دکتر ابراهیم متقی: جابجایی قدرت سیاسی امریکا نه تنها تهدیدات امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران را کاهش نداد، بلکه شاهد شکل‌گیری شرایط و فرایند جدیدی هستیم که به موجب آن سطح تهدیدات فوری و مخاطره‌آفرین به گونه‌ای مرحله‌ای افزایش یافته است.

به این ترتیب، موفقیت دموکرات‌ها در کسب اکثریت مجلس سنا و نمایندگان نتوانست فضای تهاجمی در ساختار سیاسی و امنیتی امریکا را کنترل نماید. حتی بیانیه مشترک «نانسی پلوسی – هری‌رید» نیز نتوانست مانع سیاست‌های تهاجمی و الگوهای خصومت‌آمیز امریکا علیه ایران گردد.

طی روزهای 22 – 30 دی ماه، مطبوعات امریکایی، نشانه‌های متنوعی از گسترش تهدید علیه ایران را منتشر کردند. در این ارتباط، می‌توان به حوادث مختلفی اشاره داشت که فرضیه انجام عملیات نظامی امریکا علیه یکی از کشورهای خاورمیانه را تقویت می‌کند.  این نشانه‌ها عبارتند از:

1 - سفر دیک‌چنی معاون رئیس جمهوری امریکا، کاندولیزا رایس وزیر امورخارجه و رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا به عربستان را می‌توان نشانه‌هایی از برنامه‌ریزی هماهنگ و سازمان یافته امریکا و یک کشور عربی قدرتمند علیه ایران و نیروهای شیعه در خاورمیانه دانست.

2 - اعزام 21 هزار نیروی نظامی جدید به منطقه خلیج‌فارس و تقویت نیروهای فرماندهی مرکزی امریکا از طریق اعزام دومین ناو هواپیمابر این کشور به منطقه، نشانه‌های دیگری از تهدید را منعکس می‌سازد.

3 - نیروهای نظامی امریکا توانسته‌اند سیستم ضد موشک «پاتریوت» را در نوار مرزهای جغرافیایی کشورهای عربی محافظه‌کار و همچنین اسرائیل نصب و فعال نمایند.

4 - دیپلماسی امریکا و کشورهای عربی منطقه که مخالف افزایش قدرت اصول‌گرایان شیعه در عراق و موج رادیکالیسم منطقه‌ای می‌باشند؛ به گونه‌ای مشهود بیشتر شده است.

5 - نیروهای امریکایی در اربیل عراق، مبادرت به دستگیری 5 تن از نیروهای رده پائین ایرانی نموده‌اند. آنان پس از گذشت 2 هفته، هنوز از آزادی افراد دستگیر شده، خودداری به عمل آورده و این اقدام را به مثابه انگیزه عملیاتی برای مقابله با نیروهای امنیتی می‌دانند.

علی‌رغم نشانه‌های یاد شده، باید بر این امر تاکید داشت که قابلیت نظامی امریکا برای انجام عملیات جدید در مرزهای عراق بسیار محدود است و به طور کلی، درگیر شدن در دو بحران همزمان، مخاطرات امنیتی ویژه‌ای را برای امریکا ایجاد می‌کند.

از سوی دیگر، نشانه‌‌های سیاسی موجود، بیانگر آن است که هرگونه درگیرسازی نیروهای نظامی امریکا علیه کشورهای دیگر، می‌تواند مخاطرات امنیتی جدیدی را برای آن کشور به وجود آورد.

به این ترتیب، عقلانیت امنیتی و استراتژیک ایجاب می‌کند که در چنین شرایطی، نیروهای نظامی امریکا، درگیر بحران‌های نوظهور امنیتی نشوند.

اگر امریکایی‌ها تلاش نمایند تا از طریق «عملیات نقطه‌ای» برخی از مناطق نظامی، صنعتی و استراتژیک ایران را هدف‌گیری نمایند، در آن شرایط، ایران از «حق دفاع مشروع» استفاده کرده قادر خواهد بود تا به اقدامات واکنشی در چارچوب «ضربه دوم» مبادرت نماید.

طبعا ضرورت‌های استراتژیک جمهوری اسلامی ایران ایجاب می‌کند که از الگوی ضربه اول که ماهیت تهاجمی دارد، خودداری به عمل آورد؛ اما این امر به مفهوم «انفعال استراتژیک» محسوب نمی‌شود.

در شرایط بحران، کشورها باید آمادگی لازم برای مقابله با تهدیدات امنیتی را داشته باشند.

اگر ابزارهای نظامی و انگیزه استراتژیک ایران در شرایط مطلوب قرار داشته باشد، بدیهی است که امکان انجام عملیات امریکا در چارچوب به کارگیری نیروی نظامی گسترده و یا نیروهای ضربتی با انگیزه تخریب نقطه‌ای کاهش خواهد یافت.