در انتهای آن برنامه، تعدادی از منتقدان وضعیت فعلی گردشگری در ایران، صدای اعتراضشان بلند شد؛ یکی از وضعیت نابسامان راهنمایان تور گلهمند بود و نسبت به بیمهنبودن راهنمایان شکایت داشت، دیگری نسبت به ظاهرنشدن مناسب آژانسهای ایرانی در نمایشگاههای جهانگردی اعتراض میکرد.
پشت میکروفون هم رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایستاده بود و باید به اعتراضها پاسخ میداد. وی در لابهلای سخنانش بهصراحت و کنایه اذعان میداشت که خبرنگارها ماجرا را شکل دیگری جلوه میدهند.
رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، آن روز تعدادی آمار و ارقام هم ارائه داد که مبنی بر فعالیتهای اخیر این سازمان در راستای جذب گردشگر است. ظاهرا به گفته او این سازمان قصد اجرای برنامههایی نوین درباره «سفرهای ارزانقیمت» و تعریفی دوباره از مفهوم «سفر» دارد.
گردشگری، هزار راه نرفته
با هوشنگ غفارپور - کارشناس و پژوهشگر گردشگری- تماس میگیرم. کافی است یک سوال بپرسم تا بحث گل بیندازد.
غفارپور درباره صنعت توریسم حرفهای زیادی دارد. او درباره برخی آمارهای «تخیلی» که این روزها ارائه میشود، گفت؛ مثلا بیان اینکه ایران در جایگاه پنجم برخوردار از منابع طبیعی و جاذبههای طبیعتگردی تکیه زده، چندان دقیق و علمی نیست.
غفارپور به اصل نخست صنعت توریسم اشاره میکند: «توریسم هم مثل تمام صنایع دیگر، دارای زیرساخت و تعدادی متخصص و سازمانهای مرتبط است اما متاسفانه ایران در شبکه توریسم جهانی جایگاهی ندارد. این شبکه توزیع و جذب توریسم در مرحله اول بعدی جهانی، سپس منطقهای و در نهایت جلوهای اقلیمی دارد».
این پژوهشگر حوزه گردشگری در میان حرفهایش از شبکه توریسم کشورهای جنوب شرق آسیا(آ.س.آن) چنین میگفت: «این کشورها توریستها را با حجم بالایی میان خود مبادله میکنند اما ایران هرگز به چنین شبکه عظیم جهانی پیوند نخورده است. این در صورتی است که گاهی برخی دستاندرکاران اعلام میکنند که در صورت بهبود صنعت توریسم، این صنعت معادل درآمد نفت، برای ما درآمدزایی خواهد داشت. من موافق ارائه این نوع آمارهای بیپایه نیستم، چرا که مطالعه دقیق در درآمدهای نفتی نشان از این دارد که افراد ارائهدهنده چنین آماری، با درآمدهای نفتی آشنا نیستند. خیر! توریسم در بهترین حالت هم به اندازه درآمد نفتی نمیتواند سود داشته باشد.
از غفارپور درباره مشکلات عمدهای که به نظرش بر سر راه بهبود گردشگری وجود دارند، پرسیدم. او بیشترین موانع را «نداشتن زیرساختها» میداند: «هنوز به استانداردهای جهانی نرسیدهایم. عجیب نیست که هنوز یک هتل 5ستاره در تهران وجود ندارد؟! در چنین وضعیتی چگونه میتوان پذیرای گردشگران خارجی شد؟ من معتقدم مانع اصلی بر سر راه توسعه توریسم، خطقرمزهای ما نیستند.
برخلاف عدهای که عقیده دارند مسائل فرهنگی ایران بزرگترین مانع بر سر راه ورود گردشگران خارجی است، من چنین باوری ندارم. موضوع اصلی، همان نداشتن «سختافزارها» و «نرمافزارها»ی مناسب است. همیشه سوالی که برایم مطرح است، این است که اگر همین امروز 100هزار گردشگر خارجی به ایران وارد شوند، ما در چه وضعیتی قرار میگیریم؟
حتی اگر امروز 40هتل پیشساخته برای استفاده گردشگران طراحی شود، آیا نیروی انسانی لازم برای خدمترسانی به آنها کافی خواهد بود؟ برای این 40هتل، آیا 40مدیر تربیت کردهایم؟ شاید اگر من متولی امور بودم،تصمیم میگرفتم 5سال هیچ گردشگری به ایران نیاید تا ما بتوانیم زیرساختها را تقویت کنیم».
غفارپور از برگزاری نمایشگاههای توریسم و شرکتکردن نامناسب ایران در این برنامهها شکایت داشت و میگفت: «در تمام نمایشگاههایی که در نقاط مختلف دنیا برگزار میشوند، نمیتوان با یک سبک و سیاق خاص شرکت کرد. هر نمایشگاه، نوع خاصی از بازاریابی را برای جذب توریست میطلبد».
او پیشنهاد سفرهای آسان داخلی را هم دارد: «در اسپانیا که سالانه 60-50 میلیون توریست دارد و نیز در فرانسه و آمریکا، زیرساخت مبتنی بر «گردشگری داخلی» به چشم میخورد. حتی در تایلند برای خانوادههایی که به بیشترین سفرهای داخلی میروند، جایزه در نظر گرفته شده. جای تأسف است که در تهران، یک جوان 5-24ساله به دلیل نداشتن سفرهای درونشهری، محله سنگلج تهران را نمیشناسد. با بهادادن به توریسم شهری، آداب گردشگری میان فرزندانمان پرورش مییابد».
غفارپور پیشنهاد سرمایهگذاری روی گردشگری شیعیان را هم ارائه میدهد: «وجود 250میلیون شیعه در جهان، فرصت مناسبی برای ماست که بتوانیم از این راه درآمدزایی کنیم.البته باید این را هم در نظر بگیریم که کشور ما برای گردشگران خارجی، کشور گرانی است. نگاهی به قیمتهای تمامشده سفر یک گردشگر به ایران هم گواهی بر این ادعاست».
او درباره برنامههای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میگوید: «در حوزه گردشگری برنامههای بلندمدت پاسخگو نیستند؛ در اغلب نقاط جهان هم برنامههای کوتاهمدت یکی دوساله برای این صنعت به کار برده میشود؛ چرا که معمولاً فعل و انفعالات سیاسی و منطقهای میتوانند برنامههای بلندمدت را تحت تأثیر قرار دهند. اما یکی از بهترین کارهایی که برای صنعت توریسم در ایران انجام شده، تدوین «برنامه ملی گردشگری» در دورههای پیشین سازمان بود. این برنامه نواقصی هم داشت اما تکمیل آن بهخوبی میتواند روشنکننده مسیر توریسم باشد».
غفارپور عقیده دارد که بحث گردشگری هنوز بحث خامی است که متأسفانه تا به امروز زیاد جدی گرفته نشده است. شاید یکی از دلایلش این باشد که مسئولان این صنعت اغلب از حوزههای غیرمرتبط وارد این حیطه شدهاند اما هنگامی که آشنایی و دلسوزی آنها به نقطه اوج رسیده، زمان طی شده و دوران مسئولیت آنها به پایان رسیده است».
این آشنای حوزه گردشگری، آینده صنعت توریسم را چنین ترسیم میکند: «امروز در دنیا جهانگردی با سرعت بسیاری در حال حرکت است. طی ده تا پانزده سال آینده، شکل جهانگردی تغییر خواهد کرد. شبکههای گردشگری با تغییر شکل، صاحب آژانسهای بزرگ و هتلهای متعدد خواهند شد.
در حال حاضر، در مالزی بزرگترین شبکه توریسم وجود دارد. صاحب این شبکه فقط دارای 23کشتی تفریحی و پنج شش هتل با 10هزار اتاق است. منظور من از شبکههای گردشگری، همین است.
امروز در دنیا در کنار چنین شبکههایی، «مسافرتهای انفرادی ارزانقیمت و نظاممند» به کمک مسافران آمدهاند. طبق این نوع برنامهریزی، مسافران میتوانند با 10یورو از رم به کوالالامپور بروند. این نگاه به ما یادآوری میکند که امروز در دنیا «سفر ارزان» و به جای آن «فروش خدمات» حرف اول را میزند».