتن، برنامه خود را برای لغو این تحریمها پس گرفت. ایالات متحده در آن زمان رهبران اروپا را به خاطر نادیده گرفتن ملاحظات استراتژیک و نظامی در این زمینه بهشدت سرزنش کرد، بهخصوص با اشاره به اینکه با لغو تحریم نظامی پکن از سوی اروپا، درصورت بروز درگیری بین آمریکا و چین بر سر تایوان، ممکن است از تسلیحات اروپایی علیه ارتش ایالات متحده استفاده شود.
با آنکه رهبران پکن این تحریمها را توهین بهخود و مانع گسترش روابط سیاسی و اقتصادی چین و اروپا میدانند، بعید بهنظر میرسد که در آینده نزدیک اتحادیه اروپا با تلاش برای لغو تحریم نظامی چین، قصد تحریک و به خشم آوردن واشنگتن را داشته باشد.
بهرغم نمایش دیپلماتیک چین در هفتههای اخیر، بیاعتمادی این کشور به غرب و اهداف استراتژیک آن در قبال اروپا و ایالات متحده رو به گسترش است. علاوه بر این، روابط اقتصادی رو به افزایش چین با اتحادیه اروپا، مشابه روابط اقتصادیاش با آمریکا، مانند شمشیری دو لبه است. ممکن است چین نفوذ اقتصادی قابل توجهی در اروپا به دست آورده باشد، اما پکن آینده اقتصادی خود را به همین اروپا گره زده است و از اینرو گزینههای محدودی دارد.
در واقع روابط اقتصادی نزدیکتر چین با اروپا در بلندمدت میتواند به لحاظ استراتژیک حداقل در مورد دوموضوع مهم به نفع غرب باشد: نخست اینکه سرمایهگذاری پکن در اروپا، بهخصوص خرید اوراق قرضه کشورهایی مانند اسپانیا که در یک قدمی فروپاشی مالی قرار دارند، میتواند از بدتر شدن بحران دیون دولتهای اروپایی جلوگیری کند، بحرانی که درصورت بروز، میتواند بهبود اقتصادی اتحادیه اروپا و حتی ثبات و آینده محدوده یورو را تهدید کند.
موضوع مهم بعدی این است که سرمایهگذاری چین در اروپا، سهم پکن را در سلامت و رشد اقتصادی این قاره افزایش میدهد. در هر دو مورد، چین آینده خود را به آینده اقتصاد جهانی و بهخصوص موفقیت اقتصادی اروپا پیوند میزند.
روند کنونی روابط چین و اتحادیه اروپا حاکی از بیاعتمادی فزاینده و بیحاصل دو طرف است. هرچند وخیمتر شدن روابط اروپا و ایالات متحده با چین، منافع استراتژیک هر سه بلوک قدرت را به خطر میاندازد، آن هم در زمانهای که جهان با چالشهای مهمی - از نحوه اداره اقتصاد جهانی تا مواجهه با بحران تغییرات جوی و مسئله نگرانکننده کاهش منابع طبیعی - روبهروست و عبور از چنین بحرانهایی مستلزم همکاری جامعه بینالمللی، بهخصوص ملل قدرتمند جهان است.
جای خوشحالی است که رهبران چین، ایالات متحده و اروپا بر این نکته که همه ما سوار بر یک قایقایم و اینکه مقابله با چالشهای جهانی، نیازمند همکاری در سطح بینالمللی است، تأکید دارند. مشکل کنونی این است که دیدگاه رهبران، هنوز نه به سطوح اداری و نظامی تحت امر آنان تسری یافته و نه در سطح دیپلماتیک بازتاب داشته است.
ما در دورهای به سر میبریم که شرایط [جهان] به شکلی جدی ناپایدار است و در چنین شرایطی، ایالات متحده و اروپا علائم متناقضی را از سوی چین دریافت میکنند. برای آمریکا و اتحادیه اروپا بسیار مهم است که با هدف کمرنگ شدن تلاشهای پکن برای جدا کردن متحدان دو سوی آتلانتیک از یکدیگر، خطمشی خود را در قبال چین بیش از پیش با همدیگر هماهنگ کنند. این همکاری و هماهنگی باید فراتر از اهداف دفاعی باشد و چین را، با هدف تقویت نهادهای بینالمللی و غلبه بر چالشهای مشترک جهانی، وادار به همکاری و مشارکت سازنده کند.
بهرغم اقدامات ملیگرایانه اخیر رهبران پکن، چین برای حفظ رشد اقتصادی خود در کوتاه و بلندمدت به شکلی جدی وابسته به اقتصاد جهانی است. پکن برای افزایش و تقویت منافع خود به همکاری با ایالاتمتحده و اروپا نیاز دارد. برخی دولتمردان چین ممکن است خواهان رشد سریعتر اقتصادی و افزایش توان نظامی کشور برای ارعاب همسایگان و حل و فصل اختلافات قدیمی با آنها با تکیه بر توان اقتصادی و نظامی خود باشند. هرچند رجزخواندنهای آنها در عمل دارای پیامدهای منفی در روابط چین با همسایگانش و حتی با بیشتر ملل جهان از جمله اروپاییها بوده است. پکن به سختی میتواند بین اروپا و ایالات متحده فاصله بیندازد. چین حتی در قبال همسایگان خود نیز باید محتاطانه رفتار کند، چرا که رشد اقتصادی و ثبات سیاسیاش در آینده به شکلی جدی با ثبات آنها گره خورده است. منافع مشترک ایالات متحده و اروپا گستردهتر از آن است که چین بتواند بر آن تأثیر بگذارد. این در حالی است که آمریکا و اروپا تلاش میکنند تا پکن را به در پیش گرفتن همکاری با بقیه جهان ترغیب کنند.
سی ان ان