بههمین خاطر بسیاری این دیدار را مسئلهای فراتر از ملاقاتهای مرسوم دیپلماتیک میدانند. این سفر هدف 2کشور را برای قدم برداشتن در مسیر توافقهایشان برای داشتن روابطی گستردهتر نشان میدهد. من سفر دنگ را در زمانی که مشاور امنیت ملی بودم، به خوبی به یاد دارم. آن سفر در دوران توسعهطلبی اتحاد سابق جماهیر شوروی صورت گرفت و نشاندهنده تلاش چین و آمریکا برای مقابله با این مسئله بود. آن سفر همچنین آغاز دگرگونی اقتصادی چین بود که روابط جدید دیپلماتیک با واشنگتن مسیر آن را هموارتر کرد.
سفر هو جینتائو اما اکنون در شرایط متفاوتی صورت میگیرد؛ اکنون شک و تردیدها درباره ماهیت روابط دو طرف در حال افزایش است. همچنین نگرانیهایی در آسیا درباره تأثیرگذاری گسترده ژئوپلیتیک چین وجود دارد. به همین خاطر شک و تردیدها بر این سفر تاریخی سایه انداخته است. در ماههای اخیر بحث و جدل میان آمریکا و چین گسترش یافته است و هر کدام دیگری را بهویژه درباره سیاستهای اقتصادی متهم کردهاند. هر کدام از این دو کشور دیگری را دارای سیاستهای خودخواهانه میدانند و از اینکه دیگری حاضر نیست نقش خود را در صحنه بینالمللی قبول کند، انتقاد میکنند. همچنین تفاوت دیدگاههای دو طرف درباره حقوق بشر با اهدای جایزه صلح نوبل به لی شیائوبو، از مخالفان دولت چین، بار دیگر پررنگ شده است.
علاوه بر این، در سالهای گذشته هر کدام از دو طرف به ظن و شک یکدیگر دامن زدهاند. تصمیم واشنگتن برای همکاریهای هستهای با هند به شدت باعث نگرانی چین شد. مقامهای پکن به همین خاطر همکاریهای هستهای خود با پاکستان را که بهدنبال افزایش تعداد نیروگاههای هستهای است، گسترش دادند.
چین همچنین در ظاهر هیچ نگرانیای درباره افزایش تنشها میان کرهشمالی و جنوبی ندارد و این مسئله باعث شک و تردید درباره سیاستهای این کشور در شبهجزیره کره شده است. همانطور که سیاست یکجانبهگرایی آمریکا در طول سالهای گذشته به صورت غیرضروری برخی دوستان سابق این کشور را از واشنگتن دور کرده، باید به مقامهای چین هم این نکته را گوشزد کرد که موضعگیریهای اخیر این کشور برخی از همسایگانش را نگران کرده است.
دشمنسازی بدترین اثر را بر ثبات درازمدت آسیا و همچنین روابط آمریکا و چین خواهد داشت. وسوسه طیکردن چنین مسیری در میان مقامهای هر دو کشور در حالی افزایش پیدا کرده است که هر دو طرف باید با مشکلات داخلی خود دست و پنجه نرم کنند. فشارهای داخلی در این کشورها واقعی هستند. نیاز آمریکا به تحول جامع داخلی در بسیاری جهات نتیجه 40 سال جنگ سرد و باری است که این دوره برای آمریکا داشتهاست. آمریکا 20 سال نشانههای رو به رشد نقصانهای داخلی خود را نادیده گرفت و از آن غافل شد. زیرساختهای رو به انحطاط آمریکا نشاندهنده عقبگرد این کشور به قرن بیستم است.
چین در حالی با اقتصادی با نرخ رشد بسیار بالا و فشار بر ظرفیت و توان تولید دست و پنجه نرم میکند که نظام سیاسی این کشور همچنان سخت و انعطافناپذیر است. برخی مقامهای چینی این مشکلات را فهمیدهاند و به همین خاطر بهدنبال بازسازی سیاستهای داخلی و نقش این کشور در صحنه بینالمللی هستند. پس از 30 سال روابط مبتنی بر مشارکت این دو کشور برای رسیدن به اهدافی خاص، اکنون آمریکا و چین نباید از زیر بحث رک و مستقیم درباره تفاوتهای خود شانه خالی کنند.
ترجمه: محمد کرباسی