امسال هم جشن سالانه بزرگداشت پیوند اعضا با نام «جشن نفس»، در تاریخهای 5 و 6 خرداد ماه در آکادمی المپیک واقع در مجموعه ورزشی انقلاب با حضور هنرمندان، مسئولان و خانوادههای اهداکننده و گیرنده اعضای پیوندی برگزار شد. این در حالی است که به عقیده کارشناسان برنامههایی نظیر جشن نفس، افراد را با حساسیتها و زیباییهای مسئله پیوند آشنا میکند، بهطوری که دکتر کتایون نجفیزاده، رئیس واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی در اینباره به همشهری میگوید: در این مراسم خانوادههای اهداکننده و گیرندگان و نیازمندان اعضا حضور داشتند و این جشنها تنها فرصتهایی هستندکه در آن کارت اهدای عضو بهطور حضوری صادر میشود.
نجفیزاده با اشاره به اینکه خوشبختانه امکان انجام تمامی پیوندها در ایران هماکنون وجود دارد، میگوید:
از نظر نیروی متخصص و حتی تجهیزات، ما نیازی به اعزام بیماران نداریم ولی تنها مشکل در زمینه پیوند اعضا در ایران این است که تهیه داروهای بعد از پیوند برای بیماران و خانوادههایشان بسیار دشوار است. به گفته وی این در حالی است که بیماران بابت عمل پیوند هیچگونه هزینهای نمیدهند ولی برای تهیه داروها باید بدون هیچگونه حمایتی از طرف بیمهها متقبل تمام هزینهها شوند. بهعنوان مثال یک عدد آمپول ضدقارچ 700هزار تومان است که بیمار باید 14روز از آن استفاده کند.
مرگهای مغزی ثبت نمیشوند!
کتایون نجفیزاده، رئیس واحد فراهم آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در ادامه میافزاید: سالانه 6 هزار مرگ مغزی در ایران اتفاق میافتد که از این تعداد 300 نفر به اهدای عضو میرسند و این رقم بسیار پایینی است. وی با اشاره به اینکه در کشورهای پیشرفته 50درصد بیماران مرگ مغزی به مرحله اهدا میرسند، خاطرنشان میکند: متأسفانه در کشور ما هنوز پوشش بیماریابی مرگ مغزی بهطور هماهنگ وجود ندارد و در خیلی از نقاط کشور اصلا این پوشش ترتیب داده نشده است، برای همین خیلی از بیماران اصلا شناسایی نمیشوند. مسئله بعدی که نجفیزاده به آن اشاره میکند این است که سیستم مراقبت از بیماران بهخصوص در آیسییوها اصلا مناسب نیست و این امر باعث شده بیماران مرگ مغزی ارگانهای نامناسب و غیرقابل اهدا داشته باشند.
اطلاعرسانی کافی نیست
رئیس واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی تصریح میکند: پایین بودن آمار رضایت خانوادهها نسبت به اهدای عضو هم یک مشکل است چون هرچند این روند نسبت به سالهای پیش افزایش داشته ولی هنوز بسیار پایین است. علت این امر هم این نیست که مردم ما نمیخواهند کار خیر انجام دهند و تنها به این دلیل است که اطلاعرسانی کافی در این زمینه انجام نشده است چون این اطلاعرسانی باید در شرایط معمولی انجام شود، نه در شرایطی که خانوادهها با بیمار مبتلا به مرگ مغزی روبهرو شدهاند.
به گفته نجفیزاده مهمترین نقطه ضعف ما در کشور برای پیوند عضو تعداد اهداکنندگان است چون این تعداد با اینکه رشد قابل توجهی داشته ولی در مقایسه با کشورهای دیگر به هیچ وجه کافی نیست.
همچنین در قانون همه کشورها این امر مطرح شده که چون ریه نخستین عضوی است که در مرگ مغزی از بین میرود، پس از هر 10 تا 20 بیمار یکی از آنها ریه قابل پیوند دارد. در ایران هم این قانون وجود دارد. پس اگر تعداد مرگ مغزی کم باشد، بیشترین تأثیر خودش را روی پیوند ریه نشان میدهد، به خاطر اینکه تعداد پیوند ریه خیلی کم است. به خاطر همین تعداد اهدای عضو اثر بسیار مهمی در پیوند ریه دارد؛ این مهمترین مسئله است و تا خانوادههای بزرگواری نباشند که این گذشت را در اهدای عضو عزیزان مرگ مغزی بکنند، اصلا صحبت کردن راجع به پیوند، کار بیهودهای است.
وی میافزاید: با توجه به جمعیت 75 میلیون نفری و اینکه درصد بسیاری از مردم هنوز از اهدای عضو تصور مناسبی ندارند، نیاز به فرهنگسازی بیشتری هست و در این مورد تنها رسانهها و مطبوعات کافی نیستند؛ این درحالی است که به گفته نجفیزاده در شرایطی که خانوادهها بدانند بیمار مبتلا به مرگ مغزیشان کارت اهدای عضو داشته، رضایت آنها نسبت به اهدای عضو 81درصد است و در شرایط معکوس این میزان رضایت به 40 درصد کاهش مییابد.
با همه این اوصاف، مجموعه فعالیت رسانهها، رفتهرفته بهجایگاه مطلوبی رسیده تا جایی که به گفته کتایون نجفیزاده، در سال گذشته، ۶فیلم سینمایی با مضمون اهدای عضو و بدون اشکالات فنی، تولید شده و اثر بسیار مثبتی نیز در روند اهدای عضو گذاشته است.
دکتر امید قبادی، مسئول هماهنگکننده شبکه فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز معتقد است که اگر مردم بدانند که 29 قسمت از اعضای یک فرد مرگ مغزی از جمله مفاصل و شبکیه فرد، قابل پیوند خواهد بود و حداقل 6 عضو، یعنی 2 ریه، 2 کلیه، کبد و قلب میتواند به فرد دیگری حیات دوباره ببخشد، مسلما در امر پیوند همکاری بیشتری میکنند؛ کما اینکه آگاهی از زمان مناسب برای اهدا هم میتواند موارد بیشماری از اعضایی را که بهدلیل ناآگاهی از بین میروند احیا کند، چرا که بعد از تشخیص مرگ مغزی، نهایتا 3 تا 7 روز تا از کار افتادن قلب به شکل معمول زمان وجود دارد و اعضایی مثل ریهها، کلیه، کبد و قلب بهترتیب طی این روزها غیرقابل استفاده برای پیوند خواهند شد؛ اعضایی که هرکدام میتوانند عمر بیماری را از 4-3 ماه به 30 تا 40 سال افزایش دهند و به رنج مداوم خانوادهای دیگر پایان بخشند.
یکی از آثار مثبت افزایش فعالیتهای فرهنگی در زمینه اهدای عضو، چیزی است که قبادی از آن با عنوان سهولت رضایتگیری یاد کرده و میگوید: تا چندین سال پیش، رضایت گرفتن برای استفاده از اعضای بیمار مرگ مغزی، یکی از بزرگترین مشکلات واحد پیوند به شمار میآمد که حتی در مواردی تا برخوردهای فیزیکی از سوی خانوادهها با مسئولان واحد پیوند همراه بود، اما آگاهی یافتن خانوادهها از چگونگی فرایند پیوند و کارآمدی و نجاتبخشی آن سبب شده است که رضایتگیری شکل بسیار سادهتری بهخود بگیرد و در مواردی حتی خود خانوادههای داوطلب اهدای عضو بیمار مرگ مغزی به ما تلفن میکنند و خواستار اهدای اعضا میشوند.