و اکنون با برخی دستاوردها در حال گذار از یک دوره حساس و تعیینکننده است.
این حرکت رسانهای در شرایطی شکل گرفت که مقوله محیطزیست و ادبیات متعلق به چنین مفاهیمی، از بعضی نشریات و کتابهای تخصصی فراتر نرفته بود و اطلاعات و دانش عمومی از تحولات محیط زیست ایران و جهان بسیار اندک بود.
در آن سالها شور دفاع از محیطزیست و منابع طبیعی ایران و آگاهیبخشی به جامعه توسط روزنامهنگاران در بستری از آزمون و خطا و آکنده از هیجانات و گاهی داوریهای شتابزده جریان داشت و چالشهایی را نیز برانگیخت اما در مجموع حرکتی نو و شجاعانه بود.
در ادامه این راه، رویآوری ذخیره ارزشمند کارشناسی محیط زیست ایران با دهها سال تجربه غنی و فعالیتهای میدانی در سازمان حفاظت محیط زیست ایران، جنبش نوین روزنامهنگاری دفاع از محیط زیست را قوام تازهای بخشید و در حوزههای اطلاعرسانی و تعریف و تبیین موقعیت محیط زیست ایران و جهان، تا حد زیادی ادبیات و واژگان متعلق به این حوزه را در مطبوعات و رسانههای ایران نهادینه کرد.
این روند در طول بیش از یک دهه، به نوعی به فرهنگسازی در حوزه محیط زیست در جامعه ایران بهویژه شهرنشینان انجامید اما توسعه کلان و ناموزون و بهخصوص توسعه شتابناک شهرنشینی و گسترش بیرویه شهرها با پیامدهای ناسازگار با محیط زیست، جریان نوخاسته رسانهای دفاع از محیط زیست کشور را در مقایسه با بهرهبرداریهای شتابزده و گاهی مخرب منابع طبیعی در موضع نابرابر قرار داد.
حاصل وضعیت پیشآمده، در مواردی برتری شور و هیجان و دفاع افراطی از محیط زیست در برابر تخریب رو به گسترش منابع طبیعی کشور بود که علاوه بر چالشهای مقطعی، مجال را برای اطلاعرسانی و تحلیلهای پایدار با هدف فرهنگسازی زیستمحیطی محدود کرده؛ در حالی که پایبندی مجریان طرحهای توسعه به اصول توسعه پایدار میتواند به ایجاد فضای تازهای برای همکاری متقابل میان روزنامهنگاران و دستگاههای اجرایی برای حفظ محیط زیست و منابع طبیعی کشور بینجامد.
الوین تافلر - نویسنده و نظریهپرداز آمریکایی در کتاب معروف «موج سوم» در خصوص تحولات توسعه جهانی و رابطه آن با محیط زیست، این تحولات را به سه دوره که از آنها به عنوان موج اول، دوم و سوم یاد کرده تقسیم نموده است.
این تقسیمبندی به نظر بسیاری از جامعهشناسان معادل سنت، مدرنیته و پسامدرنیته میباشد.(1)
در موج اول بنا به تعریف تافلر، جامعه انسانی در شرایطی سازگار با محیط زیست قرار دارد و انسان در این مرحله با احترام و نوعی ترس به محیط زیست مینگرد و در حد نیاز خود از آنها بهرهبرداری میکند.
در موج دوم، جامعه مدرن این نگرش را تغییر میدهد و دیگر احترام و ترسی از محیط زیست و طبیعت ندارد و با شتابی کورکورانه پیش میرود بدون آنکه به هزینههای رسیدن به هدفش توجه داشته باشد.
در این مرحله پرداخت هزینه ویرانی طبیعت و آلودهسازی محیط زیست، به مراتب افزونتر از رسیدن به اهداف پیش رو و احتمالا غیرواقعی است.
از نظر تافلر در موج سوم یا همان دوره پستمدرنیته، بشر به اشتباه خود واقف میشود و به تمامیت کره زمین و حفظ محیط زیست بها میدهد. این بهادادن از جان یک انسان تا کوچکترین فضای زیستمحیطی را شامل میشود.
به قول تافلر در موج یا جامعه سوم، دستاوردهای عصر ارتباطات و رایانهها از جنگ مستقیم انسان با طبیعت میکاهد.
تافلر در بیان دیدگاه خود، پرداخت هزینه ازبینرفتن محیط زیست و منابع طبیعی در برابر عظمت توسعه جامعه انسانی در موج دوم یعنی دوران مدرنیته ناچیز میشمارد و از مدافعان سرسخت محیط زیست به عنوان کاوشگران بدبین و نوحهسرایان گذشتهگرا یاد میکند.(2)
فارغ از این بینش، واقعیت جامعه امروز ایران، مدرنسازی در همه عرصهها و توسعه شتابناک شهرهاست که انبوهی از مشکلات زیستمحیطی را در پی داشته است. آلودگی هوای شهرها بهویژه تهران، تخریب گسترده جنگلها، انقراض برخی گونههای زیستی و گیاهی، ازمیانرفتن زیستگاههای طبیعی حیات وحش و آلودگی منابع آب و خاک، از جمله این پیامدهاست.
در چنین شرایطی کار مشترک کارشناسان و خبرگان حوزه محیط زیست و روزنامهنگاران میتواند بسیار مهم و تعیینکننده باشد. اطلاعرسانی درست و آگاهیبخشی جامعه درباره وضعیت محیط زیست و منابع طبیعی کشور و سوقدادن طرحهای توسعه به بستر توسعه پایدار به عنوان یک هدف عالی، پیش روی چنین تلاش مشترکی قرار دارد.
در موقعیت کنونی از یک سو با این واقعیت تلخ روبهرو هستیم که شمار اندکی از روزنامهنگاران با انگیزه و احساس مسئولیت به دفاع از محیط زیست کشور برخاستهاند و اکثر مدیران و دستاندرکاران مطبوعات آنچنان که باید به حوزه محیط زیست بها نمیدهند و شاهد حذف پی در پی صفحه محیط زیست در نشریات هستیم.
از سوی دیگر ناآگاهی بسیاری از مجریان طرحهای توسعه از اهمیت مقوله محیط زیست و حفظ منابع طبیعی کشور بر بار مشکلات افزوده است. از این رو آشنا ساختن شمار بیشتری از روزنامهنگاران با مفاهیم و ارزشهای محیط زیست و حتی پرورش نسل تازهای از فعالان این حرفه با بهرهگیری از ذخایر ارزشمند کارشناسی این حوزه بسیار ضروری است.
این آموزهها باید در تمام حوزههای مطبوعاتی گسترش یابد تا به عنوان مثال یک روزنامهنگار حوزه اقتصاد ناآگاهانه در تقابل با همکار خود که به دفاع از محیط زیست میپردازد قرار نگیرد.
همچنین معیار قراردادن توسعه پایدار برای دفاع از محیط زیست از هر گونه افراط و تفریط که معمولا نتایج منفی به همراه دارد پیشگیری میکند و دستیابی به اطلاعات شفاف و شناخت ارزشهای منابع طبیعی کشور را برای همگان میسر میسازد.
در چنان فضایی امکان فرصتطلبی سوداگران برای تخریب محیط زیست و چنگاندازی بیرحمانه به منابع طبیعی کشور بسیار اندک خواهد بود. روزنامهنگاران مدافع محیط زیست با آگاهی از تجارب و دستاوردهای جامعه جهانی به تجربهها و ارزشهای بومی و سرزمینی خود نیز اشراف داشته و با تلفیقی خردمندانه از این دو، به ادبیاتی هوشمندانه برای استقرار توسعه پایدار و حفظ محیط زیست در کشور دست مییابند.
پی نوشت ها:
1- جامعه شناسی محیط زیست/ وحید اسلام زاده
2- الوین تافلر/ ترجمه شهیندخت خوارزمی/ نشر علم