او هر بار که با گامهای آهسته و ناتوان سعی میکند از خطکشی سفید بگذرد، خودروها راهش را میبندند؛ انگار رانندهها او را نمیبینند! ناچار میشوید که بازویش را بگیرید و آرامآرام او را به آن سوی خیابان ببرید اما در همان حال هم مدام باید با دستتان به رانندههای عجول و بیتوجه، علامت بدهید که مهلت بدهند تا آن فرد سالخورده را به آن طرف برسانید. پشت فرمان خودرو چه خاصیتی دارد که ما را این اندازه بیتفاوت میکند...؟! عادتهای خوب و متکی به قوانین میتوانند این قبیل مشکلات را کاهش دهند تا شاهد رفتارهای دوگانه در پشت فرمان و خارج از اتومبیل نباشیم.
عادتهای خوب بخش مهمی از فرهنگ ملتها را تشکیل میدهند اما عادتهای خوب هم با الزامات و پشتوانههای قانونمند شکل میگیرند و نهادینه میشوند.
اوایل اردیبهشت ماه امسال، هنگامی که به اتفاق یک میهمان که سالهاست در اروپا اقامت دارد، در مسیر بزرگراه مدرس تهران، چشماندازهای زیبای پارک طالقانی و فضاهای سبز دلپذیر دوسوی بزرگراه و رفیوژ میانی آن را تحسین میکردیم، ناگهان از خودرو گرانقیمت جلویی، یک شیء سبک به پرواز درآمد و پرکشان از پنجره خودروی ما به داخل آمد و روی یقه پیراهن میهمان ما نشست. ظاهرا لفاف کاغذی نوعی بستنی بود که اندکی از بقایای صورتی رنگ و چسبندگی شیرینی بستنی را هم با خود داشت! ما حیرتزده، تحت تاثیر این صحنه و رفتار دور از اخلاق بودیم که متوجه شدیم، لفافهای کاغذی بستنی باز هم از خودروی جلویی به پرواز درآمدهاند!
خوشبختانه میهمان ما ایرانی است و کموبیش از خلقوخو و سهلانگاریهای برخی از هموطنان خود آگاهی دارد. او میگفت که همین حالا اگر سرنشینان این اتومبیل لوکس و گرانقیمت را در جایی غیر از داخل ماشین ملاقات کنیم، ممکن است رفتار بسیار مؤدبانه و درخوری داشته باشند اما معلوم نیست به چه دلیل همان شخص مؤدب وقتی پشت فرمان خودرو قرار میگیرد، تغییر رفتار میدهد. البته همه اینجوری نیستند، ولی نشستن پشت فرمان خودرو، رفتار بسیاری از ما را دگرگون میکند؛ نه به حقوق عابر توجه میکنیم و نه به مقررات راهنمایی و رانندگی، چنان که باید بها میدهیم و نه پاکیزگی معابر شهر را رعایت میکنیم.
حق با میهمان ماست. هفته پیش، عکس و خبر مربوط به رهاکردن زباله در جنگلهای عباسآباد، در رسانهها چاپ شد. اینکه شهرداریها، به دلیل نبود امکانات دفع و تفکیک زباله، ناچارند آنها را در مکانهایی مثل جنگل رها کنند، جای تأسف است و باید مورد بررسی قرار بگیرد اما باید بپذیریم یکی از عادتهای نادرست بسیاری از گردشگران ما رهاکردن زباله در گردشگاههاست. در جایجای بهترین گردشگاههای طبیعی ایران آثار این سهلانگاریها را به وضوح میتوان دید. اگر این عادت تبدیل به عادت خوب جمعآوری و بازگردندان زباله و انتقال آن به نزدیکترین سطل یا منبع جمعآوری زباله بشود، تا این حد شاهد آلودگیهای وسیع گردشگاهها و فضاهای زیبای طبیعی نخواهیم بود.
اما همانطور که اشاره کردم، تمهیدات قانونی میتواند عادتهای خوب را در جامعه ایجاد و پایدار کند. مثلا در فضاهای گردشگری، باید سرویسهای بهداشتی کافی احداث شود، سطلهای جمعآوری زباله به تعداد مورد نیاز نصب شود، تابلوهای هشداردهنده، در فواصل معین در معرض دید گردشگران قرار گیرد و در کنار همه اینها، برای کسانی که بهداشت محیطزیست را رعایت نمیکنند، جریمه و مجازاتهای درخور درنظر گرفته شود. متأسفانه بخشهای وسیعی از جنگلها، گردشگاههای طبیعی و کناره رودخانهها، بر اثر بیتوجهی گردشگران انباشته از زبالهشده است.
به نظر من، اگر در تریبونهای عمومی این مسئله تذکر داده شود و در مطبوعات و رادیو و تلویزیون، عادت خوب پاکیزه نگاهداشتن محیطزیست و اجتناب از رهاکردن زباله در معابر، گردشگاهها و فضاهای طبیعی را پیوسته و در لابهلای برنامهها تبلیغ کنند، کمکم چنین عادتهایی جا میافتد و مثل بسیاری از کشورهای جهان، گردشگاهها و مراکز تاریخی کمنظیر ما، پاکیزه خواهد ماند و پاکیزگی این مکانها بهترین نمایش فرهنگ و رفتار صحیح ما در انظار گردشگران به ویژه جهانگردان خارجی خواهد بود.
عادتهای خوب و به تبع آن فرهنگ خوب، در هر زمینهای بهترین معرف اخلاق و منش کشورها و ملتها به جهانیان است. این کار باید از سطح خانواده و کارهای کوچک شروع شود تا در همه ما به صورت عادت خوب درآید. همراهی مدارس، دانشگاهها و رسانهها، سهم مهمی در نهادینهشدن و ترویج عادات خوب خواهد داشت.