محمدعلی اینانلو، روزنامهنگار، جمال معینی مدیرعامل جبهه سبز ایران، دکتر ناصر کرمی، روزنامهنگار، محمد هادی حیدرزاده، مشاور شهردار تهران در امور محیط زیست و دکتر عبدالله گیویان، مدیر مرکز مطالعات و تحقیفات روزنامه همشهری در این نشست حضور داشتند و به موضوعات زیر پرداختند:
• تاریخچه توجه به مسائل زیستمحیطی در مطبوعات ایران؛
• مخاطبان خبرها و گزارشهای زیستمحیطی؛
• ضرورت همکاری مدیریت شهری و روزنامهنگاران در پیشبرد هدفهای زیستمحیطی؛
• توسعه پایدار، ضرورت ها و روش ها در روزنامه نگاری زیستمحیطی
اولین حامیان چاپی محیط زیست
اسماعیل عباسی عضو تحریریه روزنامه همشهری و بنیان گذار صفحه محیط زیست در این روزنامه در ابتدای این نشست در مورد سابقه پرداختن به موضوع محیط زیست در نشریات گفت: قبل از شروع به کار همشهری تنها سه حادثه زیست محیطی نشت شیرابه زباله به رودخانه جاجرود (جاده دماوند)، رها کردن مازاد پالایشگاه تهران در کویر قم و آتش زدن این مازاد و در نتیجه بارش اولین باران اسیدی در تهران در روزنامههای آن زمان منتشر شده است.
انتشار این گزارشها باعث شد مردم بدانند تخریب محیط زیست چه آثار زیان باری برای زندگی تکتک افراد میتواند داشته باشد.
وی با اشاره نحوه شروع به کار صفحه محیط زیست در همشهری گفت: در ابتدای کار مخالفتهای شدید و آشکاری با این صفحه میشد ولی کمکم کارشناسان و علاقهمندان به این حوزه به یاری این صفحه آمدند و تجربیات خود را در اختیار قرار دادند و بستر سازی فرهنگی در طی این سالها باعث ارزشگذاری به محیط زیست و گیاهان شده است.
ادامه سخنرانی اسماعیل عباسی به موضوع روزنامهنگاران و محیط زیست ،چالش های دوران گذار اختصاص داشت.
روزنامههایی در باد
کمتر کسی است که محمد علی اینانلو را نشناسد. او با فیلمهای مستنداش بخشهایی از ایران را به ما شناسانده است. او بعد از انقلاب مدیر مسئول چند نشریه در عرصه شکار و طبیعت بوده است.
وی در مورد تاریخچه توجه به مسائل زیست محیطی در مطبوعات ایران گفت: موضوع اطلاعرسانی فقط به مطبوعات محدود نمیشود. با قبول این پیش فرض سابقه اطلاع رسانی در مورد محیط زیست مربوط به 25 هزار سال قبل میشود.
محمد علی اینانلو در توضیح بیشتر گفت: تولیدات نشریات شما در بیشترین و بهترین حالت ممکن؛ بیشتر از یک هفته اعتبار ندارد. اجداد ما روزنامههایی داشتهاند که بعد از گذشت هزاران سال اطلاعاتی را در اختیار مخاطبان خود قرار میدهند. این روزنامهها سنگنگارهها هستند. کافیاست سه ساعت به سمت گلپایگان رانندگی کنید تا به غرقاب برسید. کنار رودخانه این منطقه سنگهای سیاهی با نقوشی مربوط به 25 هزار سال قبل وجود دارد. دکتر فرهادی در کتاب "موزههایی در باد" به تفصیل در مورد این سنگ نگارهها توضیح داده است.
وی با انتقاد از کسانی که به میراث فرهنگی آسیب میرسانند گفت: روی این سنگنگارهها عدهای کباب درست میکنند و با اسپری رنگ یادگاری مینویسند .این در حالی است که کشوری مثل فرانسه بازدید از غار لاسکو را به دلیل تاثیر مخرب بخار متصاعد از دهان بازدیدکنندگان بر روی نقاشیها ممنوع کرده است.
وی افزود: رسانههای اطلاع رسان در دورههای مختلف تاریخی متفاوت بودهاند. طبیعت در دوره اسطورهها در کتابی مثل شاهنامه به تصویر کشیده شده است. قسمت اعظم این کتاب طبیعت زمان خود را توصیف میکند؛ این که پادشاهان چگونه به زیر دستان خود توصیه میکنند با حیوانات به نرمی برخورد کنند.
محمد علی اینانلو با اشاره به اینکه طبیعت برای مذاهب مسیحیت، زرتشت، اسلام و آیین مهر از جایگاه ویژهای برخوردار است، گفت: ساسانیان اولین منطقه حفاظت شده محیط زیست را به وجود آوردهاند. طاق بستان واقع در کرمانشاه شاهدی بر این مدعا است. این اثر باستانی علاوه بر اینکه نحوه شکار پادشاهان آن زمان را نشان میدهد، گونههای گیاهی و جانوری آن دوران را به نمایش میگذارد.
وی در توضیح بیشتر گفت: انسانهای دوران باستان با حک کردن سنگها علاوه بر بیان اعتقادات (کاری که روزنامهنگاران فعلی هم انجام میدهند)، اتفاقات پیرامون خود را به تصویر میکشیدند. اگر در سنگ نگارههای گلپایگان نقشی از آهو و گوزن و گورخر که برخی از این ها جنگل زیست هستند، وجود دارد نشان دهنده وجود جنگل در 25 هزار سال قبل در این مکان است که به مرور زمان از بین رفته است.
محمد علی اینانلو گفت: برای اولین بار نشریهای در زمان ناصرالدین شاه قاجار موضوعی را در مورد طبیعت منتشر کرد. پس از آن - پیش از انقلاب- مجله "شکار و طبیعت" و پس از انقلاب دو نشریه "شکار و دوستداران طبیعت" و "طبیعت" به صورت تخصصی به این موضوع پرداختهاند.
وی در ادامه از دستاندرکاران مطبوعات خواست که به مد و طبع روز صفحه محیط زیست راه نیاندازند و افزود: توصیه من به کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند این است که اول دانش خود را در مورد محیط زیست افزایش دهند؛ بعد در مورد این حوزه مطلب تهیه کنند.
محمد هادی حیدرزاده مشاور شهردار تهران در مسائل زیست محیطی با اشاره به کارکرد روابط عمومیها در برقراری ارتباط بین مردم و سازمان مربوطه گفت: رسانهها یکی از ابزاری هایی هستند که در برقراری این ارتباط دو سویه مورد استفاده مدیران قرار میگیرند. مدیریت شهری تهران نیز سعی کرده است علاوه بر مکانیزمهای مختص خود مانند 137،1888 از رسانههایی چون رادیو تهران، شبکه تهران، روزنامه همشهری و ... برای برقراری ارتباط با شهروندان استفاده کند.
وی با اشاره به اینکه بحرانهای متعدد تهران را احاطه کرده است گفت: آمارهای موجود در مورد آلودگیهای زیست محیطی تهران نشان دهنده وجود بحرانهای متعدد در این کلان شهر است. مدیریت شهری برای اداره شهر و رفع این بحران نیازمند برقراری ارتباط با همه شهروندان است. رسانهها در این بین میتوانند علاوه بر انعکاس فعالیتهای مجموعه مدیریت شهری و فرهنگسازی اولویت های شهروندان را به مدیران منعکس کنند.
وی با اشاره به مشکلات موجود بر سر اطلاع رسانی، وقتی منابع مختلف آمارهای متنوع را ارائه میدهند گفت: مدیریت فعلی شهری آمادگی هر گونه همکاری با رسانه های مکتوب برای اطلاع رسانی در حوزه محیط زیست را دارد.
حافظه جمعی و محیط زیست
در ادامه برنامه دکتر عبدالله گیویان مدیر مرکز مطالعات و تحقیفات روزنامه همشهری با موضوع حافظه جمعی و محیط زیست؛ تاملی در نقش مردم نگاری و روزنامه نگاری مردمنگارانه محیط زیست به سخنرانی پرداخت.
وی گفت: محیط زیست در حافظه اجتماعی مردم ما جایگاه مناسبی ندارد. اگر میخواهیم معنای محیط زیست را نزد مردم تغییر دهیم لاجرم باید شناخت دقیقی را از جایگاه آن تدارک کنیم و به شکلی مناسب به ترمیم حافظه اجتماعی بپردازیم. یکی از اصلیترین نیازهای ما برای تغییر جایگاه محیط زیست در حافظه جمعی توجه به و بهره گیری هوشمندانه از مردمنگاری و روزنامهنگاری مردمنگارانه محیط زیست است.
وی در توضیح اینکه محیط زیست در حافظه اجتماعی مردم ما جایگاه مناسبی ندارد گفت: اگر حافظه اجتماعی را موقتا به عنوان"گذشته زنده یا "فعال" که هویت معاصر را می سازد" تعریف کنیم این ادعا که” رابطه ما با محیط زیست هر چه بوده باشد در حال حاضر رابطه ای معقول و منتظم نیست“ روشنتر خواهد شد. برای توضیح این ادعا می توان دلایل زیر را اقامه کرد:
اول: بحران حافظه جمعی
انقطاع اجتماعی بین حال حاضر و گذشته تاریخی ناشی از مواجهه با زندگی مدرن – که در صورت هایی مثل تغییر جهان بینی، مهاجرت، زندگی صنعتی و در واقع درگذار بودن زندگی اجتماعی، ازبین رفتن سنن و آداب و . . . تبلور می یابد
دوم: تغایر در الگوهای زیست جمعی و تاخیر فرهنگی
(الگوهای سه گانه روستایی، عشایری، شهری/ کشاورزی، دامداری، صنعتی - خدماتی)
به دلیل تمایز و تغایر بین الگوی زیست جمعی، رابطه مناسبی برای رفتار با محیط زیست در ساکنین اقالیم مختلف ما وجود ندارد. ما بدرستی نتوانسته ایم رابطه بین صنعت و ماشین را با طبیعت برقرار کنیم. پدیده های مدرن وارداتی بوده اند و ما با تاخیر فرهنگی با آن ها مواجه شده ایم.
سوم: خاستگاه توجه به محیط زیست
توجه به محیط زیست در شکل جهانی و کنونی آن از نتایج مدرنیسم متاخر و پست مدرنیسم است و از مسایل دوران گذار نیست، یعنی این موضوع، هنوز مساله اصلی جامعه و دغدغه مشترک مردم و نخبگان ما نشده است. هم چنین توجه به محیط زیست از منابع مختلف سیاسی و اجتماعی (گرایش های فلسفی – اجتماعی متاثر از جریانات فکری دگراندیش غربی، جریان پیگنیسم) نشات گرفته و هنوز در جامعه ما بخوبی نظریه پردازی نشده است
وی در مورد سابقه و اهمیت حافظه اجتماعی گفت: انسان موجود معناساز است و بدون حافظه معنابخشی غیرممکن میشود. لذا، حافظه بنیاد "خود" و "جامعه" است. وجود ما "همواره در حافظه تنیده شده است” (کیسی 1987). بدون حافظه نه فردیت و نه جمعیت، و نه هویت فردی یا جمعی وجود نخواهند داشت؛ و بدون آن جهان به هیچ نحو نمی تواند شکلی معنادار داشته باشد، همان طور که مبتلایان به امنزیاس یا دیمنتیاس بواسطه ناتوانی در یادآوری یا فراموش کردن بخشی یا همه خاطرات گذشته و خلق خاطرات جدید، نمی توانند بشکلی با معنی زندگی کنند.
بدون خاطره، گروه ها، اعم از خانواده ها، دوستان، دولت ها، نهادها، گروه های قومی، یا هر صورت دیگری از گروه نمی توانند خود را از دیگر گروه ها تمیز دهند یا با یکدیگر بجنگند، همکاری کنند یا دادوستدی بکنند.
در اجرای ساده ترین وظایف زندگی روزمره تا پیچیده ترین کار ها، برای معنابخشیدن به امور، متکی بر حافظه و خاطراتمان هستیم: این خاطرات است که باید به ما بگوید ما چه کسی هستیم، چه باید بکنیم، به کجا تعلق داریم و چگونه باید با دیگران زندگی کنیم. حافظه، خواه فردی یا جمعی، در دیالکتیک بین به یادآوری و فراموشی ساخته و بازسازی می شود، درچارچوب های زبانی و تفسیری شکل می گیرد، و محکوم به انواع تحریفات است.
وی در ادامه به سه نکته مهم در باره حافظه اشاره کرد و در مورد وجه عاطفی حافظه جمعی گفت:حافظه جمعی تنها انعکاس یا مستند هایی از واقعیت ها نیستند، آن ها تفسیری از رخدادها هستند. حافظه انسان ها عمیقا تصنعی است و حس افراد نسبت به "خود" و "هویت" شان نتیجه سازه های روایی است که گذشته، حال، و آینده را به هم میپیوندد و یکپارچه می سازد.
آنها رابطهای تنگاتنگ با عواطف ما دارند و این باعث می شود که ما حتی از چیزهایی که آن ها را در عمل تجربه نکرده ایم، خاطره بسازیم، خاطرات موجودمان را بازبینی کنیم. عواطف از طریق آلایش، کژتابی و غیره باعث بروز انواع دیگری از تحریف یا به تعبیر شاکتر (1999) "معصیت های حافظه" می شود. تحریف از طریق فراموشی و یادآوری انتخابی، تاثیر گذاری دانش های پیشین، قدرت تخیل و این حقیقت که رسانه مکار زبان است که باید خاطرات را منتقل کند، رخ می دهد. بسیاری از تحریفات اعمال شده در خاطرات جمعی ممکن است ناپیدا و غیرمحسوس، غیرمتعمدانه، و بیضرر باشند در حالی که برخی دیگر می توانند ناشی از اراده های سیاسی و ویرانگر باشند.
دکتر عبدالله گیویان در مورد بازبینی مدام در هویت و تصور از خود گفت:در دنیای مدرن که یکی از ویژگی های آن تحرک اجتماعی بالاست، مردم مداوما نیاز دارند دیگران را از منشا و تاریخ خود آگاه کنند. مثلا برگر مدرنیتی را خاستگاه بازتفسیر مکرر زندگی ها از طریق فرآیند "غیر سازی" تعریف می کند. به گمان او این فرآیند این امکان را ایجاد می کند که انسان مدرن از بین نظام های متفاوت و گاه متعارض معنایی بتواند انتخاب کند، امکانی که قطعا در یک روستای قرون وسطایی برای کسی جز دیوانگان و مجانین وجود نداشت. کسانی که از نظر مکانی در حرکت اند، از نظر فهم خود نیز در تحول خواهند بود. این تغییر مدام هویت و تصور از خود ممکن است صرفا ناشی از تغییر محل سکونت یا انتقال به دنیای اجتماعی متفاوت از موطن آدم باشد.
رییس مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهای همشهری در مورد جایگاه های حافظه جمعی گفت: خاطرات جمعی در کجاها نگهداری می شوند؟ خاطرات جمعی همه جا یافت می شوند اما مهمترین جایگاه های خاطرات عبارتند از زبان، آوازها، آیین ها، بدن ها و کنش های جسمانی، مکان ها، و اشیا. خاطرات در بسیاری از اشیاء پیش پاافتاده گرفته تا آثار هنری گرانقدر، مجسمه ها و یادمان ها، موزه ها، و دیگر ساختمان های عمومی جای داده شده اند (Climo and Cattell 2002).
افراد باسواد ممکن است برای حفظ خاطرات بیشتر از اسناد و مکتوبات استفاده کنند در حالی که افراد بیسواد و عامه مردم بیشتر بر شفاهیات و انواع رسانه ها متکی باشند. به هرحال باید توجه داشت که مردم علاوه بر ثبت اسناد نظام های مختلفی را برای ثبت و حفظ خاطرات ابداع کرده اند (مثلا خالکوبی در میان بومیان ملانزی یا کنده کاری روی عصا درمیان بومیان کوهپایه های کلیمانجارو در تانزانیا). آیین ها یکی از مهمترین جایگاه های حفظ خاطرات به حساب می آیند.
وی افزود:مردم بشکل عاطفی به مکان ها وابسته اند، بنحوی که مکان های مختلف می توانند خاطرات و حتی "خود" های فراموش شده را در افراد برانگیزانند. انواع مختلفی از مکان ها می توانند این قابلیت را داشته باشند که یکی از آن ها مکان های طبیعی، نقاط شهری، محل سکون، و به شکل عام تر محیط زیست است.
این مکان ها اگر معانی خاصی به آن ها الصاق شود می توانند تداوم خاطرات و تاریخ را به روایت افراد یا گروه های خاص موجب شوند. معنای منتسب شده به مکان ها از منطقه ای تا منطقه ای دیگر، از یک دنیای اجتماعی تا دنیای اجتماعی دیگر، و از زمانی تا زمان دیگر فرق می کند.
آن چه مهم است در وهله نخست شناسایی معنایی است که مردم یک منطقه برای این مکان ها قائل اند. بدیهی است آخرین شیر دشت ارژن یا آخرین ببر منقرض شده مازندران و گوزن خالدار یا جنگل خشک شده و دیگر نمودهای محیط زیست شامل این موضوع می شوند. نیما یوشیج چنان از کوهستان تعریف می کرد که گویی حافظ از آب رکن آباد می گوید و . . .
وی در ادامه نقشهای کلی رسانه ها بر محیط زیست گفت را به سه قسمت تقسیم کرد :
1 – نقش محلی: اسناد معنای خانه به محیط زیست و ایجاد تعلق خاطر نسبت به آن
2 – نقش ملی: ایجاد معنا و حس مشترک نه تنها نسبت به نمادهای طبیعی (سبلان/تفتان اترک/کارون) بلکه نسبت به زیست بوم های متنوع و فرهنگ آن ها (طبیعت بدون مردم مثل بهشت عاری از نیکان است). این مهمترین کاستی و نقصان در برخی کارهای رسانه ای درباره محیط زیست است.
3 – نقش جهانی: اصلاح تصویر ایران (یک زمین تنها یک ایران دارد با این همه تنوع).
دکتر گیویان در مورد نقش های مردمنگاری و روزنامه نگاری مردمنگارانه محیط زیست گفت: روزنامه نگاری مردمنگارانه ما را به بطن خرده فرهنگ های بومی می برد و معنای محیط زیست و پدیده های محیط زیستی را نه از منظر یک توریست، بلکه از منظر ساکنان زیست بوم های مختلف برملا می سازد.
این یعنی به دست دادن فهم رایج و حاکم در منطقه ای که در طول سالیان پاسدار محیط زیست خود بوده است. به عبارت دیگر، مردمنگاری و روزنامه نگاری مردمنگارانه محیط زیست نقبی به حافظه جمعی مالکان اصلی محیط زیست می زند و فرصت ها و تهدید ها را شناسایی می کند.
فراموش نکنیم که این همان افراد بومی هستند که در درجه اول پاسدار محیط زیست هستند. ما باید از نگاه بومیان به محیط زیست نگاه کنیم. مراد من در این جا از بومیان تنها ساکنان نقاط دورافتاده نیست، همین مردم کوچه و بازار شهرهای بزرگ هم بومیان این شهرها به حساب می آیند. به این ترتیب او با پرهیز از نگاه لوکس با رویکردی کلنگر به سراغ محیط زیست می رود و آن را در زمینه فرهنگی خودش قرار میدهد.
وی افزود: مردمنگاری و روزنامه نگاری مردمنگارانه محیط زیست می تواند به ما کمک کند فهم مشترکی بین بومیان و دیگران ایجاد کنیم. این دسته از پژوهشگران و روزنامه نگاران با ذوب افق های ذهنی به پروراندن فهم و تجربه مشترکی با ساکنان اقالیم و زیست بوم های متفاوت بسیار نزدیک تراند.
دکتر گیویان تصریح کرد: مردمنگاری و روزنامه نگاری مردمنگارانه محیط زیست ناظر خنثی و بی تفاوتی نیست که مثلا بخواهد از تقسیم باکتری ها بگوید یا فقط تاثیر مواد شیمیایی را بر بافت های طبیعی تشریح کند. او انسانی است که می تواند و می باید درک خود را در قالب خصلت بازتابی بودن (reflexivity) با مخاطبانش درمیان بگذارد. او باید ارزش های خود و آمال ناظر بر ضرورت حفاظت از محیط زیست را عیان کند. بیطرفی پژوهشگر افسانه ای است که باید به فراموشی سپرده شود. این شیوه روزنامه نگاری است که می تواند در برانگیختن وجه عاطفی حافظه جمعی به کار بیاید.
وی در پایان گفت:استفاده از نظریه ها و توجه به پیشینه های فرهنگی و حافظه جمعی، به مردمنگاری و روزنامه نگاری مردمنگارانه محیط زیست این امکان را می دهد که با مطالعه تطبیقی پدیده های محیط زیستی در مناطق مختلف ( خواهد داخل مرزهای ملی و خواه در خارج از آن ها) درکی سیستماتیک از این پدیده ها فراهم کنیم. این بصیرت می تواند راهگشای ما دربازسازی حافظه جمعی مان متناسب با اقتضائات جهان گلوبال باشد.
دکتر جمال معینی دبیرکل جبهه سبز با موضوع خبرها و گزارشهای زیست محیطی به سخنرانی پرداخت.
وی با اشاره به سابقه تاسیس این تشکل غیر دولتی گفت: روزنامهنگاران بایستی اول محیط زیست را بشناسند و اخبار درست و به جایی را در اختیار مخاطبان قرار دهند.
وی در ادامه با اشاره به صفحات محیط زیستی در روزنامه ها گفت: اگر صفحهای با موضوع محیط زیست در نشریه ای قطع میشود بدانید به دلایل سیاسی متوقف شده است.
وی در ادامه گفت: ما در کشورمان هیچ NGO به معنای واقعی نداریم. گروههای موجود تشکل های زیست محیطی هستند.
توسعه پایدار ضرورتها و روشها
دکتر ناصر کرمی دبیر سرویس شهری روزنامه همشهری در این جلسه با موضوع توسعه پایدار ، ضرورتها و روشها در روزنامه نگاری محیط زیست سخنرانی کرد.
او با تاکید بر اینکه بحران محیط زیست موضوعی فراگیرتر از تخریب خاک و آب است، گفت: متوسط قد مردم در ایران 4 سانتیمتر کاهش یافته است. یکسوم مردم سوء تغذیه فیزیکی دارند. یکسوم دیگر به دلیل مصرف مواد با ارزش غذایی کم ارزش سوء تغذیه شیمیایی دارند. این موارد نشانههایی از بحران محیط زیست است. رسالت حفظ محیط زیست در عرصههای اجتماعی و اقتصادی و... فرق میکند.
وی با اشاره به اینکه توسعه پایدار در حوزهةای مختلف مهانی مختلف دارد گفت: در حوزه سیاست دغدغه توسعه پایدار بحث برابری است. آنها به مولفههای مالکیت احترام میگذارند ولی با اعمال سیاستهای مالیاتی حضور دولت را در این بین پر رنگ میکنند.
توسعه پایدار در عرصه اجتماعی به معنای آزادی برای تکتک افراد جامعه با حفظ حقوق دیگران است. در این شرایط حقوق اقلیت ها و خرده فرهنگها حفظ میشود.
به اعتقاد کسانی که به توسعه پایدار معتقداند جامعه نابرابر یک جامعه پر تنش و استرس و ناپایدار است.
در ایران یک شهروند روستایی 30برابر شهروند شهرنشین تولید ناخالص ملی دارد اما همین فرد روستایی یک پنجاهم این شهروند از یارانه عمومی بهرهمند میشود. به طور مثال یارانهایی که برای یک باک بنزین پرداخت میشود برابر با یارانه یک خانواده 5 نفره روستایی در عرض 6 ماه است.
وی افزود: در بحث محیط زیست و توسعه پایدار با دو مفهوم تخریب و آلودگی همراه است. تخریب را معمولا فقرا بوجود میآورند و آلودگی را مرفهینی که هیچ گونه پاسخگویی در مورد نحوه مصرفشان ندارند.
وی با تاکید بر اینکه یک جامعه پایدار یک جامعه مذهبی است گفت:انسان موجودی کیفی است و به واسطه رفتار کیفی بقای خود را تضمین میکند. بحران جوامع کنونی کمبود رفتار کیفی است. بشر امروزی نگاهش به رفاه کاملا کمی است؛ اینکه چند تا ماسین دارد، کجا زندگی میکندو....به طوری که به اعتقاد برخی، بنیاد تمدن کنونی بر اساس شمارش بشکههای نفت قرار گرفته است. امروز به آدمةایی نیاز داریم که به این فکر کنند "انسان چگونه خوشبختتر زندگی میکند"
وی افزود: توسعه فرهنگ و هنر برای دولتی که شعار توسعه پایدار می دهد یک ضرورت است. بایستی جامعهای را تربیت کنیم که مصرف کننده موسیقی و شعر و کتاب باشد.
وی با اشاره به اینکه خبرنگاران نقش مهمی را در ایجاد توسعه پایدار در هرکدام از حوزههای ذکر شده دارند در مورد انواع روزنامهنگاری در حوزه محیط زیست گفت: روزنامه نگاری افشاگرایانه راهی برای نفوذ و نشاندادن لایههای پنهان قدرت است. به اعتقاد این دسته روزنامهنگاران دیدهبانان زمین هستند.نوع دیگر برخورد احساساتی با مسئله حفظ محیط زیست است.سومین روش روزنامهنگاری محیط زیست پژوهشگری و تحقیق است.
ناصر کرمی با اشاره به اینکه تحصیلات مرتبط با موضوع محیط زیست برای کار کردن در صفحات محیط زیست روزنامهها چندان ضروری نیست گفت: مرکز آموزش همشهری آمادگی خود را برای برگزاری دورههای روزنامهنگاری تخصصی با محوریت محیط زیست اعلام کرده است.
در پایان این نشست سخنرانان به سوالات حاضران پاسخ دادند..