آرش پورابراهیمی: بحث بر سر جزئیات کشته شدن اسامه‌بن لادن همچنان ادامه دارد. اینکه او دقیقا هنگام کشته شدن چه وضعیتی داشته یا اینکه بالاخره چه زمانی تصاویر جسد او منتشر خواهد شد فضای رسانه‌ها را اشغال کرده است اما در کنار آن و در محافل اقتصادی بحثی کم‌سروصداتر پیرامون تأثیرات اقتصادی کشته شدن بن لادن جریان دارد.

بحث بر سر جزئیات کشته شدن اسامه‌بن لادن همچنان ادامه دارد. اینکه او دقیقا هنگام کشته شدن چه وضعیتی داشته یا اینکه بالاخره چه زمانی تصاویر جسد او منتشر خواهد شد فضای رسانه‌ها را اشغال کرده است اما در کنار آن و در محافل اقتصادی بحثی کم‌سروصداتر پیرامون تأثیرات اقتصادی کشته شدن بن لادن جریان دارد. اگرچه شاید به‌نظر نرسد که ارتباط خاصی بین مرگ بن‌لادن و اقتصاد وجود داشته باشد اما حداقل طی نخستین روزهای پس از کشته شدن وی می‌شد اثرات این رخداد را بر اقتصاد جهان حس کرد.

طی یک دهه گذشته یعنی از یازدهم سپتامبر سال 2001 تا همین چند روز پیش، اسامه بن‌لادن دشمن شماره یک ایالات متحده آمریکا به حساب می‌آمد. به همین خاطر کشته شدن او نه تنها برای آمریکاییان خوشحال‌کننده بود تا جایی که تعدادی از آنها با شنیدن خبر مرگ بن‌لادن برای شادی به خیابان‌ها آمدند بلکه دولت باراک اوباما هم سعی کرد از این طریق اعتبار قابل توجهی کسب کند. اما از بین رفتن شبح بن‌لادن چه تأثیری بر اقتصاد جهان و آمریکا خواهد داشت؟

بعد از اینکه باراک اوباما کشته شدن بن‌لادن را اعلام کرد، بیشتر بازارهای مالی آمریکا با واکنشی مثبت به استقبال این خبر رفتند. شاخص بازارهای داوجونز (Dow Jones)، استاندارد پورز (Standard & Poor's 500) و نزدک (Nasdaq) به‌ترتیب 0/3، 0/2 و 0/2 درصد رشد کردند. همچنین ارزش دلار در بازارهای جهانی در روز اول ماه می کمی افزایش را تجربه کرد؛ اگرچه در روزهای بعد مجددا با کاهش مواجه شد. بیشتر بازارهای مالی در سطح جهان واکنش مثبتی به مرگ بن‌لادن نشان دادند. در همین حال به محض اعلام خبر کشته شدن بن‌لادن ارزش نفت و طلا در بازارهای جهانی کمی افت کرد، هرچند با گذشت چند روز قیمت‌ها دوباره به سطح سابق بازگشتند.

در‌واقع کارشناسان معتقدند واکنش مثبت بازارها نسبت به مرگ بن‌لادن تنها واکنشی لحظه‌ای و زودگذر نسبت به یک خبر خوشحال‌کننده بوده است؛ خبری که در واقع تأثیری بنیادین بر اقتصاد ندارد. اما در همین حال برخی از اقتصاددانان نسبت به عواقب احتمالی مرگ اسامه بن‌لادن به‌خصوص در کوتاه مدت هشدار داده‌اند. پل کروگمن، برنده نوبل اقتصاد سال 2008، و نوریل روبینی از معدود اقتصاددانان مشهوری که بحران مالی جهانی را پیش‌بینی کرده بودند معتقدند اگر القاعده یا طرفداران بن‌لادن بتوانند در غرب دست به اقدامی تلافی‌جویانه بزنند، آن‌گاه ممکن است بازارهای مالی به‌شدت آسیب ببینند. وقوع یک حمله تروریستی در غرب و به‌خصوص در آمریکا باعث خواهد شد تا احساس ناامنی ایجاد شده از آن به بی‌اطمینانی سرمایه‌گذاران بیفزاید. باید در نظر داشت که بی‌اطمینانی نسبت به آینده، آفت بازارهای مالی به حساب می‌آید.

مورد دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد نحوه واکنش بازارها به خبر مرگ بن لادن بود که از آن می‌توان به‌عنوان عدم‌تقارن خبر خوب و خبر بد نام برد. بازارهای مالی به‌طور کلی به اخبار خوب واکنش مثبت و به اخبار بد واکنش منفی نشان می‌دهند. برای مثال پیش از این هم فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موجب رشد بازارهای مالی غرب شده بود. خبر مرگ بن‌لادن هم برای آنها خبری خوب محسوب می‌شد. اما نکته قابل توجه این است که تأثیر خبر خوب و خبر بد بر اقتصاد متقارن نیست به این معنی که اگر یک خبر خوب با میزان خوبی خاصی بتواند تأثیری مثبت بر بازارهای مالی بگذارد، خبری بد با میزان بدی مشابه تأثیر منفی بیشتری بر بازارهای مالی خواهد گذاشت. در واقع تأثیرگذاری اخبار بد بر بازارهای مالی به‌مراتب بیشتر از اخبار خوب است. به علاوه نه تنها میزان این اثرگذاری‌ها متفاوت است بلکه دوام تأثیر آنها هم یکسان نیست. همانطور که می‌توان حدس زد تأثیر یک خبر بد به‌مراتب بلندمدت‌تر از تأثیر یک خبر خوب است.

خاورمیانه

تأثیر کشته شدن اسامه بن‌لادن بر اقتصاد خاورمیانه ناچیز است. مردم منطقه هم واکنش خاصی نسبت به مرگ او نشان ندادند. در واقع آنچه این روزها بیش از اسامه بن‌لادن و هر رخداد دیگری بر خاورمیانه تأثیر دارد، انقلاب‌های مردمی و خواست آزادی بیشتر توسط مردم منطقه است. عواقب اقتصادی و اجتماعی این تحولات به‌مراتب بیشتر از آن است که کشته شدن اسامه بن‌لادن آنها را تحت‌تأثیر قرار دهد. برای بسیاری از اعراب اسامه بن لادن نمادی مربوط به گذشته محسوب می‌شود که جایی در جهان آینده اعراب ندارد. بررسی مرکز تحقیقات پیو (Pew) نشان می‌دهد که اقبال مردمی نسبت به القاعده در منطقه خاورمیانه با کاهش چشمگیری مواجه شده است به‌طوری که اعتماد مردم لبنان به القاعده از 19 درصد در سال 2003 به یک درصد در سال 2011 رسیده است. همچنین در کشور پاکستان که یکی از پایگاه‌های اصلی القاعده به‌حساب می‌آید اعتماد مردم به القاعده از 46 درصد در سال 2003 به 18 درصد در سال 2010 رسیده بود. به خاطر همین کاهش مقبولیت مردمی است که مرگ بن‌لادن قادر به تأثیرگذاری بر اقتصاد منطقه نیست. به‌نظر می‌رسد که اعراب به این نتیجه رسیده‌اند که انقلاب مردمی نسبت به حملات تروریستی روش مؤثرتری برای دستیابی به خواسته‌هایشان است.

پاکستان

می‌توان پاکستان را چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی اصلی‌ترین بازنده واقعه کشته شدن بن‌لادن دانست. ایالات متحده آمریکا بزرگ‌ترین واردکننده کالا از پاکستان محسوب می‌شود به‌طوری که 16 درصد صادرات پاکستان روانه بازارهای آمریکا می‌شود. همچنین آمریکا از متحدین نظامی پاکستان به حساب می‌آید. در سال 2010 میزان کمک‌های نظامی آمریکا به پاکستان 1/3میلیارد دلار برآورد شده است. همچنین آمریکا 25درصد بودجه نظامی پاکستان را تأمین می‌کند. محل اختفای بن لادن نه‌تنها در 51کیلومتری اسلام‌آباد، پایتخت پاکستان و در نزدیکی یک پایگاه نظامی قرار داشت بلکه خبر بدتر برای پاکستان اینکه خانه‌ای که بن‌لادن برای سال‌ها در آن سکونت داشته زمانی متعلق به یکی از مقامات سازمان امنیت پاکستان (ISI) بوده است. به همین خاطر برخی از مقامات آمریکایی معتقدند که مسئولان امنیتی پاکستان از محل زندگی بن‌لادن خبر داشته‌اند، بنابراین به‌نظر می‌رسد کمک‌های اقتصادی آمریکا به پاکستان و همچنین روابط اقتصادی دوکشور به‌شدت تحت‌تأثیر بی‌اطمینانی ایجاد شده قرار بگیرد. اگر مقامات پاکستانی موفق شوند جهان را متقاعد کنند که اطلاعی از محل اختفای رهبر القاعده نداشته‌اند، بازهم این بدبینی ایجاد می‌شود که در پاکستان عزم و اراده جدی برای مبارزه با تروریسم وجود ندارد که در این صورت هم ممکن است کمک‌های بلاعوض آمریکا به این کشور مورد بازبینی قرار بگیرد. به‌همین خاطر اقتصاد پاکستان اکنون با نگرانی قابل توجهی مواجه است.

تأثیر بلندمدت

اساسی‌ترین پرسش در مورد تأثیر مرگ بن لادن بر اقتصاد این است که آیا نبود بن‌لادن می‌تواند در بلندمدت بر اقتصاد تأثیر‌گذار باشد؟پاسخ به این پرسش به این برمی‌گردد که آیا مردم اکنون احساس می‌کنند در جهان امن‌تری زندگی می‌کنند یا خیر؟ درصورتی که افراد احساس امنیت بیشتری بکنند با اطمینان بیشتری اقدام به فعالیت اقتصادی و سرمایه‌گذاری می‌کنند و به‌همین خاطر در بلندمدت ممکن است که اقتصاد روزهای بهتری را تجربه کند. البته با توجه به اینکه پیش از این هم بن‌لادن دیگر خطری جدی برای آمریکا محسوب نمی‌شد شاید نتوان انتظار بهبودی قابل توجه را در رفتار مصرف‌کنندگان و بنگاه‌های اقتصادی داشت. استفن گندل، در یادداشتی در نشریه تایم در مورد اثرات کشته شدن بن‌لادن بر اقتصاد آمریکا می‌نویسد: آمریکا همچنان در حال تجربه کردن بهبودی کند است و با مرگ بن لادن هم قرار نیست شرکت‌ها جان تازه‌ای بگیرند و افراد بیشتری را استخدام کنند.

اما از یک جنبه دیگر هم می‌توان به رابطه مرگ بن‌لادن و اقتصاد آمریکا نگریست. بعد از حملات یازدهم سپتامبر، ایالات متحده هزینه هنگفتی را برای تأمین امنیت این کشور متحمل شد. اکنون گروهی انتظار دارند که با برطرف شدن شبح بن‌لادن این هزینه‌ها کاهش یابند. در شرایطی که دولت آمریکا با بدهی 14 میلیارد دلاری دست و پنجه نرم می‌کند و کاهش هزینه‌های دولتی به یکی از اولویت‌های اقتصادی این کشور تبدیل شده است، کاستن از هزینه‌های امنیتی می‌تواند خبر خوبی برای اقتصاد آمریکا باشد. اما نمی‌توان با اطمینان گفت که چنین کاهشی رخ خواهد داد. همانطور که فردی اگر خانه‌‌اش یک‌بار مورد دستبرد قرار بگیرد، بعد از آن همواره حساسیت بیشتری نسبت به امنیت خانه نشان خواهد داد، شاید آمریکا هم هرگز نتواند در هزینه‌های امنیتی خود تجدیدنظر کند.