چنانکه از رویه و جهتگیری تثبیتشده آژانس انتظار میرفت، گزارش جدید نیز ضمن روایتی از فعالیتهای کشورمان، بر چند نکته تمرکز کرده است که مهمترین آنها وجود شائبههایی در مورد «امکان انحراف» یا «احتمال انحراف» فعالیتهای هستهای ایران به سوی فعالیتهای نظامی است که در چند گزارش اخیر آژانس نیز بر آن اشاره شده بود. در مورد این گزارش و اهداف مورد نظر آن در فضای موجود جهانی و منطقهای چند نکته قابل ذکر است:
1- گزارش جدید آژانس عملا در ادامه گزارشهای قبلی این نهاد حاوی جهتگیریهای مبهمی است که میتواند در خدمت اهداف و سیاستهای کشورهایی قرار گیرد که میکوشند تا گزارشهای نهادهای زیرمجموعه سازمان ملل را بستری برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران قرار دهند. گزارش مانند همیشه با طرح برخی شائبهها در مورد «امکان انحراف»، میکوشد تا زمینه مانورهای دیپلماتیک و تبلیغات رسانهای را فراهم آورد که جانمایه آنها درخواست «اعتمادسازی» در مورد فعالیتهای هستهای از سوی ایران است. حال آنکه همگان آگاهند که برای بحث اعتمادسازی به واسطه ماهیت مبهم و قابل تفسیر آن، حدی قابل تصور نیست و در هر شرایطی و با هر میزان همکاری که از سوی ایران صورت گیرد، میتوان خواستار«شفافیت»، «اعتمادسازی» و«همکاری مؤثرتر با کارشناسان آژانس» شد.
2- گزارش جدید در ادامه روندی قابل تحلیل است که از 2 هفته قبل علیه کشورمان آغاز شده است و میکوشد دور جدیدی از تلاشها برای اعمال فشارهای تحریمی به کشورمان را سازماندهی کند. از این منظر گزارش را میتوان بهعنوان تلاشی برای مشروعیتبخشیدن به دور جدید تلاشهای تحریمی آمریکا و اتحادیه اروپا به حساب آورد. احتمال دارد که مانند رویه شناختهشده قبلی، گزارش جدید نیز زمینهساز دور جدیدی از رایزنیها برای فشارهای غیرقانونی به کشورمان باشد.
3- انگیزه دیگری که میتوان در پس فشارهای اخیر و گزارش اخیر آژانس مشاهده کرد، موضوع قیامهای اخیر منطقهای است. قیامها باعث سقوط 2 دولت غربگرا و مخالف جمهوری اسلامی و تضعیف جدی رژیمهای محافظهکاری شده است که در تقابل با ایران از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
در چنین موقعیتی بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران غربی عنوان کردهاند که قیامها، ضمن به حاشیه بردن موضوع هستهای ایران، توان و ظرفیتهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را ارتقا داده است. یکی از اهداف اصلی دور جدید فشارها و همزمانی آن با انتشار گزارش جدید آژانس را میتوان تلاشی برای اعمال فشار به کشورمان با هدف به انفعال کشاندن روند سیاست خارجی ایران در منطقه دانست.
با توجه به واکنش رسمی مسئولان کشورمان در مورد گزارش جدید، این گزارش و فشارهای موجود در دستیابی به هدف مورد نظر خود یعنی واداشتن کشورمان برای پذیرش نظرات دولتهای غربی موفقیتی به دست نخواهد آورد.
از سوی دیگر، تداوم این جهتگیری با شعار غرب در مورد احترام به حقوق قانونی ایران و نیز حل مسئله از طریق مذاکره در تناقض آشکاری قرار دارد. غرب در حالی از «ضرورت اعتمادسازی ایران» در مورد فعالیتهای هستهای خود سخن میگوید که تاکنون هیچ گامی برای اعتمادسازی متقابل انجام نداده است و تنها کوشیده تا از منظر سیاست «چماق و هویج» سخن بگوید. طبیعی است که در چنین موقعیتی پاسخ روشن ایران، رد چنین گزارشی و تاکید بر حقوق قانونی خواهد بود.