ایرانیان باستان با شناخت پدیدههای طبیعی و تنوع زیستی زاگرس و اثرگذاری مستقیم موهبتهای طبیعی بر روند معیشت آنان، همواره نسبت به پاسداشت و احترام به عناصر اصلی حیات اهتمام ورزیدند و از این رو، درخت و جنگل در باورهای اعتقادی، اخلاقی و رفتاری آنان دارای اهمیت و جایگاه خاصی بود. این باور در ذهن و رفتار بومیان تا آنجا تقویت شد که برخی از درختان بهعنوان عناصر پاک جهت ارتباط قلبی با معبودشان، از موقعیت مقدسی برخوردار بود. هم اکنون نیز در برخی از ایلراههای کوچندگان عشایر و مناطق کوهستانی، برخی از درختان، توتم زیستمندان عرصههای طبیعی هستند.
بر همین اساس بومیان در گذشته برای تأمین سوخت و انرژی به منظور احتیاجات روزمرهشان از تنه و شاخههای خشکشده درختان بهره میبردند و معتقد بودند که شکستن شاخههای سبز درختان، اهانت به عناصر مقدس حیات است. این باور بهویژه درمیان جوامع بومی و حاشیهنشینان جنگلهای زاگرس، تا 70 سال پیش به قوت باقی بود و موجب شده بود تا بسیاری از عرصههای جنگلی موجود در ارتفاعات، زیرآشکوبها و دشتهای رشته کوه زاگرس از آسیب جدی مصون بمانند. اما امروزه دانشمندان با نگاه علمی به تغییرات دما در کره زمین اعلام کردهاند که تخریب جنگلها، از جمله موارد مؤثر در تغییرات اقلیمی و آب و هواست. آنچه در پی میآید، گزارشی است از وضعیت کنونی رویشگاههای جنگلی در زاگرس.
امروزه تخریب جنگلها متأثر از تعرض عوامل اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی است که چنانچه تقدم و تأخر تأثیر عوامل مذکور را در جنگلزدایی زاگرس ارزیابی کنیم، درمییابیم که تا حدود 5دهه پیش عوامل اجتماعی، با فاصله گرفتن از مدیریت و روشهای بخردانه نیاکان خویش، به ارزشهای دربرگیرنده جنگل کم توجه شده و برای رفع نیازمندیهای خود و همچنین ایجاد درآمد جدید به رویشگاههای جنگلی زاگرس به منظور تأمین سوخت و فروش فرآوردههای آن مانند زغال به واحدهای اجتماعی بزرگ، به تخریب جنگل پرداختند و به ناحیههای جنگلی کم ارتفاع بیشترین صدمه را وارد کردند. روش موصوف در کنار برنامههای توسعه اقتصادی ناپایدار مدیریت کشور در 4دهه گذشته، شدت یافت و برخلاف روشهای عرفی و اخلاقی باغداران و کشاورزان که در گذشته رایج بود زمین جایگاه تولید را گرفت و به عبارت دیگر، آنچه ارزش پیدا کرد، زمین بود نه تولید و محصولات باغی و کشاورزی. این رویکرد مذموم به یکی از عوامل مهم تخریب جنگل و مرتع و تغییر کاربری آنان و تصاحب اکوسیستمهای جنگلی و مراتع تبدیل شد.
براساس همین رویکرد، سودجویان برای تصاحب عرصههای جنگلی و اراضی ملی، به غنیترین رویشگاههای جنگلی و غنیترین مراتع کشور، به خصوص استپهای مرتعی و جنگلی حوزه زاگرس هجوم آوردند. این در حالی است که اجرای برنامههای اقتصادی دولت نظیر برنامههای عمرانی در طبیعت، خطوط انتقال نیرو، سدسازی، پروژههای راهسازی، اجرای خطوط گاز و نفت، توسعه گردشگری ناپایدار، ایجاد تأسیسات نفتی و پتروشیمی و... که اکثرا بدون رعایت ملاحظات و ارزیابیهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی انجام شده، بهترین دستاویز برای تشدید هجوم زمینخواران به ارزشمندترین اکوسیستمهای جنگلی و مرتعی زاگرس شده است. از طرف دیگر، بیتوجهی و عدم حمایت سیاستگذاران، تصمیمگیران و نمایندگان مجلس به ارزشهای طبیعی و منابع کشور و همچنین عدم مدیریت و بیتفاوتی سازمانهای ذیربط مانند سازمان جنگلها و مراتع و سازمان حفاظت محیطزیست در امر صیانت و حفاظت از جنگلها و منابع طبیعی موجب شده است تا سایر سازمانهای دولتی و سایر افراد سودجو، عرصههای جنگلی و مراتع را به منظور دستیابی به اهداف خویش نابود کنند و موجب برهمخوردن تعادلات اجتماعی و چرخه اکولوژیک طبیعت کشور شوند؛ مهاجرت بیرویه زیستمندان مناطق طبیعی کشور به شهرهای بزرگ، که تأثیرات مهاجرت آنان با به هم خوردن توازن و تعادل اجتماعی، اقتصادی شهرها مشهود است، دلیلی بر این ادعاست.
ضعف نهادهای متولی در صیانت از رویشگاههای زاگرس
در چند سال اخیر بهدلیل عدم صیانت سازمان جنگلها و مراتع از رویشهای جنگلی زاگرس که در حقیقت امانت مردم است، شاهد بروز تهدیدات زیستمحیطی و تخریب جنگلها و مراتع و تنوع زیستی زاگرس بودهایم. برخی از این تهدیدات نظیر قلع و قمع کردن 16500اصله درخت کهنسال بلوط زاگرس در منطقه استحفاظی دنا که بسیاری از آنان بیش از 500 سال بهار زاگرس را تجربه کرده بودند از جمله بحرانهای زیستمحیطی کشور محسوب میشود که هماکنون تبدیل به کانون اشاعه تهدیدات زیستمحیطی در زاگرس مرکزی شده است. در این میان، ایستادگی بومیان منطقه دنا و اعتراض تشکلهای غیردولتی و همچنین سایر جانبداران محیطزیست و برخی از رسانهها، موجب شد عملیات جادهکشی خط لوله پنجم گاز بندر عسلویه به مناطق شمال و شمال غرب کشور برای مدتی کوتاه متوقف شود اما بررسیها نشان از ادامه فعالیت در منطقه دارد، کما اینکه عملیات اجرایی جاده به طول 7 کیلومتر در انتها و ابتدای جاده 25کیلومتری موصوف(جادهای که برای اجرای طرح احداث شده) فعال شده و در برخی از نقاط عرض آن بیش از 100متر است؛ جادهای که بسیاری از تنومندترین درختان جنگلهای بلوط دنا، قربانی آن شدهاند.
عملیات اجرایی بخش شمال شرقی جاده تا پیش از بارش نخستین برف زمستانی در بهمن ماه گذشته، ادامه داشت که طی آن با پیشروی جاده، قلع و قمع درختان از شمال غرب ارتفاعات روستای بنستان ادامه داشت و سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع در برابر متعرضان جهت حفاظت از جنگل بیپناه دنا هیچگونه ایستادگی نکرده و بهرغم وظیفهای که برعهده دارند واکنش درخور توجهی به این تخریبها از خود نشان ندادهاند. اسفبار اینکه اطلاعات دریافتی حاکی از آن است که کمیته ارزیابی زیستمحیطی سازمان حفاظت محیطزیست موافقت خویش را با قلع و قمع جنگلهای بلوط به عرض 6 متر در امتداد جاده خطوط گاز اعلام کرده است که بر اساس پیشینه موجود، عرض این جاده عملا حدود 100متر افزایش مییابد. در این صورت در آینده، بهار هزاران بلوط دنا به زمستان مبدل میشود و بخش زیادی از وسعت 298201هکتار جنگلهای سردسیری بویراحمد در منطقه استحفاظی دنا، کاسته میشود.
تنوع بینظیر گونههای گیاهی
وضعیت هیدرولوژیک و فیزیوگرافیک و همچنین ارتفاعات متغیر رشته کوه زاگرس موقعیتی بهوجود آورده تا گونههای متنوع گیاهی در آن رشته کوه رشد کنند که از جمله پوششهای انبوه جنگلهای بلوط و در دشتها و کوهپایهها و پراکنش درختان وُهل (اُرس) تا ارتفاعات 4هزارمتر است و همین موضوع باعث شده تا منطقه حفاظتشده دنا که در حال تبدیلشدن به پارک ملی است، منحصرا به میزان 46 کشور دنیا گونه گیاهی آندومیک داشته باشد و مکان رویش 2390گونه گیاهی باشد که 390گونه آن، گیاه دارویی است. با این حال، باید بپذیریم که تخریب جنگلهای بلوط دنا، نابودی بانک ژنتیک گیاهی ارزشمندی است که در چرخه زیستمحیطی جهان نیز بهطور مطلوب اثرگذار است.
هجوم به ارتفاعات
نکته درخور تامل اینکه توسعه نیافتن جنگلها در ارتفاعات و دشتهای جنگلی زاگرس همواره تهدیدی جدی برای نابودی رویشگاههای جنگلی محسوب میشود، لذا با توجه به این واقعیت انکارناپذیر، آیا اجرای پروژههای بزرگ و کوچک مانند اجرای خطوط گاز، نفت، برق و... روند بیابانشدن، عرصههای جنگلی را تشدید نمیکند؟ آیا غرقشدن هزاران اصله درخت و هزاران هکتار از غنیترین خاکهای کشاورزی و مراتع کشور در حوضههای آبگیر سدهای آتیالاحداث ماربر (سد سرتنگ شهید) و تنگاب (خرسان) در منطقه دنا، نابودی با ارزشترین تودههای جنگلی و گیاهی و به تبع آن تنوع زیستی کمنظیر زاگرس مرکزی نیست؟ سکوت و همکاری سازمانهای متولی جنگلها و مراتع و تنوع زیستی کشور در مقابل روند تخریب مواهب طبیعی کشور، چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
جنگلها نقش فزایندهای در بهبود خاک، منابع آبی، پوشش گیاهی، تنوع زیستی، بهبود هوا و ... دارند. درختان قادرند در عرصهای حدود 35 مترمربع، اکسیژن مورد نیاز یکنفر را تأمین کنند. با این وجود چرا باید متولیان حفظ ارزشهای منابع طبیعی، در نگهداری و حفاظت از اکوسیستمهای جنگلی و مراتع کشور منفعل باشند؟
براساس آمار و مستندات موجود، روند تخریب جنگل و مرتع و تنوع زیستی، منحصر به برخی از مناطق کشور نیست، بلکه این تخریبها دامن جنگلهای هیرکانی ناحیه شمالی رشته کوه البرز، کوهها و دشتهای مناطق مرکزی کشور و رشته کوه زاگرس را هم گرفته و با سرعتی شتابناک ادامه دارد؛ طوری که بنا به اعلام رئیس مؤسسه تحقیقات سازمان جنگلها در 3استان شمالی کشور طی 15سال گذشته 120هکتار از اکوسیستم جنگلی در ارتفاعات جنگلهای شمالی به واسطه پدیدههای طبیعی و عوامل غیرطبیعی تخریب شدهاند. علاوه بر این، 200هزار هکتار از جنگلهای انبوه مازندران تنک شده است.
واقعیت آن است که عملکرد سازمانهای متولی صیانت از منابع طبیعی و محیطزیست باعث رکود ارزشهای طبیعی شده و به همین دلیل است که هم اکنون جنگلها، منابع و تنوع زیستی زاگرس، مورد تعرض سودجویان و مجریان پروژههایی است که رعایت ملاحظات زیستمحیطی و احترام به تعادل اجتماعی و توازن اقتصادی زیستمندان مناطق پروژه و کشور برای آنان کم اهمیت است. به همین دلیل است که هم اکنون برای تعریض جاده یاسوج به سپیدان، درختان بلوط کهنسال و پوشش گیاهی این منطقه مورد تعرض قرار گرفته است و در نقطهای دیگر پس از نابودی و تخریب جنگل بلوط زاگرس در دشت برم کازرون برای احداث جاده جدید شیراز به دشت ارژن، هماکنون نیز شاهد تخریب جنگلها و مراتع همجوار این جاده توسط سودجویان هستیم.
طرحی برای فراغت یا تخریب
یکی دیگر از پروژههایی که به عرصههای منابع ملی، منابع آب و اقتصاد ملی کشور ضربات غیرقابل جبرانی وارد کرد، طرح فلاحت در فراغت استان فارس بود که با حمایت مسئولان منابع طبیعی وقت به اجرا در آمد و طی آن، مراتع دشتک تنگ سعدی و منطقه درمنهزار (همجوار با پارک ملی بمو) و دشت ملوسبحان که از جمله محدوده غربی پارک ملی بمو و زیستگاه آهو بود و دشتهای مرتعی و گونزار سیاخ درانگون که تا 2دهه پیش زیستگاه آهو بود، به کلی از بین رفت.
شاید اگر همکاری مدیریت و متولیان حفظ جنگل و مراتع در میان نبود، هم اکنون ارتفاعات و مراتع ارزشمند و جنگلهای درختچهزار کوهستان دراک شیراز، مورد تعرض قرار نمیگرفت. جالب آنکه پس از اجرای جادهکشی به ارتفاعات دراک توسط سازمانهای دولتی، سودجویان اکثر مراتع و رویشگاههای درختچههای جنگلی ارتفاعات دراک را با تخریب و حصارکشی به تصاحب خود در آوردهاند و این وضعیت در دامنههای کوه دراک نیز به شدت ادامه دارد و برخی با نابودی جنگلهای پراکنده کیکم، انجیروحشی، ارژن و بادام و تغییر آنها، به تصاحب عرصههای منابع ملی مشغولند.
کوهستان دراک با ارتفاع 2950متر از سطح دریا در غرب شیراز واقع شده و 11حلقه چاه که در دامنه شمال شرق این کوه توسط وزارت نیرو حفر شده است، آب آشامیدنی سالم بخشی از شهر شیراز را تأمین میکند. این موضوع ایجاب میکند تا بر اساس استانداردهای جهانی، برنامههای حفاظتی و احیایی در ارتفاعات این کوه اجرا شود که از آن جمله حفظ و ترمیم رویشگاه گیاهان مرتعی و درختچههای جنگلی در ارتفاعات این حوزه آبخوان است.
گردشگری ناپایدار
باید از سازمانهای متولی پرسیده شود که درختان تنگ مارگون و درختان و عشقههای منحصر بهفرد تنگبستانک و تنگ گمبیل که از ارزشهای گیاهی زاگرس محسوب میشوند، چرا باید با توسعه گردشگری ناپایدار مورد تعرض قرار گیرند و متولیان امر همچنان سکوت کنند؟ چرا باید رویشگاه درختچههای مورد که از جمله گیاهان کمیاب و منحصر بهفرد در زاگرس هستند، مورد هجوم و نابودی قرار بگیرند و دهها رویشگاه مورد در استانهای فارس، کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری از بین بروند و باز هم چشم متولیان جنگل بر این وقایع تلخ بسته باشد.
در حال حاضر یکی از این رویشگاهها مورد در جنوب استان فارس (سرچشمه خونه واکون- سرچشمه رود تنگاب) در آستانه نابودی کامل قرار دارد و تاکنون هیچگونه ممانعت جدی و حفاظت از این رویشگاه توسط متولی مربوطه صورت نپذیرفته، چرا باید مراتع غنی استان فارس مانند دشت بکان با تغییر کاربری نابجا از بین برود؟ خوشبختانه در آستانه هفته منابع طبیعی و ایام درختکاری و جشن روز درختکاری قرار گرفتهایم؛ جشنی که متولی اصلی آن سازمان جنگلها و مراتع کشور است. از این رو پیشنهاد میشود در کنار جشن درختکاری، حفاظت از اکوسیستمهای جنگلی و مراتع کشور در دستور کار قرار بگیرد با این رویکرد که اگر قادر به بهبود اوضاع جنگلها نیستیم، حداقل وضعیت جنگلها و منابع طبیعی کشور را با اجرای برنامههای راهبردی و حفاظتی، بدتر از وضع موجود نکنیم.
* دبیر کانون زیستمحیطی سبز فارس