صبح یکی از روزهای مهرماه 82، ماموران پلیس یکی از شهرستانهای استان آذربایجانشرقی، در جریان پیداشدن جسد مثله شده زنی در اطراف شهر قرار گرفتند و راهی آنجا شدند.مقتول، زن جوانی بود که هیچ مدرک شناسایی همراه او نبود و بهنظر میرسید که عاملان جنایت بعد از قتل، طلاهای او را هم سرقت کردهاند. با گزارش این ماجرا به دادسرا، بازپرس جنایی در محل حاضر شد و بعد از بررسیهای اولیه، درحالیکه هیچ سرنخی به دست نیامده بود، جسد قربانی به پزشکی قانونی انتقال یافت.
زن ناپدیدشده
ماموران که تنها راه شناسایی هویت مقتول را بررسی پرونده افراد ناپدید شده میدیدند، تحقیقات خود را در این زمینه ادامه دادند و متوجه شدند زن و مرد میانسالی بهتازگی به یکی از کلانتریها رفته و مدعی شدهاند که دختر جوانشان بهنام مریم ناپدید شده است. ماموران این زن و مرد را به پزشکی قانونی بردند و آنها به محض دیدن صورت زن جوانی که جسد مثله شدهاش در اطراف شهر پیدا شده بود، او را شناختند. آنها گفتند که این زن، دخترشان مریم است که از روز قبل به طرز مرموزی ناپدید شده بود. با مشخص شدن هویت مقتول، تحقیقات برای کشف راز این جنایت آغاز شد و ماموران در نخستین اقدام به پرس و جو از پدر و مادر مریم پرداختند. آنها گفتند: دخترمان آخرین بار درحالیکه چادر مشکی به سر کرده بود، از خانه خارج شد و دیگر او را ندیدیم. او هنگام بیرون رفتن از خانه، مقداری طلا نیز همراه خودش داشت و احتمال دارد که او قربانی سارقان شده باشد.
بنبست 8 ساله
درحالیکه والدین مقتول مدعی بودند به هیچکس در زمینه مرگ دخترشان مشکوک نیستند، بررسیها برای کشف راز قتل او ادامه یافت اما تا سالها بعد، هیچ سرنخی از این جنایت به دست نیامد.
ماموران در این مدت، تمامی همسایهها، آشنایان و دوستان مریم را نیز تحت بازجویی قرار دادند اما همه آنها مدعی بودند از سرنوشت دختر جوان، خبر ندارند.
یک سرنخ
8 سال از قتل دختر جوان گذشته و ردی از عامل جنایت به دست نیامده بود تا اینکه 4 ماه پیش، مرد ناشناسی با پلیس تماس گرفت و مدعی شد راز مهمی را در سینه دارد. این مرد گفت که قاتل دختر جوانی را که سال 82 به طرز فجیعی به قتل رسیده بود، میشناسد و دیگر تحمل پنهان کردن راز این جنایت را ندارد. او سپس نحوه به قتل رسیدن مریم را توضیح داد و مدعی شد که عامل این جنایت کسی نیست جز مردی به نام فرشاد که در تبریز زندگی میکند. با این تماس، رسیدگی به پرونده وارد مرحلهای تازه شد. ماموران در تحقیقات اولیه دریافتند که فرشاد 8 سال پیش، یعنی زمانی که مریم به قتل رسید، صاحب یک سوپرمارکت در نزدیکی خانه مقتول بوده اما چند ماه بعد از جنایت، مغازهاش را تخلیه کرده و همراه همسر و فرزندش به تبریز نقل مکان کرده بود. با این اطلاعات، این فرضیه که وی در قتل دختر جوان نقش داشته باشد مد نظر قرار گرفت و این فرضیه وقتی قوت گرفت که ماموران متوجه شدند فرشاد یک مجرم سابقهدار است که به اتهام رابطه نامشروع در زندان به سر میبرده اما مدتی است که از آنجا گریخته و تحت تعقیب پلیس است.
پلیس که بعد از 8 سال به نخستین مظنون پرونده رسیده بود، بررسیهای خود را ادامه داد و متوجه شد که در زمان به قتل رسیدن مریم، همسر فرشاد بهخاطر وضع حمل در خانه پدرش بوده و در این مدت، فرشاد در خانهشان تنها زندگی میکرده است. بنابراین احتمال داشت که او با سوء استفاده از نبود همسرش، مقتول را به بهانهای به خانهشان کشیده و بعد از به قتل رساندن وی، طلاهایش را سرقت کرده باشد.
انکار جنایت
ماموران که مطمئن شده بودند فرشاد در قتل دختر جوان نقش داشته، با دستور قضایی او را بازداشت کردند اما وی منکر جنایت شد. او گفت که مریم را میشناخته اما در قتل وی هیچ نقشی نداشته است. اظهارات او وقتی رنگ باخت که همسرش در بازجوییها، راز مهمی را فاش کرد. او گفت: 8 سال پیش، مدتی از وضع حمل من گذشته بود که یک روز فرشاد، مقدار زیادی طلا به من نشان داد و گفت که آنها را از فردی به قیمت کمی خریده است.
سپس همراه هم به طلافروشی رفتیم و همه طلاها را به قیمت روز فروختیم. چند سال از این ماجرا گذشت تا اینکه یک روز، وقتی من و همسرم بر سر مسئلهای با هم درگیر شدیم، او فریاد زد که همه آن طلاهایی که با هم فروختیم، متعلق به یک زن جوان بوده که به بهانهای او را به خانه کشانده و به قتل رسانده است. من ابتدا حرفهای او را باور نکردم تا اینکه ماموران او را دستگیر کردند. سرهنگ مداحی، رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجانشرقی، با بیان این خبر گفت: با این اطلاعات، برای فرشاد به اتهام قتل، قرار بازداشت موقت صادر شد و بهرغم انکار جنایت از سوی این مرد، وی راهی زندان شد.