حجتالاسلام والمسلمین مهدی رستمنژاد، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیة، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) در بیان گوشههایی از نهضت فرهنگی، علمی و اخلاقی امام صادق(ع) اظهار کرد: امام صادق(ع) بهتنهایی هم در مقابل الحاد و افکار وارداتی روشنفکری دنیای غرب و شرق زمانه خود و هم در مقابل انحرافات داخلی دنیای اسلام در آن روزگار ایستادند.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیة افزود: ایشان با روشنبینی و هوشیاری خود در پرهیز از ورود به قیام سیاسی در دوران جنگ و جدال دو قدرتطلب (امویان و عباسیان) که بسیاری از مردم آن روزگار و حتی بسیاری از سادات حسنی را زیر پای خود قربانی کردند، خود و شیعه را از خطرات مصونیت بخشیدند و با کنارهگیری هوشیارانه خود از این عرصه به نهضت علمی، فرهنگی و تربیتی پرداختند.
وی بیان کرد: این نکته بسیار مهم است که امام صادق(ع) با وجود آنکه از منظر شیعه نه امام اول و وصی مستقیم و بلافصل پیامبر(ص) هستند و نه از حیث حجت خدا بودن با دیگر امامان فرق دارند، اما با اینحال، فقه ما فقه جعفری نام گرفته است. این بدان سبب است که اگر امام صادق(ع) و روایات ایشان را از فقه شیعه حذف کنیم، دیگر فقهی برای شیعه باقی نخواهد ماند و از بین ائمه این فرصت تنها برای امام صادق(ع) و در روزگار انتقال قدرت سیاسی پدید آمد که توانستند فقه شیعه و فقه اهل بیت(ع) را بنیانگذاری کنند.
رستمنژاد ضمن اشاره به جایگاه والای علمی و تربیتی مکتب امام صادق(ع) و در بیان برخی از ویژگیهای مدرسه علمی امام صادق(ع) گفت: آن حضرت در حوزه خود، تنها به مراقبت علمی بسنده نکردند و رشتههای گوناگونی برای تربیت و پرورش شاگردان متعدد و استوانههای علمی ایجاد کردند و این نکته مهمتر از جنبه علمی است؛ یعنی ایشان مواظبت دائمی بر شاگردان خود داشتند تا آنان دچار غلو، کبر و عجب و اقسام انحرافات اعتقادی نشوند و این مراقبت بسیار عالی و در حد اعجاز بوده است.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیة افزود: ایشان یک دانشگاه عظیم با چهارهزار شاگرد داشتند و علوم گوناگون از فیزیک و شیمی گرفته تا ریاضیات و نجوم و از مسائل طبی گرفته تا فقه و کلام و تفسیر و اعتقادات در آن تدریس میشد و افرادی چون جابربنحیان، محمدبنزکریای رازی و بسیاری از چهرههای شاخص دیگر در این مکتب پرورش یافتهاند. روایات متعددی از برنامه حضور و غیاب جدی امام صادق(ع) در حوزه درسی ایشان حکایت میکند و مدرسه امام صادق(ع) مدرسه بهروز و آزادی بود که همه نحلههای فکری در آن حضور داشتند.
وی فرهنگسازی را مهمترین کار امام صادق(ع) ارزیابی و تصریح کرد: مهمترین کار امام صادق(ع) آن است که ایشان فرهنگ شیعه را در دلهای جوامع شیعی و اسلامی آن روز نهادینه کردند و این کار از تربیت شخص بسی بالاتر است؛ چون فرهنگ جنبه عمومیت دارد و هنگامی که طیف گستردهای از مردم به فعالیتی مشغول شوند، آن فعالیت به فرهنگ قوم و جامعه تبدیل میشود.
وی ادامه داد: فرهنگ عاشورا یکی از زمینههای فرهنگسازی امام صادق(ع) بود و در زمان ایشان عزاداری برای امام حسین(ع) به صورت یک شعار و پرچم درآمد. همچنین امام(ع) سهم بسیار زیادی در ایجاد فرهنگ مهدویت در جهان اسلام و مخصوصاً در جهان تشیع داشتند. فرهنگ احترام و ادب نسبت به پیامبر اسلام(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) و فرهنگ توسل به ایشان که بسیاری از مردم آن را فراموش کرده بودند، نیز یکی از زمینههایی بود که امام(ع) در نهادینه کردن آن بسیار کوشیدند و این مؤلفهها را در میان قاطبه و عموم مردم به صورت فرهنگ درآوردند.
نویسنده کتاب «تکرارپذیری حادثه عاشورا» خاطرنشان کرد: فرهنگ مراجعه مقلد به مجتهد نیز یکی از برنامههای فرهنگی امام صادق(ع) بود و در واقع ایشان به شیعه آموختند که بحث افتاء و استفتاء یکی از موضوعات مهم دین است و در مسائل دینی باید به دنبال اهل علم و کارشناس مذهبی فقهی رفت.
رستمنژاد در بیان میزان صحت مطلب ذکر شده در برخی از آثار مستشرقان و مقلدان آنان مبنی بر درگذشت طبیعی ـ و نه شهادت ـ امام صادق(ع) عنوان کرد: اینکه در چنین آثاری شهادت آن حضرت نادیده گرفته و مورد انکار میشود، بسیار بیلطفی و بلکه ظلم در حق امامی است که خود «ما منّا الا شهید، مقتول او مسموم؛ هیچیک از ما نیست، مگر اینکه با شمشیر یا سم از دنیا رفته باشد» را فرمودهاند و این قول ناظر به چهارده معصوم و تمام اهل بیت(ع) است.
وی اضافه کرد: البته شهادتی نیز وجود دارد که آن شهادت، معنایی فوق این شهادت جسمی است؛ همان معنایی که خداوند درباره پیامبر اکرم(ص) به کار برده و ایشان را «شهید» نامیده است: «وَجِئْنَا بِکَ عَلَى هَؤُلاء شَهِیدًا؛ و تو را بر آنان گواه آوریم»(نساء/41). آن شهادت از باب شهادتی است که در آیات شریفه «شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلمْ؛ خداوند گواهى مىدهد که جز او هیچ معبودى نیست و فرشتگان [او] و دانشوران...»(آل عمران/18) و «وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ؛ و کسانى که از خدا و پیامبر اطاعت کنند در زمره کسانى خواهند بود که خدا ایشان را گرامى داشته [یعنى] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند»(نساء/69) ذکر شده است.
مؤلف کتاب «جلوههای پیام الهی در قرآن» تصریح کرد: این شهداء به معنای گواهان ـ و نه شهدای معرکه نبرد جنگ ـ هستند و مراد از آنان امامان معصوم(ع) هستند. این شهادت درجهای مختص ائمه(ع) است و جدای از این نکته ـ که در تفاسیر بدان تأکید شده است ـ مطابق روایات ائمه(ع)، خاتمه عمر آن بزرگواران نیز با شهادت بوده است و این شهادت دومی غیر از آن شهادت رتبی و مقامی است که از آن برخوردار هستند.
این محقق و مدرس حوزه و دانشگاه افزود: امام صادق(ع) در سال 148 به شهادت رسیدهاند و این از مسلمات تاریخ است و در بسیاری از منابع و روایات اصیل تاریخی شیعه همچون کافی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، الارشاد، بحارالانوار و... به مسمومیت و شهادت ایشان تصریح شده است.
رستمنژاد خاطرنشان کرد: امام صادق(ع) در روزگار کوتاه انتقال قدرت از امویان به بنیالعباس اقدام به تأسیس حوزه علمی و فرهنگی خود میکنند، اما پس از آن اوضاع رو به خفقان میرود و حتی در دوره منصور دوانیقی خانه ایشان را در مدینه به آتش میکشند و ایشان را به حیره تبعید میکنند. در برخی از اخبار و روایات آمده که حتی شبانه با ورود به خانه ایشان بیآنکه اجازه ملبس شدن به ایشان بدهند، حضرت(ع) را سربرهنه از خانه خارج میکنند. چندین بار منصور دوانیقی قصد قتل ایشان را کرده بود و به نص تاریخ و منابع تاریخی موثق، آن حضرت با زهر و سم و در واقع با شهادت از دار دنیا به عالم باقی شتافتند.