گروه اقتصادی: التهاب قیمت سکه به‌عنوان یکی از عارضه‌های نقدینگی سرگردان در ماه نخست امسال این پرسش را برای همه ایجاد کرد که چرا بانک مرکزی اقدام دیرهنگامی برای جلوگیری از حباب قیمت در بازار سکه و طلا داشته است و چه اتفاقی رخ داده که ناگهان جریان نقدینگی سر از بازار پرنوسان و نقدشونده سکه و طلا درآورد؟

مهم‌تر اینکه برای مدیریت نقدینگی در کوتاه مدت و بلندمدت چه باید کرد؟ با احمد حاتمی یزد، مدیرعامل اسبق بانک صادرات و از کارشناسان مسائل پولی و بانکی گفت‌وگو کرده‌ایم.

  • چرا ماه نخست سال 90 با التهاب قیمت در بازار سکه و طلا سپری شد؟

شرایط به‌گونه‌ای است که نقدینگی در دست مردم باید در جایی سرمایه‌گذاری شود، معمولان هم زمینه سرمایه‌گذاری شامل ارز، مسکن و یا بورس بوده و کمتر بازار طلا به‌عنوان محلی برای سرمایه‌گذاری در سال‌های اخیر مطرح بوده است؛ اما در یک سال اخیر به‌دلیل تنگناهای ایجاد شده در حساب بانکی ایرانیان مقیم خارج از کشور و همچنین محدودیت برخی بانک‌های خارجی برای ایرانیان، نقل و انتقال ارز دچار نوسان و مشکل شده است به همین دلیل بخشی از نقدینگی سرگردان ناشی از تبدیل دارایی‌های ارزی به طلا باعث تمایل شدید سرمایه‌گذاری در این بازار شده است و از سوی دیگر بورس هم در سال‌های اخیر با رشد زیادی مواجه شده و تصور بسیاری از سرمایه‌گذاران این است که شاخص بورس به نقطه‌ای رسیده که به‌نظر دارای حباب است و به‌زودی حباب بورس هم خالی خواهد شد و شاید نزول و سقوط شدید شاخص بورس اتفاق بیفتد و به همین استناد خیلی‌ها ترجیح داده‌اند از اول امسال به‌تدریج از بورس خارج شوند. با این توصیف و درنظر گرفتن رکود قیمتی در بازار مسکن و ملک، نقدترین بازار برای نگه داری پس‌اندازها و نقدینگی ظاهرا طلا و سکه است و رشد قیمت طلا در بازارهای جهانی هم به این تصور دامن زده است.

  • آیا پیش‌بینی عمومی از نرخ تورم می‌تواند عاملی برای تشدید التهاب قیمت‌ها از جمله طلا و سکه باشد؟

حتما ! بالاخره همه با این نگرش که افزایش نرخ تورم باعث کاهش ارزش پول ملی و همچنین کاهش قدرت برابری خرید خواهد شد به این فکر می‌کنند که چگونه می‌توان ارزش پول و دارایی نقدی خود را حفظ کنند و از معدود بازارهای مدنظر برای سرمایه‌گذاری طلا و سکه است تا از زیان احتمالی ناشی از تورم و... در امان بماند.

  • اما برخی کارشناسان معتقدند نتیجه سیاست‌های پولی بانک مرکزی باعث شده تا انگیزه سرمایه‌گذاری نزد شبکه بانکی کاهش یابد و آهنگ رشد نقدینگی تندتر شود و این جریان نقدینگی در بازار طلا و سکه نمود پیدا کند.

به‌نظرم تاثیر سیاست‌های پولی را نباید در التهاب بازار سکه و طلا زیاد دید چراکه هرچند نرخ سود سپرده‌های بانکی کاهش یافته است اما هنوز هم اوراق مشارکت با نرخ سود 17 درصد توجیه دارد و سپرده‌گذاران می‌توانند از بانک‌ها اوراق مشارکت بخرند چرا که بازخرید آن به روز میسر است با این توصیف کاهش سود سپرده‌ها تاثیر زیاد و چشمگیری در بازار سکه و طلا نداشته است.

  • این پرسش هم مطرح است که چرا بانک مرکزی اجازه داد 25 روز ابتدای سال با التهاب قیمت در بازار طلا و سکه سپری شود و زودتر اقدام به حراج سکه و طلا نکرد؟

واقعیت جامعه ایران این است که 15 روز نخست هر سال کشور عملا تعطیل است و به همین دلیل تصمیم مؤثری در اقتصاد گرفته نمی‌شود و اگر هم تصمیمی گرفته شود اجرای آن زمان بر خواهد بود چراکه نیروهای اجرایی سیستم بانکی آمادگی آن‌را ندارند.

  • فکر نمی‌کنید بانک مرکزی و دولت با تداوم التهاب در بازار سکه و طلا دنبال جمع‌آوری نقدینگی مازاد بودند؟

نه به‌طور قطع! چرا که در ماه فروردین دست‌کم دولت نیازی به جمع‌آوری نقدینگی ندارد چرا که به‌صورت خودکار نقدینگی که در پایان سال تزریق شده در ماه فروردین به سیستم بانکی بازمی‌گردد هرچند برای بانک مرکزی هم خوشحال‌کننده بود که توانست بخشی از دارایی‌های خود را که در سال‌های اخیر به طلا تبدیل کرده بود، بفروشد و نقدینگی را جمع کند و البته بانک مرکزی هم سود خوبی از نوسان قیمت طلا کسب کرد و حالا هم که به سیاست حراج روی آورده است همه راضی هستند!

  • فکر می‌کنید دولت چه راهکاری را باید در پیش بگیرد تا در ماه‌های آینده از التهاب قیمت در بازارهای نقدشونده و سایر بازارها جلوگیری کند؟

راه کوتاه مدت این است که دولت و بانک مرکزی اوراق مشارکت را برای سرمایه‌گذاری در طرح‌های بزرگ صنعتی و نفتی، نیروگاهی و... منتشر و عرضه کنند اما واقعیت این است که دولت به جای دل بستن به ابزارهای پولی و مالی به بهبود فضای کسب و کار بیندیشد و رونق از دست رفته در فعالیت‌های مولد اقتصادی را برگرداند و اجازه دهد تا کارآفرینان و فعالان بخش خصوصی به سمت فعالیت‌های مولد و دارای بازده اقتصادی مؤثر اقدام کنند که ضامن این رویکرد، ثبات سیاست‌های اقتصادی دولت و میدان دادن به بخش خصوصی مولد و کارآفرین است.