ماهی که با تو آغاز میشود، با آمدن تو، با تولد تو. تولد تو و برادر و فرزندت.
چه رازی است در این تولدهای پشت سر هم؟ سه روز از سوم تا پنجم شعبان سه سال متفاوت، با سه نام تعلق پیدا کرده و تاریخ را به هم گره زدهاند. سه روز به نام سه کس ثبت شدهاند؛ سه نام که هر کدام رنگ خود را به واقعه کربلا بخشیدهاند.
خدا ماه شعبان را مقدمه ماه مهمانی خود قرار داده است و گویی به عمد هیچ اتفاق تاریخی دردناکی در این ماه رخ نداده است. اصلاً انگار قرار بوده این ماه تلخ نشود. با سه تولد در هفته اول آهنگ شادی و مهربانی بگیرد. شروع هفته دومش با تولد پسر دیگرت که او هم قهرمانی بینظیر در واقعه کربلا بود رقم بخورد و نیمه ماه هم به نام آخرین امام از فرزندان تو ثبت شود و برای همیشه با جشنهای مردمی و با یک دنیا امید در یادها بماند.
اینها همه در ماه شعبان میگذرد، ماه مناجات با خدا، ماهی که مقدمه ورود به مهمانی اوست. شعبان به مناجات شعبانیهاش هم شناخته میشود که میگویند همه شما با این مناجات مأنوس بودهاید و هر سال میخواندهاید که:
خدایا، به محمد و خاندانش درود بفرست و هرگاه تو را میخوانم دعایم را بشنو و هر وقت صدایت میزنم به حرفهایم گوش بده و هنگامی که میخواهم با تو نجوا کنم به من توجه کن.
خدایا، از تو به سمت خودت میگریزم... تو آنچه را که در دلم میگذرد میدانی و از نیازم باخبری و درونم را میشناسی...
خدایا، اگر تو محرومم کنی چه کسی میتواند روزیام دهد؟ و اگر تو تنهایم بگذاری که میتواند یاریم کند؟ خدایا، از خشم تو و تحقق ناخشنودیات به خودت پناه میآورم که اگر من شایسته رحمت تو نباشم، تو سزاوار آنی که مهر و بخشش فراگیرت را بر سر من نیز بگسترانی.
خدایا، تو گناهانم را در این دنیا میپوشانی و من به پوشاندن آنها در آن دنیا بیشتر نیاز دارم. خدایا، تو که این همه به من خوبی میکنی و بدیهایم را پیش بندگان خوبت آشکار نمیکنی، روز قیامت هم همینطور با من رفتار کن و آبرویم را نریز.
خدایا، تو که بخششات دامنه آرزوهایم را گسترش داده است و گذشتات بر کارهای بدم سایه انداخته است؛ روز داوری با دیدار خود شادم کن...
خدایا، توان آن را ندارم که از نافرمانیات برگردم مگر هنگامی که خود برای اینکه عاشقت شوم بیدارم کنی...
خدایا، به من قلبی ببخش با شوقی که به تواش برساند و زبانی که با راستگویی به سمت تو بالا بیاید و نگاهی که حقخواهیاش به تو نزدیکش کند...
خدایا، مرا به کمالی برسان که از جز تو بگسلم و به تو بپیوندم . و چشم دل ما را به فروغی روشن کن که از نگاه کردن به تو، بهدست میآید تا چشم دل ما، حجابهای نور را بشکافد و به مرکز و منبع عظمت برسد و جان ما به عزت قدسی تو درآویزد...