نفس اینکه گروههای مختلفی خودشان را خط امامی و دنبالهرو و وفادار به اندیشههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی حضرت امام (ره) بدانند امر مبارکی است. این موضوع خود گواهی است بر اینکه امام (ره) هنوز زنده هستند و گفتمان ایشان همچنان پویاست. بر این اساس وجود اختلاف سلیقه و رای در ذیل گفتمان انقلاب اسلامی و آرا و اندیشههای امام(ره) چندان جای نگرانی ندارد و حتی به عقیده بنده امری کاملا ضروری است. مشکل جایی است که یک تعبیر و تفسیر بخواهد تعبیر دیگر را از صحنه خارج کند یا به نام اندیشههای امام (ره) و به نام انقلاب اسلامی اندیشه دیگری را القا و منتشر کند؛ یعنی قالب مدعیات و مواضع ما حاکی از توجه به اندیشههای سیاسی و گفتمان انقلاب اسلامی باشد اما جوهر و روح و محتوا چیز دیگری باشد و لعاب و روکشی از اندیشههای امام(ره) بر مواضع و دیدگاههایی کشیده شود که هیچ سنخیتی با اندیشههای امام (ره) و گفتمان انقلاب اسلامی ندارد.
گاهی این دو انحراف همزمان رخ میدهد که در واقع مشکل را مضاعف مینماید. البته گروههای دیگری هم هستند که از این روکش استفاده نمیکنند که حسابشان جداست. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که شاخص شناسایی آرمانها و اندیشههای حضرت امام (ره) چیست؟ به عقیده من خود اندیشههای امام(ره) و گفتمان انقلاب اسلامی آنقدر ظرفیت و جامعیت دارد که بتواند شاخص ارزیابی نسبت به 2 انحرافی باشد که بدانها اشاره شد. بر این اساس سیره عملی و نظریامام(ره) میتواند شاخصی باشد برای داوری از هرگونه کجروی گروههای فرصتطلب. چه؛ سیره عملی حضرت امام(ره) حکایت از آن داشت که تمام گروههایی که در ذیل التزام به اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی فعالیت میکردند محل اعتنا و حرمت بودند و حتی امام (ره) یکی از خطوط قرمز فعالیتهای سیاسی گروهها را این میدانستند که کسی نخواهد و تلاش نکند که گروه دیگر را حذف کند و مادامی که این التزام وجود داشت امام(ره) از این تضارب آرا و اختلاف سلایق استقبال میکردند. همانگونه که اشاره شد گفتمان ایشان از جامعیت کافی برخوردار است و هر آنکس که دغدغه آزادی و عدالت و اخلاق و معنویت دارد، در ظرف وجودی حضرت امام جای دارد و مشکل تنها جایی بهوجود خواهد آمد که به نام آزادی و عدالت و اخلاق رفتار و بیانی مغایر با انقلاب اسلامی ابراز شود و وجوه مرتبط با انقلاب اسلامی و پیوند دین با سیاست نادیده انگاشته شود. حضرت امام (ره) توجه و تاکید بسیار زیادی روی وحدت داشتند.
اما این وحدت به معنای نادیده انگاشتن سلایق مختلف نیست. از نظر ایشان ممکن است اختلاف سلایقی وجود داشته باشد که هم طبیعی است و هم مطلوب اما این تفاوتها نباید بهگونهای باشد که به اشتراکات آسیبی وارد نماید. اگر محور، اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی است، همه باید در ذیل این محور فعالیت داشته باشند و اگر تفاوتی هم هست به آن وجوهی که مشترک است توجه شود. بنابر این میتوان گفت وحدت در اندیشه امام(ره) همان وحدت در عین کثرت است؛ یعنی هم به وحدت توجه داشتند و هم کثرت؛ چرا که همانگونه که کثرتگرایی بیرویه و بدون توجه به وحدت مطلوب نیست، وحدت صوری و بدون توجه به تفاوتها و اختلاف سلایق هم نمیتواند مطلوب باشد. بهنظر میرسد این روزها شاهد وحدت گرایی صوری منهای توجه به کثرت دیدگاهها و سلایق درونگفتمانی باشیم. معتقدم آنچه این روزها شاهد آن هستیم ترجمانی از وحدت بدون کثرت است. به این معنا که عدهای میخواهند سلیقه خودشان را اعمال کنند. آن هم در شرایطی که خود این سلیقه اولا نسبتاش با انقلاب اسلامی شفاف نیست و در ثانی اصل اعمال سلیقه شخصی و جناحی، با گفتمان انقلاب اسلامی همخوانی ندارد.