مدتی قبل مردی به کلانتری 148 انقلاب رفت و از یک خلبان قلابی به اتهام کلاهبرداری شکایت کرد.این مرد به ماموران گفت: چند روز پیش خواهر همسرم به نام ساناز، با مرد جوانی آشنا شد که ادعا میکرد خلبان است و در یکی از شرکتهای مهم هواپیمایی کار میکند. ساناز در مدت کوتاهی که از آشناییاش با این مرد گذشته بود، آنقدر به او اطمینان پیدا کرده بود که چندین بار به بهانههای مختلف، مبالغ هنگفتی در اختیار او قرار داده بود تا اینکه سرانجام یک شب قرار شد این مرد که الیاس نام دارد، به خواستگاری ساناز بیاید.
مرد جوان ادامه داد: شب خواستگاری، از آنجا که به مرد جوان شک داشتم، از یکی از آشنایان خانوادگیمان که مهندس پرواز است خواستم در مراسم حضور داشته باشد. آن شب، آشنای خانوادگی ما از الیاس سؤالهایی تخصصی درباره هواپیما پرسید که در همین هنگام او دستپاچه شد و به بهانه اینکه مادربزرگش مریض است و حال بدی دارد، مراسم را ترک کرد و از خانه خارج شد. از آن به بعد دیگر خبری از این مرد نشد و او حتی به تلفنهای ساناز هم جواب نمیداد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم از او به اتهام کلاهبرداری شکایت کنیم.
شروع تحقیقات
بعد از اظهارات این مرد، پرونده به دادسرای ناحیه 6 تهران ارسال شد و با دستور قضایی، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری متهم، زیرنظر سرهنگ مرتضی شمس، رئیسکلانتری 148 تهران آغاز شد. درحالیکه بررسیها ادامه داشت، چند شاکی دیگر هم با حضور در کلانتری از مردی به اسم الیاس به اتهام کلاهبرداری شکایت کردند. تمامی این شاکیان، دختران جوان و دمبختی بودند که فریب خلبان قلابی را خورده و هدف کلاهبرداری او قرار گرفته بودند.
یکی از آنها به ماموران گفت: چند روز پیش، مقابل ایستگاه مترو ایستاده بودم که مرد جوانی به من نزدیک شد. او لباس خلبانی به تن داشت و از من درباره ساعت و مسیر حرکت قطارهای مترو پرسید. اینگونه بود که سر صحبت بین ما باز شد و مرد جوان خودش را الیاس معرفی کرد و مدعی شد که خلبان است. وی ادامه داد: وقتی به مرد جوان گفتم که کارمند یکی از ادارات هستم، او مدعی شد که قصد ازدواج دارد و بهدنبال همسری میگردد که او هم شاغل باشد. از همان زمان آشنایی ما شروع شد و مدتی بعد الیاس به من پیشنهاد ازدواج داد.
درحالیکه قرار بود بهزودی الیاس و خانوادهاش به خواستگاریام بیایند، یک روز او با من تماس گرفت و مدعی شد که اقساط ماشینش عقب افتاده و اگر هر چه زودتر آنها را پرداخت نکند، ماشینش توقیف میشود. من هم که حرفهایش را باور کرده بودم، یک میلیون و 500 هزار تومان بهعنوان قرض به او دادم اما وی بعد از دریافت پول، ناپدید شد و حتی به تلفنهایم هم جواب نمیداد. آنجا بود که فهمیدم در دام یک خواستگار قلابی گرفتار شدهام و تصمیم گرفتم از او شکایت کنم.
در محاصره پلیس
درحالیکه تمامی شاکیان اظهارات مشابهی را مطرح میکردند، ماموران با اطلاعات به دست آمده از آنها به سرنخهای خوبی از خلبان قلابی رسیدند و این مرد را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند. متهم بعد از انتقال به کلانتری از سوی چند دختر جوان که هدف کلاهبرداریهای او قرار گرفته بودند، شناسایی شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
او در بازجوییها مدعی شد نهتنها خلبان نیست بلکه حتی موفق به گرفتن دیپلمش هم نشده اما از آنجا که علاقه زیادی به خلبانی داشته، با استفاده از لباس خلبانها دست به کلاهبرداری از دختران دم بخت میزده است. بعد از اعترافات متهم، برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات تکمیلی از وی ادامه دارد.