چهارم بهمن ماه جاری، به سراغ دکتر حسین میرزایی ندوشن، رئیس مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور رفتیم تا نظرات وی را در باره وضعیت امروز تحقیق و پژوهش در حوزه منابع طبیعی جویا شویم. قرار مصاحبه از قبل، ساعت 8 و 15 دقیقه صبح تنظیم شده بود با وجود این، دقایقی زودتر از زمان موعد به مؤسسه رسیدیم. مؤسسه در مجموعه باغ گیاهشناسی ملی ایران واقع شده و این فرصت کوتاه مجالی شد برای بازدید گوشههایی از آن باغ زیبا. به هر طرف که نگاه میکردی درخت یا گیاهی میدیدی که مجذوبت میکرد. با این همه، باغ گیاهشناسی ملی ایران از نظر زیبایی و اهمیت رتبه دوم را به خود اختصاص میدهد؛ این را محققان منابع طبیعی میگویند.
رتبه نخست به باغ گیاهشناسی نوشهر اختصاص دارد یا بهتر است بگوییم اختصاص داشت؛باغی که با وجود هشدارهای دلسوزانه کارشناسان چندی پیش قربانی جادهای شد که ساخت آن هر توجیهی که داشته باشد آن اندازه اهمیت ندارد که مهمترین باغ گیاهشناسی کشور بهخاطر آن تخریب شود. تخریب این باغ بیش از هر چیز نشان دهنده جایگاه تحقیق و پژوهش در کشور است. نکته ظریفتر آنکه در کشور ما همواره بر توسعه کشاورزی تأکید میشود؛ این درحالی است که باغ گیاهشناسی نوشهر که از آن بهعنوان مهمترین پشتیبان تحقیقات منابع طبیعی و کشاورزی یاد میشود اینگونه دستخوش تخریب میشود! این تناقض را چگونه باید توجیه کرد؟ با این حال، ما در طول گفتوگو حتی یک بار هم به فاجعه تخریب باغ گیاهشناسی نوشهر اشاره نکردیم؛ به سراغ مباحث محوری رفتیم تا اتفاقات ناگواری از این دست و بهطور کلی ریشه بیمهری با پژوهش در حوزه منابع طبیعی کشور را در لابهلای گفتههای رئیس مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور بازشناسی کنیم؛ با این رویکرد که « در خانه اگر کس است یک حرف بس است».
- آقای دکتر بفرمایید تحقیق و پژوهش چه جایگاهی در مدیریت امروز منابع طبیعی دارد؟
با توجه به اینکه منابع طبیعی یک مقوله دینامیک(پویا) است ممکن است روز به روز مسائل گستردهای اتفاق بیفتد که نیاز به تحقیق داشته باشد. براین اساس، تحقیق و پژوهش باید یکی از اولویتهای مدیریت منابع طبیعی باشد. برای نمونه، در سالهای اخیر ما شاهد مسائل متعدد بودیم که از آن جمله میتوان به پدیده ریزگرد، افت سطح آب دریاچه ارومیه، خشک شدن هامون و خشکسالیهای مستمر و گسترده اشاره کرد بهویژه خشکسالیایکه آسیب جدی به جنگلهای مناطق خشک و
نیمه خشک کشور وارد کرد. افزون بر این، در حال حاضر، چندین گونه سوسک چوبخوار، جنگلهای ارزشمند بلوط در غرب کشور را با خطر جدی مواجه ساخته است. بعضی از جنگلهای بادام وحشی هم بهدلیل خشکسالی در مناطق جنوبی کشور با مشکل مواجه هستند.
مشکل «به بذر نرفتن» برخی گونههای جنگلی حتی در جنگلهای شمال و جنگلهای تجاری از دیگر خطراتی است که رویشگاههای جنگلی را تهدید میکند. این موارد نشان میدهد که یک مدیریت ثابت و واحد نمیتواند پاسخگوی اتفاقات و نیازهای منابع طبیعی باشد. از اینرو، مدیریت منابع طبیعی باید بهطور مستمر و پویا و با جدیت از تحقیقات منابع طبیعی حمایت کند. در یک عبارت منابع طبیعی باید تحقیق محور باشد تا خدایناکرده تحقیقات منابع طبیعی در سایه سایر دیسیپلینهای(گرایشهای) کشاورزی قرار نگیرد بهویژه آنکه مدیریت کشاورزی و منابع طبیعی بر عهده یک دستگاه واحد است.
نکته دیگر اینکه امروزه از منابع طبیعی بهعنوان دومین چالش بینالمللی نام برده میشود؛ به همین دلیل کنوانسیونهای متعددی در پی چارهاندیشی برای رفع مشکلات منابع طبیعی هستند. وجود این کنوانسیونها نشان میدهد که جهان دریافته که در حال لطمه زدن به مأوا و زیستگاه خود است و از همین رو در پی صیانت و حفاظت آن است. گرچه کشورهای صنعتی بیش از سایر کشورها به منابع طبیعی و محیطزیست آسیب میرسانند ما نیز باید نقش خودمان را در احیا و اصلاح منابع طبیعی ایفا کنیم.
- بهنظر شما آیا متناسب با شأن پژوهش به آن بها داده میشود؟ تنگناهای پژوهش کدامند؟
متأسفانه به تناسب اهمیتی که منابع طبیعی دارد در ارگانهای مختلف بهویژه در ارگانهای تصمیمگیری مثل مجلس شورای اسلامی به منابع طبیعی بهای لازم داده نمیشود نتیجه آنکه بسیاری از زیرساختهای منابع طبیعی در سطح کشور ضعیف شده است؛ هر چند رویکرد دولت احیا و تقویت زیرساختهاست ولی زیرساختها خیلی بیشتر از آن چیزی که امروزه ما به آن میپردازیم نیاز به تقویت دارد. کشور ما با 8هزار گونه گیاهی از نظر تنوع ژنتیک و غنای گونهای سرآمد بسیاری از کشورهاست. برای نمونه، تنوع گیاهی ما به تنهایی معادل تنوع گیاهی همه اروپاست. حفظ و صیانت این غنای گونهای بیش از هرچیز نیازمند توجه است. باید به این قابلیت بینظیر بها بدهیم تا بتوانیم از این منابع در جهت احیا و اصلاح جنگلها و مراتع استفاده کنیم. لازمه دستیابی به این هدف، فراهم ساختن تمهیداتی چون نیروی انسانی، منابع مالی و پرداختن به زیرساختهاست.
- اینکه در مراجع تصمیمگیر یا ارگانهای سیاستگذار به منابع طبیعی آنچنان که شایسته است توجه نمیشود یک بخش قضیه است اما بخش دیگر نهادهای متولی منابع طبیعی است. آیا این نهادها به تحقیقات بها میدهند؟
بهنظر من تحقیقات منابع طبیعی جایگاه خودش را ندارد. اگر بخواهیم به تناسب سایر دیسیپلینهای تحقیقاتی در بخش کشاورزی، مقوله تحقیق در بخش منابع طبیعی را ارزیابی کنیم بهنظر میرسد آنگونه که در سایر بخشهای خارج از کشاورزی مثلا به یک دستاورد جزیی در بخش صنعت بها داده میشود به دستاوردهای عمده تحقیقاتی در منابع طبیعی بها داده نمیشود. برای نمونه مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، طرح تحقیقاتی بزرگی را با همکاری بیش از 100محقق طی 20سال به انجام رساند. در این طرح، تمامی پهنههای کشور از نظر منابع طبیعی و پوشش گیاهی و زمینشناسی مطالعه و بررسی شد و نتیجه این مطالعات طاقتفرسا با عنوان« شناخت اطلس منابع طبیعی کشور» تدوین و منتشر شد؛ در واقع این اطلس
130 کتاب را شامل میشود که طی آن، لایههای مختلف اطلاعاتی شامل احیای گونهها، پوشش گیاهی، اقلیمشناسی و خاکشناسی را بهصورت نقشههای دیجیتال در اختیار علاقهمندان قرار میدهد. محققان منابع طبیعی، برای تهیه چنین اطلسی، گونههای گیاهی، پوشش گیاهی و تیپهای گیاهی را در وجببهوجب خاک کشور، دانهدانه شناسایی و اطلاعات مربوط به آن را تهیه کردهاند و در حال حاضر دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی از آن استفاده میکنند.
در واقع این مجموعه کارآمد و مؤثر سالها پیش باید تهیه میشد اما اکنون آماده شده و در دسترس قرار گرفته است؛ مجموعهای که میتواند مبنای بسیاری از تصمیمگیریها و کارهای تحقیقاتی آینده قرار بگیرد. البته علاوه بر محققان، این مجموعه مرهون زحمات بسیاری از کارشناسانی است که برخی از آنها بازنشسته شدهاند. همچنین تلاش مدیران قبلی مؤسسه در این زمینه در خور تحسین است اما با وجود همه این مشقات، این مجموعه هرچند توسط ریاست محترم جمهوری رونمایی شد که جای تشکر دارد اما هنوز متناسب با شأن و منزلتی که دارد در جایگاه خود قرار نگرفته است. نکته دیگر اینکه بارها دیده میشود در حوزههای دیگر یک محقق با انجام یک تحقیق مدال میگیرد ولی از یک محقق منابع طبیعی که ممکن است 20سال از عمر خود را صرف یک پروژه تحقیقاتی کرده باشد تقدیر نمیشود. بررسی کنید ببینید تاکنون چند محقق منابع طبیعی بهعنوان چهره ماندگار علمی معرفی شدهاند؟ محققانی که کارشان واقعا اثرگذار بوده ولی این اثرگذاری برجسته نشده است.
- نتیجه این بیمهری با مقوله تحقیق در منابع طبیعی چه تبعاتی دارد؟
ما در منابع طبیعی عناصری داریم که خاص و مختص کشور است در نتیجه نمیتوانیم در مورد چنین عناصری متکی به دستاوردهای خارجی باشیم. بهعنوان نمونه، برای جو و ذرت میتوانیم از اطلاعات و دستاوردهای سایر کشورها استفاده کنیم ولی گونههای ارزشمندی مثل گز روغنی و ارس داریم که خاص کشور ما و برخی کشورهای منطقه است در نتیجه دانش و اطلاعات مربوط به اینگونهها متکی به دانش و اطلاعاتی است که خودمان باید تولید کنیم بنابراین اگر میخواهیم ارس احیا بشود باید خودمان دستبهکار بشویم. ما تا چند سال پیش، در باره زادآوری و تولید نهال ارس اطلاعاتمان بسیار جزئی بود اما اکنون به یمن پژوهشهای صورت گرفته اطلاعات نسبتا جامعی در این زمینه در دست داریم.
براساس همین اطلاعات، ایستگاه تحقیقاتی سیراچال واقع در بالادست سد کرج که تا چند سال پیش عاری از پوشش گیاهی بود با تلاش محققان منابع طبیعی به نگین سبزی در منطقه تبدیل شد. اما اکنون که این منطقه تبدیل به جنگل شده مدعی پیدا کرده است؛ از یکسو، سازمانی میخواهد تلهکابین احداث کند، از سوی دیگر، سازمانی با ادعای طرحی دیگر میخواهد این منطقه را تصاحب کند اما این سازمانهای مدعی به این مسئله توجهی ندارند که 40سال کار تحقیقاتی صورت گرفته تا این منطقه خشک و عاری از پوشش جنگلی، به یک منطقه سبز تبدیل شده است. این نمونهای از صدها نمونه بیمهری با پژوهش و تحقیق در بخش منابع طبیعی است، همچنانکه در بسیاری از شهرها، ایستگاههای تحقیقاتی منابع طبیعی قربانی دستور شهردار یا نماینده مجلس میشود. این رویکرد نشان میدهد که تحقیقات در کشور ما جایگاه شایسته خود را ندارد.
وقتی تحقیق و پژوهش در سایه قرار بگیرد نتیجه آن میشود که کاربری ایستگاههای تحقیقاتی به درخواست برخی مقامات محلی تغییر میکند تا به مسکن و جاده و... تبدیل شود. امروز با وجود شرایط سختی که منابع طبیعی با آن مواجه است متأسفانه مجموعه سیاستگذاران و تصمیمگیران کشور بهخصوص نمایندگان مجلس کمتر به منابع طبیعی بها میدهند در حالی که اگر میخواهیم با آتشسوزیهای دنبالهداری که رویشگاههای جنگلی را بهشدت تهدید میکند مواجه نشویم اگر میخواهیم خشکسالیها را کاهش دهیم چارهای وجود ندارد جز آنکه زیرساختهای تحقیقات منابع طبیعی را تقویت کنیم و به آن بها بدهیم.
- تحقیقات تا چه اندازه در اشتغالزایی مؤثر است بهویژه آنکه شما در صحبتهایتان به گز روغنی اشاره کردید، برای نمونه اینگونه چگونه میتواند اشتغال ایجاد کند؟
گز روغنی در استانهای هرمزگان و سیستانوبلوچستان رونق دارد. بذر این گیاه روغنی از سالها پیش در جنوب کشور، توسط دلالان از مردم محلی خریداری و به کشورهای منطقه خلیجفارس صادر میشده است. زمانی که بهای هر کیلو پسته 2هزار تومان بود دلالان هر کیلو بذر این گیاه را 20هزار تومان میخریدند!
بذر این گیاه بیش از 40درصد روغن دارد و از آن بهعنوان جایگزین روغنهای صنعتی به ویژه مثل روغن اسپرموال استفاده میشود. این روغن بهدلیل ویژگیهایی که دارد ازجمله مقاوم بودن به حرارت و پوسیدگی، در دستگاههایی استفاده میشود که فقط یکبار نیاز به روغنکاری دارند؛ دستگاههایی مثل سفینه، ساعت و دستگاههای آزمایشگاهی. اما از آنجایی که والها در معرض انقراض قرار دارند بسیاری از کشورها شکار این حیوان را ممنوع اعلام کردهاند در نتیجه تهیه این روغن با مشکل مواجه شده و در نتیجه روغن مورینگا جایگزین آن شده است. اما با وجود اهمیت گز روغنی، رویشگاههای اینگونه در کشور ما بهدلیل برداشت بیرویه بسیار محدود و منحصر به ارتفاعات شده به عبارتی اینگونه ارزشمند از دست انسان فرار کرده و به ارتفاعات پناه برده است؛ گیاهی که میتواند نقش پسته را درمناطق جنوبی بهویژه هرمزگان و سیستانوبلوچستان ایفا کند و روغن آن تحولی در اشتغال و صنعت ایجاد کند.
- اجازه بدهید قدری هم به آمار و ارقام بپردازیم. آیا تاکنون پژوهشی در باره تخریب جنگلها و مراتع صورت گرفته که نشان بدهد طی سالهای اخیر چه میزان از سطح جنگلها کاسته شده است. اگر چنین آماری وجود دارد، عوامل تخریبکننده را نام ببرید.
طی چند سال گذشته به درخواست و سفارش سازمان جنگلها طرحی تحقیقاتی درخصوص عرصههای عاری از پوشش گیاهی شمال انجام شد که نشان میدهد بیش از 200هزار هکتار از جنگلهای مازندران تنک است. براساس همین تحقیق طی 15 سال گذشته در 3 استان شمالی حدود 120هزار هکتار عرصههای جنگلی در مرز فوقانی تخریب شده که البته این ممکن است ناشی از پدیدههای طبیعی و ممکن است ناشی از عوامل غیرطبیعی باشد.
این آمار همراه با راهکارهای ترمیم و احیا به سازمان جنگلها و مراتع کشور اعلام شده است. البته به موازات این تحقیق، تحقیق دیگری در باره گونههای جایگزین در این مناطق به انجام رسید با این رویکرد که برداشت از جنگل را متوقف کنیم و در عوض روی گونههای سریع رشد و زراعت چوب متمرکز شویم. به همین منظور گونههایی نظیر صنوبر دورگه را معرفی کردیم؛گونهای که توانستیم در کشور تولید کنیم. سرعت رشد این صنوبر بیش از 2 برابر سایر گونههای تجاری موجود است ضمن آنکه با شرایط اقلیمی کشور بسیار سازگار ی دارد.