تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۰:۳۴

مریم فریام‌منش: یادآوری مصائب پیشینیان به صورت نمایش سابقه‌ای کهن دارد.

بسیاری از تمدن‌ها و ملت‌های جهان سرگذشت و اساطیر حزن‌انگیز خدایان و پادشاهان بدفرجام خود را از گذشته‌های دور تا به امروز با اجرای این نمایش‌ها تکرار می‌کنند و آنها را اساس عبرت و ذکر این مصائب را از آیین مذهب می‌شمارند.

در مصر باستان «آیین مربوط به اوزیریس(نمایش مصائب آبیدوس) همه ساله در آبیدوس مقدس‌ترین مکان مصر بین 2500 تا 550 پیش از میلاد برگزار می‌شده است.»(1) در یونان باستان درام از مراسمی که در معابد و بر مزار قهرمانان اجرا می‌شد پدید آمد و تقریباً همه بر این عقیده‌اند که درام به تدریج از دل آیین‌ها درآمده و استقلال یافته است.»(2) علاوه بر این آیین‌ها، آیین‌های دیگری در خاور نزدیک(سومر، بابل و...) از 2500 سال پیش از میلاد وجود داشته است که نشان‌دهنده سرگذشت و همچنین پرستش خدایان این اقوام بوده و جنبه دینی داشته است.

در اروپا نیز به خصوص در کشورهای فرانسه و انگلستان در قرون وسطی نمایش‌هایی به صورت تعزیه در خصوص زندگانی حضرت عیسی(ع) و شهدای بزرگ این دین در میادین و محوطه‌های جلو کلیساها اجرا می‌شده است که بعضی از این نمایش‌ها تا به حال در بعضی از نقاط این کشور‌ها اجرا می‌گردد.

تعزیه در سوگ سالار شهیدان حسین‌بن‌علی(ع) اگرچه به صورت عزاداری در ایران از زمان آل‌بویه(عهد سلطان معزالدوله) و یا حتی قبل از آن در زمان مختار و ابومسلم شروع گردید، ولی شبیه‌خوانی و یا تعزیه به صورت نمایشی، به قول اکثر محققان، تاریخی دیرینه ندارد و یا لااقل تاریخ این اجراها از زمان صفویه فراتر نمی‌رود. به نظر تعدادی از صاحب‌نظران منشاء پیدایش تعزیه در قرن دهم در آیین عزاداری قرار داشت؛ هنگامی که افراد عزادار خود را با شخصیت‌های فاجعه کربلا شریک دانستند، در ادبیاتی که در خدمت آیین عزاداری بود به اقتضای بیان شفاهی، زبان حال فاجعه پدیدار شد و نقشی از شخصیت مصیبت دیده در تعزیه‌داری مجسم شد.

شخص عزادار در حالت نوحه‌ خواندن، سینه زدن و گریستن، از راوی فاصله گرفت و به یکی از شخصیت‌های مصیبت دیده نزدیک شد. در این حال عزاداران هم در دنباله و امتداد فاجعه قرار گرفتند و با تکامل و پیشرفت در این مسیر شبیه‌خوانی شکل گرفت.

نظریه دیگر در مورد آغاز و چگونگی به وجود آمدن تعزیه چنین است که عده‌ای از محققین معتقدند در دوره کریم‌خان زند سفیری اروپایی به نام ویلیام فرانکلین که در ایران زندگی می‌کرد اقدام به اجرای نمایش تراژدی در دربار نمود که بعد از تماشای این تراژدی توسط کریم‌خان او دستور می‌دهد، وقایع کربلا را نیز در شکل نمایش تراژدی به اجرا درآورند که از آن پس با توصیف وقایع کربلا به صورت متون و نسخ تعزیه، شبیه‌خوانی به شکل امروز پدید آمد.

اگر از چگونگی تاریخ پیدایش و تکوین تعزیه‌خوانی بگذریم، دوره تکامل و رشد این نمایش در دوران قاجاریه اتفاق افتاد. در این دوران تعزیه به صورت یک نمایش آیینی- مذهبی جلوه‌ای برجسته داشته است. در این زمان چاپ متون تعزیه آغاز شد. اجرای باشکوه و توجه بیش از حد مردم، نسخه‌نویسان را تشویق کرد که در آفرینش تعزیه‌نامه‌ها تجدید نظر کنند و ابتکار به خرج دهند و متن‌های کامل‌تری تألیف و ارائه نمایند. پشتیبانی و علاقه مردم به این نمایش مذهبی، که در عین حال نیازهای روحی اکثر مردم مسلمان ایران را ارضا می‌کرد، در این دوره به اوج خود رسید.

پشتیبانی و علاقه شاهان و دولتمردان سلسله قاجار به خصوص فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه نقش اساسی در اعتلاء و تکامل تعزیه‌خوانی در این عصر داشت. فتحعلی شاه برای اولین بار سرپرستی و نظارت بر امور مربوط به مراسم عزاداری و تعزیه‌خوانی دربار و دولت را در ماه محرم به بزرگان و رجال دربار خود سپرد. در این تاریخ بسیاری از رجال درباری و اعیان و اشراف مملکت هر یک به نوبه خود در دهه محرم در تکیه‌ها یا حیاط‌های بزرگ خانه‌هایشان که معمولاً آنها را به صورت تکیه می‌بستند مجالس سوگ و تعزیه‌خوانی برپا می‌کردند.

در این برهه از تاریخ تکیه‌های متعددی در تهران و دیگر شهرهای ایران احداث گردید که مورخین عصر قاجار و سیاحان غربی که در این تاریخ، از ایران بازدید نموده‌اند به توصیف این تکیه‌ها و مجالس تعزیه‌ که در این مکانها  برگزار می‌گردیده است پرداخته‌اند. از این تکیه‌ها می‌توان به تکیه دولت، که به عنوان محل خاص انجام تعزیه‌ها زیر نظر ارگ سلطنتی اداره می‌شد، اشاره کرد. این مکان در زمان خود مورد توجه بسیاری از مردم و حتی خارجیان مقیم ایران بوده است.

عبدالله مستوفی که در کودکی در عصر ناصرالدین‌شاه شاهد اجرای مجالس در تکیه دولت و دیگر تکایای تهران بود، در زمینه گرایش و علاقه ناصرالدین‌شاه و مردم به تعزیه می‌نویسد: رفتار پادشاه برای رجال سرمشق است. شاهزاده‌ها و رجال هم به شاه‌ تأسی می‌کردند و آنها هم تعزیه‌خوانی راه می‌انداختند. کم‌کم تکیه‌های سر محل که سابقاً تعزیه‌های عامیانه قدیمی خود را می‌خواندند، از حیث نسخه و تجمل به بزرگان تأسی جسته و هر یک به فراخور توانایی اهل محل کم و بیش تجمل و شکوه را در این عزاداری وارد کردند.

 در اواخر سلطنت ناصرالدین‌شاه، تعزیه‌خوانی تجمل  بیش از عزاداری شده و هر جا تعزیه‌ای برپا می‌شد، جمعیت زیادی در آن حاضر می‌شدند، به طوری که صاحب مجلس مجبور بود همین که مجلس پر می‌شد در خانه را ببندد که از ازدحام،‌ مجلس بر هم نخورد.همین که اعیانیت در تعزیه وارد شد نسخه‌‌های تعزیه هم اصلاح شده و پاره‌ای چیزها که هیچ مربوط به عزاداری نبود مانند تعزیه دره‌الصدف و تعزیه امیر تیمور و تعزیه حضرت یوسف و عروسی دختر قریش نیز در آن وارد گردید.»(3)

بعد از ناصرالدین شاه اشتیاق به تعزیه‌خوانی و حمایت دولت از این مجالس تدریجاً رو به کاهش گذاشت تا این که رضاشاه پهلوی تعزیه‌خوانی و حرکت دسته‌های عزاداری را به کلی ممنوع اعلام کرد و در نتیجه مجالس تعزیه‌خوانی به صورت پنهانی و دور از چشم دولتیان و بیشتر در روستاها و در میان جماعت محلات دور از مراکز شهر باقی ماند و به اجرا درآمد تا این که در سالهای بعد از انقلاب اسلامی کوشش‌هایی توسط گروه‌هایی از دوستداران این نمایش مذهبی جهت احیای آن به عمل آمد.

تحول و تکامل نمایش آیینی- مذهبی تعزیه‌خوانی حداقل طی سه قرن گذشته با فراز و نشیب‌های متعددی همراه بوده است. تعزیه تجسم دلبستگی‌ شیعیان به رسالت امام حسین(ع) در کربلاست. نماد مرگ و آزادگی در تعزیه موجب تنوع و غنای فرهنگ شیعه شده است و این نمایش مذهبی علاوه بر تقویت روحیه مذهبی و ایثار، لااقل طلیعه‌دار و راهبر سه عنصر والای موسیقی، شعر و تئاتر در ایران بوده است.

ابوالحسن صبا در یادداشت‌های خود می‌نویسد: «موسیقی تعزیه بود که می‌توان آن را «اپراتراژیک» نام نهاد، بهترین جوانانی که صدای خوب داشتند از کوچکی نذر می‌کردند که در تعزیه شرکت کنند و در ماه‌های محرم و صفر همگی جمع شده و تحت تعلیم معین‌البکاء، که شخص وارد و عالمی بود، تربیت می‌شدند، این بهترین موسیقی‌ای بود که قطعاً منطبق با موضوع می‌شد و هر فردی مطالبش را با شعر و آهنگ رسا می‌خواند: ناگفته نماند که تاکنون تعزیه بوده است که موسیقی ما را حفظ کرده است.»(4)

پیتر چلکوفسکی می‌نویسد: «تعزیه در ایران نمایشی سنتی است که شکل و محتوایش را از سنت‌های دیرینه مذهبی گرفته است. تعزیه هر چند ظاهری اسلامی دارد اما قویاً ایرانی است و نیروی الهام خود را از میراث فرهنگی و سیاسی آن دیار می‌گیرد. من برای اولین بار حس کردم که هیچ چیز در تعزیه ایرانی ساختگی و مصنوعی نیست. همه چیز در عین سادگی سخت طبیعی است و اصولاً همین ساده بودن و طبیعی بودن امتیازی بدان می‌بخشد که باعث تجلی بیشتر و استحکام و اصالت و حقانیت بیشتر آن است. تعزیه ایرانی مانند زندگی است. ساده و آرام، غنی و بی‌تکلف.»(5)

تعزیه داستان دل‌مویه‌ها و سوگ چامه‌های شیعه است و حکایت دیرپای مظلومیت انسان در عنادها، نیرنگ‌ها و شقاوت‌ دیوسیرتان تاریخ با آموزه‌های بلند و ماندگاری که این آموزه‌ها قاموس شیعه را زینتی ویژه بخشیده است.

پی نوشت‌ها :
1 - تاریخ تئاتر جهان- اسکارگ. براکت، ترجمه هوشنگ آزادی‌ور، ج 1، ص 48.
2 - همان، ص 62.
3 - شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ج 1، ص 228.
4 - مجله موسیقی- شماره 18. بهمن ماه 1336، نقل از یادداشت‌های صبا، ص 10.
5 - پیتر چلکوفسکی، بن‌بست جهانی تئاتر، مجله جوانان، سال 1356، درباره تعزیه و تئاتر در  ایران  به کوشش لاله تقیان، ص 113.

برچسب‌ها