ساعت 5 بامداد 16 اسفندماه گذشته، تعدادی از کارگران شهرداری تهران مشغول نظافت خیابان فرشتگان در بلوار مرزداران بودند که با صحنه عجیبی روبهرو شدند.یک خودروی پژو 206 ناگهان مقابل یک پراید سفید پیچید و 2 مرد بعد از پیاده شدن از آن، با چاقو و قمه به جان 2 نفری افتادند که داخل پراید بودند. مردان خشن درحالیکه قصد داشتند کیف سیاهرنگی را از دست یکی از سرنشینان پراید بربایند، چند ضربه چاقو به دست و صورت او زدند.
کارگران با مشاهده این صحنه، به کمک سرنشینان پراید شتافتند. دزدان که حسابی دستپاچه شده بودند، با عجله به سمت خودروی 206 دویدند تا از محل فرار کنند اما یکی از آنها به زمین افتاد و کیفسیاه رنگ از دستش رها شد. فرد دیگر نیز قبل از اینکه بتواند از محل فرار کند، در دام یکی از کارگران شهرداری گرفتار شد و با ضربه جاروی او نقش زمین شد و از حال رفت.
گرچه کارگران شهرداری موفق شدند یکی از دزدان را به دام بیندازند اما بقیه آنها هر طوری بود سوار خودرو شده و از محل گریختند. از سوی دیگر با توجه به جراحات زیادی که یکی از سرنشینان پراید دیده بود، کارگران با پلیس و اورژانس تماس گرفتند و ماجرا را به آنها اطلاع دادند.
قربانی سرقت
با حضور ماموران در محل، یکی از سرنشینان پراید که در حمله دزدان بهشدت مجروح و دست راستش قطع شده بود، به بیمارستان انتقال یافت و ماموران برای پی بردن به ماجرا، به تحقیق از نفر دیگر پرداختند. این مرد گفت: من و دوستم که علیرضا نام دارد، طلافروش کیفی هستیم و هر هفته چند کیلو طلا را با کیف به یکی از شهرستانها برده و در آنجا به طلافروشان میفروشیم.
وی ادامه داد: ساعتی قبل، طبق معمول هر هفته، سوار ماشین پرایدم شدم و به در خانه علیرضا رفتم تا با هم به فرودگاه برویم و طلاها را به شهرستان منتقل کنیم. وقتی علیرضا از خانه خارج شد و قصد حرکت داشتیم، ناگهان یک 206 سفید مقابل ماشین ما توقف کرد و 2 مرد جوان که یکی از آنها قمه بزرگی در دست داشت پیاده شدند. آنها در یک چشم بر همزدن خودشان را به ما رساندند تا کیفی را که حاوی 7 کیلو طلا بود، سرقت کنند.
علیرضا یک طرف کیف را محکم گرفته بود و اجازه نمیداد دزدان آن را سرقت کنند. در همین هنگام مردی که قمه در دستش بود چند ضربه به سر و صورت او کوبید و ضربه آخر را به مچ دست وی زد. ضربه آنقدر شدید بود که دست همکارم قطع شد و دزدان با برداشتن کیف قصد فرار داشتند که در همین هنگام کارگران شهرداری به دادمان رسیدند. مرد جوان ادامه داد: سارقی که کیف طلاها در دستش بود با دیدن کارگران قصد فرار داشت که یکی از آنها با دسته چوبی جارویش، ضربهای بهصورت او زد. بر اثر این ضربه مرد جوان بیهوش روی زمین افتاد و سارق دیگر که قمه در دست داشت، با مشاهده این صحنه به طرف کیف دوید و آن را برداشت.
او میخواست سوار ماشین شود که در همین هنگام زمین خورد و کیف از دستش رها شد. من هم با عکس العملی سریع، کیف را برداشتم و سارق جوان با عجله خودش را به ماشین رساند و همراه راننده پا به فرار گذاشت اما این در حالی بود که یکی از همدستان آنها به خاطر ضربه جارو همچنان بیهوش روی زمین افتاده بود.
طلاساز ورشکسته
بعد از اظهارات این مرد، ماموران سارق جوان را که تازه به هوش آمده بود بازداشت کرده و به پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران منتقل کردند.این مرد که چارهای جز بیان حقیقت نداشت در بازجوییها به سرقت خونین اعتراف کرد و گفت: چند سالی بود که بهعنوان کارگر طلاسازی نزد مردی به اسم حمید کار میکردم. بعد از مدتی، بهعلت مشکلاتی که حمید داشت، رفتهرفته سفارشات ساخت طلا کم شد تا جایی که ورشکست شدیم و کارگاهمان تعطیل شد.
در همان زمان بود که حمید پیشنهاد وسوسهکنندهای را مطرح کرد. او گفت تعدادی از طلافروشهای بازار را میشناسد که در کار فروش کیفی طلا هستد. حمید مدعی بود که این افراد هر هفته، مقدار زیادی طلا را با کیف از تهران به شهرستانها برده و در آنجا به فروش میرسانند و ما میتوانیم از آنها سرقت کنیم. متهم ادامه داد: من که حسابی وسوسه شده بودم، پیشنهاد حمید را با 2 نفر از دوستانم درمیان گذاشتم و آنها قبول کردند که در جریان سرقتها با ما همکاری کنند. به این ترتیب بود که باند ما شکل گرفت و تصمیم به سرقت از طلافروشها گرفتیم.
سرقت ناکام
مرد جوان گفت: با توجه به اطلاعاتی که حمید در اختیار ما گذاشته بود، 2 نفر از کسبه را شناسایی کرده و آنها را زیرنظر گرفتیم. حرفهای صاحبکارم درست بود و ما متوجه شدیم که این دو طلافروش صبح روزهای خاصی از هفته با کیفی پر از طلا به فرودگاه میروند و راهی شهرستان میشوند. با توجه به اطلاعات دقیقی که از زمان و نحوه انتقال طلاها و محل سکونت سوژههایمان به دستآورده بودیم، تصمیم گرفتیم صبح 16اسفند، نقشه سرقت را عملی کنیم.
همگی ما ساعت 2 بامداد در کارگاه طلاسازی حمید دور هم جمع شدیم و برای آخرین بار نقشه سرقت را مرور کردیم. سپس سوار ماشین 206 سفید رنگی شدیم که یکی از اعضای باند همراه خود آورده بود و راهی محلی شدیم که سوژههایمان همدیگر را ملاقات میکردند.طبق نقشهای که مغز متفکر گروه طرح کرده بود، باید با تهدید قمه، کیف طلاها را سرقت کرده و به سرعت آن را به کارگاه طلاسازی منتقل میکردیم تا حمید بعد از تبدیل آنها به شمش و فروش شمشها در بازار، سهم ما را پرداخت کند اما هنگام سرقت وقتی با مقاومت سوژههایمان روبهرو شدیم، مجبور شدیم یکی از آنها را با قمه مجروح کنیم که در همین هنگام کارگران شهرداری سر رسیدند و من دستگیر شدم.
سرقت مشابه
بعد از اعترافات مرد جوان، تحقیقات برای دستگیری همدستان او ادامه یافت و ماموران موفق شدند در عملیاتهای جداگانهای که در روزهای گذشته صورت گرفت، بقیه اعضای باند را نیز دستگیر کنند. حمید، طراح اصلی نقشه سرقت که یک طلاساز ورشکسته است در بازجوییها مدعی شد: ازآنجا که به موادمخدر معتاد شده بودم، کمتر طلافروشی با من کار میکرد و سفارشات کارگاهم آنقدر کم شد که ورشکسته شدم. به همین دلیل نقشه این سرقتها را طرح کردم که موفق به اجرای آنها نشدیم. سرهنگ محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران، با بیان این خبر گفت: بررسیها نشان میدهد که سارقان پیش از این سرقت نیز نقشه دستبرد دیگری را طراحی کرده بودند که در اجرای آن نیز ناکام ماندند.
وی ادامه داد: در سرقت قبلی، آنها به 2 برادر طلافروش که در حال انتقال 8 کیلو طلا به شهرستان بودند حمله کرده و با قمه و چاقو، طعمههایشان را بهشدت مجروح کردهبودند، سپس برای پیدا کردن کیف حاوی طلاها، خودروی آنها را زیر و رو کرده اما به خاطر اینکه برادران طلافروش، کیف را در صندوق عقب گذاشته بودند، موفق نشده بودند آن را پیدا کنند. در همین هنگام همسایهها نیز از ماجرا با خبر شده و دزدان بدون اینکه موفق به سرقت طلاها شوند، محل را ترک کرده و متواری شده بودند. وی افزود: در حال حاضر اعضای این باند با قرار قانونی در بازداشت به سر میبرند و کسانی که با این شگرد هدف سرقت قرار گرفتهاند، میتوانند برای شناسایی آنها به پایگاه دوم پلیس آگاهی مراجعه کنند.