در حال حاضر فروشگاهی که در زمینه فروش کتاب فعال است و میتواند نمونه باشد، شهر کتاب مرکزی است که واقعا از نظر امکانات، جایگاه و محیط درونیاش بینظیر است. شهر کتاب، فروشگاههای دیگری هم دارد که بهطور شخصی اداره میشوند؛ مانند شهر کتابهای نیاوران، کارنامه یا ونک. اما دلیل اصلی شکست آن طرح یاد شده نداشتن سرمایه و برنامه مدون بود.
فروشگاهی که بخواهد عرضهکننده کتاب باشد، باید وسعت داشته باشد. نمونههایی از Book Center یا شهر کتاب در ایتالیا یا دبی وجود دارند که یک ساختمان بزرگ و با پیشرفتهترین امکانات در اختیارشان است اما در ایران تا این حد برای چنین پروژههایی سرمایهگذاری نشده است. وقتی صحبت از تأسیس فروشگاه زنجیرهای است نمیتوان در حد یک دکه 10 تا 12متری اندیشید.
صحبتمان درباره فروشگاه بزرگ و زنجیرهای است و فعلا در مورد کتابفروشیهای کوچک صحبت نمیکنیم. برای ساخت فروشگاههای زنجیرهای کتاب، یک الگوی مناسب مانند شهر کتاب مرکزی لازم است که همه امکانات فرهنگی مانند تابلوهای نقاشی، محصولات مربوط به موسیقی و... را در خود جا داده باشد. بهدلیل مشکلات فرهنگی، چنین طرحی در ایران هنوز به تولید انبوه نرسیده و نمونههای انگشتشماری از آن وجود دارد. ساخت و توسعه چنین مراکزی به شدت نیازمند برنامهریزی است.
باید توجه داشت که بخش خصوصی نمیتواند به تنهایی مشکلات مربوط به ساخت و در معرض استفاده عموم قرار دادن چنین مراکزی را پشت سر بگذارد. نهادهای اقتصادی دولتی هم باید در این زمینه یاریرسان باشند. نکته دیگر اینکه چنین مراکزی نباید فقط در تهران ساخته شوند. حداقل باید شاهد ساخت این فروشگاههای زنجیرهای در شهرهای بزرگ کشور باشیم؛ چون بسیاری از شهرهای کشور هنوز کتابفروشی نمونه و مناسبی ندارند. در این صورت است که میتوانیم مخاطبان کتاب را جذب کنیم و تازه باید توجه داشته باشیم که فقط به یک قشر از مخاطبان توجه نداشته باشیم. مخاطبان کتاب طیفهای وسیعی را شامل میشوند و نمیتوان بهعنوان مثال فقط قشر روشنفکر را در نظر داشت.
استقبال، یکی از مفاهیمی است که باید تعریف دقیقی از آن داشته باشیم. اینکه گفته میشود از کتاب استقبال نمیشود یا استقبالکننده کم است، ملزم به داشتن تعاریف دقیق از مفهوم استقبال است. اگر بخواهیم فروشگاههای زنجیرهای عرضه کتاب را با فروشگاهی چون شهروند مقایسه کنیم، طبیعی است که تعداد مخاطبان کمتر است. من یک مقایسه در این زمینه در دبی انجام دادم. در دبی هم آن قدر که مردم برای نیازهای روزمره و اقتصادیشان وقت میگذاشتند، زمان و سرمایه صرف کتاب نمیکردند اما آن مراکز پیشرفتهای که به آنها اشاره کردم، وجود دارد و مراجعهکنندگان مشخص خودش را دارد. حتی اگر تعداد مخاطبان کم باشد، این مراکز با استانداردهای مشخص ساخته شدهاند تا در وقت نیاز، پاسخگو باشند. در این زمینه باید تعاریفمان از مراجعه را هم مشخص کنیم. با برنامهریزی میتوان نیاز را در مخاطب به وجود آورد، اما اگر هدف صرفا چیدن چند قفسه کتاب و خالیکردن انبار باشد، به این کارها احتیاجی نیست.
نیاز و مراجعه مخاطب برای تهیه کتاب با نیاز و مراجعهاش برای تهیه مواد غذایی متفاوت است و نباید فروشگاههای زنجیرهای که برای عرضه این 2نوع کالای متفاوت وجود دارند را با هم مقایسه کرد. در حال حاضر، مهم وجود داشتن این مراکز است که همانطور که اشاره کردم، انگشتشمارند و در سطح وسیعی وجود ندارند. ساختن و وجود چنین مراکزی خودبهخود مردم را به سمت این مکانهای فرهنگی و م شخصا کتاب جذب کرده و به تدریج آنها را تبدیل به مخاطب میکند اما تحقق این امر مستلزم سرمایهگذاری مناسب چه در زمینه مادی و چه در زمینه معنوی است. این مراکز باید با امکانات جدید صوتی و تصویری، دیدار با نویسندهها، عرضه کتابهای خارجی و موارد دیگر همراه باشند. این فروشگاهها نباید تنها محل فروش کتاب باشند، میخواهم بگویم چنین اماکنی باید کاملا فضایی فرهنگی داشته باشند تا فرد برای مرتفعکردن همه نیازهای فرهنگیاش به آنها مراجعه کند. نمایشگاه نقاشی، سالن مطالعه، پاتوق نویسندهها و... از عواملی هستند که در نمونههای موفق این گونه مراکز وجود دارند.
مهمترین وجه یک کتابفروشی این است که پاسخگوی نیازها باشد. این پاسخگویی هم بستگی به مدیریت مجموعه هر کتابفروشی دارد. در اول صحبت به وسعت کتابفروشی اشاره کردم اما وسعت، همه چیز نیست. مثلا در مشهد یک کتابفروشی وجود داشت که با وجود کوچکیاش پاسخگوی نیاز بسیاری از مخاطبان بود؛ چون همه کتابها به روز تهیه شده و در کتابفروشی عرضه میشد و مسئولان آن در معرفی کتاب، تبحر داشتند. به همین دلیل با وجود کوچکی آن فروشگاه، مخاطبان زیادی به آن رفت و آمد میکردند. شاید آن فروشگاه از بسیاری از کتابفروشیهای مشهد که از پشتیبانی دولتی برخوردار بودند، کوچکتر بود، ولی موفقتر فعالیت کرد. میخواهم بگویم نباید در یک عامل متوقف شد. وسعت تا حدودی برای کتابفروشی عامل مهم و تأثیرگذاری است اما باید همه عوامل گفته شده در کنار هم قرار بگیرند تا یک مجموعه موفق و به تبع آن خروجی مساعد، ماحصل کار شود.
* معاون فرهنگی مؤسسه شهر کتاب