هم اکنون شاتلها و سایوزها این وظیفه را عهدهدار شدهاند. در این نوشته تواناییها و ناتوانیهای شاتلها و سایوزها را بررسی کردهایم.
* * *
شاتلها، کیهانپیماهایی هستند که سازمان فضایی ایالات متحده از آنها استفاده میکند و سایوز هم،؛ کیهانپیماهای سازمان فضایی روسیه است. پرواز هر دو کیهان پیما، بسیار همانند همدیگر است.
هر چند پرواز هر دو تاحدودی به هم نزدیک است، اما ساختار هر یک بسیار متفاوت از دیگری است. با وجود تفاوتهای بسیار، هر دو از سه قسمت اصلی تشکیل شدهاند که به ترتیب ابتدا در مورد «شاتل» و سپس درباره «سایوز» سخن خواهیم گفت.
شاتل
بخش اصلی که مانند یک هواپیما است، وسیلهای مدارگرد نام دارد. برای اینکه این مدارگرد در مدار زمین قرار بگیرد، باید به خارج از جو زمین برود. برای این پرواز، موشکهای بسیار قدرتمند بالابرنده به کار میآیند.
در واقع این تکه، قسمت دوم شاتل است. این قسمت دو دقیقه و سی ثانیه پس از پرتاب شاتل از آن، جدا و به اقیانوس در نزدیکی محل پرتاب هدایت میشود تا پس از بازیابی، در پروازهای آینده مورد استفاده قرار گیرد. قسمت سوم، دو مخزن عظیم شاتل هستند که با بیش از دو میلیون لیتر سوخت از هیدروژن و اکسیژن مایع پر میشوند. دو مخزن پس از خروج از جو زمین، جدا شده و به دلیل برخورد با جو زمین میسوزند.
تنها، مدارگرد است که کاملاً به بیرون از جو زمین میرود، بدنه قسمتهای مدار گرد از آلیاژی از آلومینیوم و موشکهای بالا برنده، از جنس تیتانیم ساخته شدهاند.
سایوز
قسمت اصلی سایوز که در پرواز آخرین خود، انوشه انصاری، اولین فضانورد ایرانی را به فضا برده بود، در واقع یک «کپسول» است. این «کپسول» که قسمت میانی سایوز است؛ باید آن چنان پایدار باشد که در هنگام بازگشت به زمین، از هم نپاشد: دو قسمت دیگر که یکی از تجهیزات کنترل و دیگری انبار وسایل مورد نیاز و یا آزمایشات فضایی در آن جای دارند، پس از آن که وظایف خود را به انجام رساندند، از کپسول جدا میشوند تا کپسول بتواند به تنهایی به زمین بازگردد.
تفاوتها
یکی از تفاوتهای عمده میان «شاتل» و «سایوز»، روش فرود آمدن آنهاست. کیهانپیماهای آمریکایی ناسا همانند هواپیما هستند، ولی سایوز این گونه نیست، سایوز در واقع یک «کپسول» است که فرود میآید. این کپسول به تنهایی وارد جو زمین میشود و حالت یک چترباز را دارد و به هنگام فرود، به چیزی متصل شده و فرود میآید.
پس از فرود این کپسول است که میبینیم در اصل موشکهایی سرعت سایوز را کم میکنند، تا این فرودی آرام باشد و دقیقاً حالت چترباز است. اما شاتل این گونه نیست، ابتدا بالا میرود، کارش را در مدار انجام میدهد، به جو زمین برمیگردد و همچون هواپیما، از نیروی محرکه استفاده نمیکند و مانند سایوز، فرودی آزاد دارد یعنی جو زمین را میشکافد و سپس همچون «گلایدر» با فرود آزادانه و نه توسط «خلبان»، بلکه توسط کیهاننوردان که کنترل شاتل را برعهده دارند، همچون یک هواپیما در باندی مخصوص فرود میآید.
تفاوت عمده دیگر این است که شاتلها میتوانند، بارهای بسیار سنگینی را با خود به فضا ببرند. در آخرین پرواز شاتل آتلانتیس، کیهاننوردان بیش از هفده تن اسکلت فلزی را به فضا بردند تا ایستگاه فضایی را گسترش دهند. اما سایوز هرگز چنین قابلیتی ندارد و بر همین اساس است که اعلام شد اگر شاتلها نتوانند پرواز کنند، شاید پروژه ایستگاه فضایی به دست فراموشی سپرده شود.
کیهانپیماهای ناسا همچنین میتوانند زبالههایی را از ایستگاه فضایی به زمین بیاورند. به عبارتی دیگر، ماهوارههایی را که دیگر استفاده نمیشود، توسط دست مکانیکی شاتل گرفته، داخل خود کشیده و به کره زمین بازگردانند. همه اینها، در واقع برتریهای شاتل است. اما سایوز هم برای خود برتری قابل توجهی دارد و آن این که بسیار ارزان و کم هزینهتر از شاتل است و در کل بالا رفتن و پایین آمدن هزینههای کمتری دارد.
اما همان گونه که گفته شد سایوز را نمیتوان برای توسعه ایستگاه بینالمللی فضایی در نظر گرفت که عمدهترین پروژه مشترک سازمانهای گوناگون فضایی در روی کره زمین است.
به همین دلیل، بزرگترین و عمدهترین تفاوت و برتری واضح شاتل این است که از این وسیله برای توسعه ایستگاه فضایی بینالمللی استفاده میشود.
یکی از تفاوتهای دیگر، منابع سوخت هستند که در شاتلها چند سالی است که مشکلآفرین شدهاند. شاتلها مخازن سوخت بسیار بزرگی دارند؛ مخازنی با حجمی بیش از دو میلیون لیتر سوخت شامل «هیدروژن مایع» و «اکسیژن مایع»، البته هنگامی که گفته میشود «مخازن» ممکن است که بعضی از افراد تعجب کنند، چون تنها یک مخزن نارنجی رنگ غولپیکر را میبینند.
این مخزن در حقیقت در داخل خود دارای دو مخزن است. یک مخزن سوخت «اکسیژن مایع» و دیگری، مخزن سوخت «هیدروژن مایع»، این مخازن بعد از این که شاتل به سمت بالا میرود، در حدود هشت دقیقه پس از پرواز، از شاتل جدا میشوند و به داخل جو برمیگردند و میسوزند، چرا که یک بار مصرف هستند.
مشکلاتی که برای شاتل ایجاد میشود، از لولههای سوخترسانی مخازن به داخل شاتل آغاز میگردد. هنگام جدا شدن مخازن از شاتل، عایق لولهها به بدنه شاتل اصابت میکردند و باعث آسیب دیدن بدنه شاتل میشدند. مثلاً در مورد شاتل «کلمبیا» در سال 2003 دیدیم که فاجعهساز بود و متأسفانه موجب انفجار گردید.
یک اتفاق جالب نیز برای عایقها در سال 1995 پدید آمد و آن این که، دارکوبها در این سال بر روی عایقها نشسته و این عایقها را میکندند و دانشمندان نیز برای این که دارکوبها را فراری بدهند، از عروسکهایی به شکل جغد استفاده میکردند تا دارکوبها را بترسانند. از سال 1995 این جغدهای مصنوعی، همواره برای خود، جایی بر روی شاتلها باز کردهاند. البته بدیهی است که قبل از پرواز؛ این جغدها برداشته میشوند.
نکته بسیار مهم این است که شاتلها عمری بیست ساله و یا بیشتر دارند و عمری از آنها گذشته است و در واقع فرسوده شدهاند. بر همین اساس شرکت معظم «لاکهید مارتین» که سازنده مخازن سوخت شاتلها هستند، قراردادی را در تاریخ 31 آگوست 2006 به امضا رساندند که براساس آن قرار است کیهانپیماهای جدیدی را برای این سازمان ساخته و تحویل آن سازمان دهند. البته سال تحویل این کیهانپیماهای جدید 2015 است که در این سال وارد بازار و خط سرویس شده و مسافران را به کیهان خواهند برد. هزینه ساخت یا به عبارتی قیمت این قرارداد سه میلیاردونهصد میلیون دلار است.
نام این کیهانپیما که در سال 2015 اولین سفر به کیهان را آغاز خواهد کرد، اوریون است. عملکرد اوریونها همچون کیهانپیماهای سایوز است؛ یعنی یک موشک بالا میرود، موشک جدا میشود و کپسول به زمین برمیگردد و چون در سال 2010 قرار است که توسعه ایستگاه فضایی به پایان برسد، دیگر نیازی به ارسال محمولههای سنگین به ایستگاه نخواهد بود و در نتیجه شاتلها میتوانند در این سال بازنشسته شوند.
اما یک خبر بد هم برای دوستداران علوم فضایی و آن این که تلسکوپ فضایی «هابل» کور شده است. یکی از چشمهای اصلی و در واقع دوربینهای اصلی آن از کار افتاده و به همین خاطر در حال حاضر تلسکوپ عظیم هابل فقط یک چشم دارد.
لازم به توضیح است که شاتل «Endeavour» یک بار در سال 1993 برای تعمیر تلسکوپ هابل به مدار زمین فرستاده شد. حال باید دید این مأموریت بر عهده کدام یک از شاتلها خواهد بود تا تلسکوپ هابل دوباره سلامتی خود را به دست آورد.
منبع: www.nass.org