تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۳:۴۶

این روزها اتحادیه اروپا با بحران‌هایی غیرمعمول روبه‌روست؛ رویدادهایی مانند فاجعه هسته‌ای فوکوشیمای ژاپن و بهار عربی که تأثیر قابل توجهی بر روحیه حاکم بر این اتحادیه گذاشته و آنچه تا‌کنون به‌عنوان روحیه اروپایی از آن یاد می‌شده، دستخوش تغییر شده است.

 از طرفی شک و تردید‌ها در مورد بقای یورو که در نتیجه بحران یورو به‌وجود آمده نیز فراگیر شده و بسیاری از اعضای اتحادیه را نگران کرده است. شرایط کنونی طوری است که کارشناسان بابت ظهور ملی‌گرایی میان اعضا هشدار می‌دهند؛ این می‌تواند پایان رؤیای اتحاد در اروپا باشد.

پس از انفجار در نیروگاه‌های اتمی فوکوشیمای ژاپن، نگرانی و هراس از تکرار چنین فاجعه‌ای در کشورهای اروپایی، تنش‌های بسیاری ایجاد کرد. این نگرانی‌ها موجب شد اجلاسی در بروکسل تشکیل و ارزیابی143 راکتور هسته‌ای اروپا به بحث گذاشته شود. براساس پیشنهاد مطرح شده قرار بود با انجام آزمون‌های فشار، امنیت این راکتورها مورد بررسی قرار گیرد اما اعضای اتحادیه با این طرح موافقت نکردند. 12 می ‌پس از اعلام مخالفت اعضا، گونتر اوتینگر، عضو کمیسیون انرژی اتحادیه اروپا ضمن تأکید بر اهمیت انجام این آزمون‌ها گفت: انتظار عمومی این است که با انجام آزمون‌های معتبر، همه خطرات و نگرانی‌های امنیتی قابل پیش‌بینی، سنجیده شود.

مسئله ارزیابی نیروگاه‌های اتمی در سطح اروپا که در هفته‌های اخیر به یکی از مسائل مورد بحث تبدیل شده در اجلاس بروکسل نیز اختلاف نظرهای فراوانی به‌دنبال داشت. جلسه میان اوتینگر و نمایندگان 27‌کشور عضو اتحادیه بدون هیچ نتیجه‌ای به پایان رسید. پس از فاجعه فوکوشیما، اعضا در مورد لزوم انجام آزمون‌های فشار هم‌عقیده بودند اما هیچ‌یک بر سر معیار این آزمون‌ها به توافق نرسیدند.

فرانسه و انگلیس بیش از سایرین در مورد جزئیات این آزمون‌ها سنگ‌اندازی کردند. از نظر مقامات این دو کشور دلیلی وجود ندارد که راکتورهایشان در هیچ زمینه‌ای حتی فجایع طبیعی مورد ارزیابی قرار گیرد.
انجام آزمون‌های فشار در نیروگاه‌های هسته‌ای تنها یکی از موارد اختلاف نظر اعضای اتحادیه اروپاست. از این‌رو شرایط در اتحادیه در مسیری پیش می‌رود که احساس مشترک میان اعضا کم‌کم از بین می‌رود.
بحران‌های مالی، این قاره را از هم گسسته و «اول من» به مرام جدید کشورها بدل شده است و هریک از اعضا در مرحله نخست تنها به منافع خودشان فکر می‌کنند. در نتیجه همین تفکر، دومین هفته
ماه می، دانمارک به شکلی غیرمنتظره اعلام کرد مرزهایش را روی دارندگان ویزای شینگن می‌بندد. این اقدام عجیب دانمارک و کناره‌گیری‌‌اش از توافقنامه شینگن مانعی برای مسافرت آزاد در اروپا خواهد بود؛ تصمیمی که نتیجه سیل مهاجرت شهروندان کشورهای درگیر قیام‌های عربی به سایر نقاط جهان است.

در واکنش به این تصمیم دانمارک، دانیل کان بندیت، یکی از اعضای برجسته طرفدار محیط‌زیست و از اعضای حزب سبز در اتحادیه اروپا توصیه کرد کپنهاگ هرچه سریع‌تر متوجه پیامدهای این اقدام شود. او در گفت‌وگو با اشپیگل تأکید کرد: دانمارکی‌ها باید تصمیم بگیرند اگر در بستن مرزهایشان قاطع هستند باید از توافقنامه شینگن کناره‌گیری کنند که در آن صورت برای سفر به هر یک از کشورهای اروپایی، باید ویزا دریافت کنند. فنلاندی‌ها نیز در خلاف مسیر منافع مشترک اتحادیه حرکت می‌کنند. در انتخابات ملی اخیر فنلاند، زمانی که مردم این کشور پای صندوق‌های رأی رفتند حمایت کامل خود از حزب راست پوپولیست را نشان دادند. ورود راست گراها به دولت به معنای همراهی نکردن فنلاند با اتحادیه اروپا در تزریق کمک مالی به پرتغال مقروض و بحران زده بود.

روحیه «اول من» در میان آلمانی‌ها نیز طرفداران بیشتری پیدا کرده است. پس از واردشدن نخستین شوک به یورو که اروپا را به سختی لرزاند، آلمانی‌ها3 بار به کشورهای بحران زده کمک‌های مالی هنگفتی کرده‌اند. صدها میلیارد یورو به کشورهای یونان، ایرلند و پرتغال قرض داده شده و رقیبان مرکل نگرانند که برلین به پرداخت‌کننده اصلی کمک‌های مالی به کشورهای منطقه یورو تبدیل شود؛ منطقه‌ای که روز به روز امیدهایش کمرنگ‌تر می‌شود. شرایط کنونی برای مرکل بسیار حساس است و صدراعظم به شکلی جدی تهدید می‌شود.

ظاهرا19 عضو پارلمان که از ائتلاف صدراعظم هستند اعلام کرده‌اند دیگر از برنامه‌های مرکل برای نجات منطقه یورو حمایت نمی‌کنند. ائتلاف حاکم 3شاخه دارد؛ حزب دمکرات مسیحی به رهبری آنگلا مرکل، حزب سوسیال مسیحی و حزب دمکراتیک آزاد. البته این ائتلاف نسبت به سران سوسیال دمکرات، حزب سبز و حزب چپ، تنها 20 کرسی بیشتر در اختیار دارد و درصورت ادامه مخالفت‌های ائتلاف حاکم با برنامه‌های مرکل، تصویب این قانون به آرای جناح‌های مخالف وابسته خواهد بود.

این وضعیت نه تنها برای مرکل بلکه برای کل اروپا خطرناک خواهد بود. فردریک هاینمن، یکی از اعضای مرکز تحقیقات اقتصادی اروپا ضمن اشاره به تهدیدهای ناشی از این وضعیت می‌گوید: آلمان مهم‌ترین تکیه‌گاه اروپاست. تمام مکانیسم بحران یورو به حمایت‌های آلمان از سیاست‌های کمک مالی به اتحادیه اروپا بستگی دارد. بروز هرگونه پیچیدگی و اشکال در این مکانیسم، شوک‌های بزرگی به بازارهای مالی وارد خواهد کرد.

بدبینی عمومی نسبت به آینده یورو

نکته قابل توجه این است که نه تنها سیاستمداران بلکه مردم عادی نیز نسبت به آینده یورو بدبین هستند و به‌شدت تحت فشارند. براساس یکی از نظرسنجی‌های اخیر در آلمان، یک سوم شرکت‌کنندگان خواهان شکل‌گیری آلمانی مستقل، بدون یورو هستند و نمی‌خواهند اتحادیه اروپا بر آنها سلطه قانونی داشته باشد. البته این وظیفه کمیسیون اروپاست که تمامی معاهده‌هایی را که توسط اعضای اتحادیه اروپا در بروکسل امضا شده، اجرا کرده و از آنها محافظت کند. کمیسیون اروپا ترجیح می‌دهد به جای اینکه یکی پس از دیگری، اعضا را به باد انتقاد گرفته و از آنها شکایت کند تا از انجام وظایفش شانه خالی کرده باشد، پنهانی و پشت پرده عمل کند. این گرایش کمیسیون اروپا روند سازش را به تعویق می‌اندازد.

زمانی که دانمارک اعلام کرد وفاداری‌‌اش به توافقنامه شینگن را به حالت تعلیق درآورده و به شکلی یکجانبه مرزهایش را بست، هیچ‌یک از اعضای اتحادیه اروپا حاضر نشدند به نشانه دفاع از یکی از بزرگ‌ترین دستاورد‌های بلوک اروپا یعنی آزادی مسافرت، کاری انجام دهند. در عوض کمیسیون اروپا از کپنهاگ درخواست کرد، توضیحات کافی ارائه دهد. سپس نوبت به افراد مختلف رسید که راهکارهای شخصی‌شان را مطرح کرده و خواستار دستورالعمل‌های جدیدی برای کنترل مرزهای اروپا شوند.

اکثریت 27 وزیر داخلی اتحادیه اروپا در اجلاس بروکسل اعلام کرده‌اند برای کنترل‌های جدید مرزی در موارد خاص نظیر فشار مهاجرت، آمادگی داشته‌اند. بهار عربی که موجب شد سیل مهاجران از شمال آفریقا و خاورمیانه به سمت اروپا سرازیر شود، آزمونی مهم برای اتحادیه اروپا بوده است. بهار عربی و تحولات اخیر فرصتی بود تا اتحادیه به تمرین سیاست خارجی بپردازد. گام نخست آنها نیز این بود که سوریه را تحریم کرده و دارایی‌های 13‌نفر از اعضای دولت این کشور را مسدود کند. با این حال نمایندگان آلمان این سؤال را مطرح کرده‌اند که چرا نام بشار‌اسد در میان این 13‌نفر نیامده است که کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا از آنها خواست سکوت کنند.

به هر حال آنچه مشخص است تغییر روحیه حاکم بر اتحادیه اروپا و افزایش منفعت‌طلبی اعضای آن است. گونتر ورهوگن یکی از اعضای قدیمی و باسابقه کمیسیون اروپا به تازگی کتابی منتشر کرده است و در آن درباره اتحاد اروپایی هشدار داده است. او به‌شدت از گسترش نفوذ حزب راست پوپولیست و بازگشت ناسیونالیسم- ملی‌گرایی- به اروپا ابراز نگرانی کرده است. بدون روحیه اروپایی که زمانی همه رهبران کشورهای عضو دارای آن بودند، دستاوردهای بلوک اروپا یعنی آزادی مسافرت، واحد پول خارجی مشترک و بیش از 65‌سال صلح و آرامش به خطر خواهد افتاد. آن طور که ورهوگن نوشته، امروز دیگر به سختی می‌توان گفت که سران دولت‌ها به‌عنوان عضو اتحادیه حاضر باشند منافع خود را برای عمیق‌تر کردن یکپارچگی اروپایی به خطر بیندازند.

اشپیگل
ترجمه: راحله فاضلی