گروه شهری: پاییز که می‌شد، لذت‌بخش‌ترین کار زندگی‌اش، قدم زدن بود، به‌خصوص اگر نم بارانی هم می‌زد.

 چتر سیاه و بلند را سقف بالای سر می‌کرد، بارانی‌اش را می‌پوشید و دل به خیابان می‌سپرد. حالا هم علاوه بر تمام آنها، عصایش را همراه خود می‌آورد تا پا به پایش برود، بارها گفته بود خیابان و قدم زدن در باران، حال و هوای قدیم را ندارد.

شلوغی خیابان کلافه‌اش می‌کرد و علاوه بر چاله چوله‌های سر راه، آسفالت سیاه و زمخت کف خیابان آزارش می‌داد، به همین دلیل، اغلب اوقات چند گام نرفته، پشیمان می‌شود و به خانه برمی‌گردد، صندلی را در گوشه‌ای از بالکن می‌گذارد و از همان بالا خیابان و کوچه را تماشا می‌کند.


هر کس بود آشفتگی‌اش چند برابر شده بود و از ابتدا تا انتها هر چند قدم، پایت به خاک و سنگ‌هایی که روی هم تلنبار شده بود، گیر می‌کرد و اگر مراقب نبودی، سکندری می‌خوردی و ممکن بود با سر به درون یکی از چاله‌ها بیفتی.


این‌که انتهای کوچه مروی با خیابان پامنار تلاقی داشته‌ باشد، یعنی می‌توانی با یک تیر دو نشان بزنی و دو رو از یک سکه تاریخی را ببینی، اما این روزها در خیابان پامنار که قدم می‌زنی، کمتر می‌توانی سراغ دیوارهای خشتی و کوتاه بروی، گاهی که از کنار ساختمان‌های نسبتاً بلند و مغازه‌هایی که در جای جای آنها ابزار زندگی امروزی دیده می‌شود، عبور می‌کنی، دیوار مخروبه کاهگلی نمایان می‌شود که حال و هوای آن روزگار را دارد.

هنوز خیابان پامنار به انتها نرسیده که درون کوچه باریکی می‌پیچیم. از انتهای کوچه مروی که وارد می‌شویم تاریخ وارونه می‌شود، چند دهه به عقب برمی‌گردیم، این حسی ‌است که دیوار خشتی مسجد آقامحمود در ما ایجاد می‌کند.

کوچه برلن، خیابان صف، باغ سپهسالار، کوچه مروی و کوچه‌های کوتاه و بلند و راه‌های باریک و عریض در قسمت‌های مرکزی تهران، قدیمی‌ترین و شناخته شده‌ترین محله‌های تهران با گذر زمان، حال و هوای خود را از دست داده‌اند.

 یکی از مهمترین ویژگی آنها، حال و هوا یا به قول قدیمی‌ها صفایی بود که این محلات داشتند و شاید یکی از زیبایی و حسی بودن آنها، اصالتی بود که حتی در مصالح و مواد ساختمان‌ها به‌کار می‌رفت که با گذشت زمان مصنوعی‌تر و صنعتی‌تر شد.

کافی است پای صحبت یکی از پیرمردهایی که جلوی مغازه کهنه و دودگرفته‌اش نشسته است، بنشینی تا برایت از چیزهایی بگوید که تو تنها در فیلم‌ها دیده‌ای؛ زورخانه‌ای که بیشتر اوقات به‌جای پرداختن به ورزش‌های باستانی، با گلریزان دست‌هایی را که شرم دراز شدن به سوی کسی را داشت، می‌گرفت بدون آن‌که خودش بداند.

 شاید احساس کمبود چنین ویژگی در شهر باعث شد که سه نقطه از شهر تهران برای ساخت پیاده‌ راه و البته بهانه‌ای برای بازسازی محله‌های قدیمی در نظر گرفته شود.

دیوارهای کوتاه، طاق‌های گنبدی شکل، خشت و گل و تیرک‌های چوبی، به‌جای سنگ مرمر، آجر سه سانتی و سیمان و آهن، اینها ویژگی‌هایی است که یک ساختمان قدیمی را از بنای نوساز متمایز می‌کند.بیش از یک سال است که سازمان زیباسازی شهر تهران به جان چند خیابان تهران افتاده تا بناهایی با این ویژگی را بازسازی کرده و مظاهر زندگی مدرن را با به‌کار بردن این ویژگی‌ها برجسته‌تر کرده و در کنار آن فضاهای عمومی از دست‌ رفته را به عنوان یک محل تفرج و تفریح بازسازی کند.

پروژه کوچه مروی، که این روزها به اتمام رسیده، اولین پروژه‌ای بود که در این وسعت شکل و صورت کار مرمت و بازسازی روی آن انجام شد. کار همزمان یکی از ویژگی‌هایی است که کنار ویژگی‌های دیگر قرار می‌گیرد، در این پروژه برای اولین بار به‌طور همزمان، طرح آماده و اجرا می‌شود، در حالی که پیش از این به عنوان مثال نقشه‌های فاز یک آماده می‌شد و بعد از انتخاب پیمانکار، کار انجام می‌شد.

 او یکی از دلایل کار همزمان را برخورد با موضوعاتی می‌داند که در لابه‌لای اجرای طرح‌ها اتفاق می‌افتد که مشابه آن در مورد مسجد آقامحمود در همین پروژه رخ داد.

 با برداشته شدن سه چهار لایه آسفالتی که در طول زمان سطح کوچه با آن پوشانده شده است، می‌توانی سنگفرش‌های قدیمی مقابل مسجد را ببینی. مقابل مسجد با همان کف‌سازی‌های قدیمی بازسازی شد تا هماهنگی لازم میان طاق و گنبد مسجد پس از بازسازی ایجاد شود.

 مسجد آقامحمود، یکی از ساختمان‌های قدیمی این کوچه است که در حین عملیات گودبرداری و آماده‌سازی کوچه برای تاسیسات و کف‌سازی، کشف آب انبار آن، مجریان و مهندسان را مجبور کرد تا تأمل بیشتری در مورد این ساختمان به خرج دهند.

 آب انبار قدیمی مسجد که به خاطر گذر زمان و ریخته شدن آشغال و زباله در درون آن مدفون شده بود، در حین عملیات گودبرداری شناسایی می‌شود، علاوه بر زباله‌های ساختمانی، ساختمان پشت مسجد از این آب انبار به عنوان محل دفن فاضلاب خود استفاده می‌کرده، بعد از این اتفاق بود که، این انبار به‌طور کامل از زباله‌ها تخلیه شد و مسئولان توانستند به پله‌های قدیمی که به انتهای آب انبار می‌رفت، برسند.

پروژه مروی به خاطر چند شاخصه نسبت به بقیه پروژه‌های مرمتی برجسته‌تر است، وجود ارزش‌های تاریخی، یکی از مهمترین این شاخصه‌هاست. خیابان ناصرخسرو، ساختمان شمس‌العماره، دبیرستان مروی (دومین دبیرستان تهران)، مسجد مروی، سرای مظفریان، بازار قدیمی مروی و مسجد آقامحمود یا مسجد حکیم، آثار تاریخی هستند که در اطراف و درون کوچه مروی قرار دارند و پروژه 350 متری کوچه با همین آثار، ویژه شده است.

سازمان زیباسازی بر اساس این عناصر و مشکلاتی که ممکن بود در طول زمان به‌وجود بیاید، ساماندهی، بهسازی و مرمت شهری کوچه مروی را تا 95 درصد پیش برده و این روزها اگر به این کوچه سری بزنید، وزنه سنگین‌تر به سمت حفظ هویت تاریخی کوچه می‌چرخد و می‌توانید علاوه بر خرید به بازدید از این بناها بپردازید.

 در کنار ساماندهی کوچه مروی، کار روی خیابان باغ‌ سپهسالار نیز از مدت‌ها پیش آغاز شد، این کوچه ضد و نقیضی است برای آنها که گذشته آن را می‌دانند و کسانی که این روزها این نقطه را بیشتر برای خرید انتخاب می‌کنند تا در کنار آن قدمی‌ هم بزنند، به همین دلیل است که یکی از اساسی‌ترین سؤال‌هایی که ذهن را درگیر می‌کند، متناسب‌سازی تناقض بین سنت و مدرنیته در این قسمت است.

همکاری کسبه و مغازه‌داران این کوچه که از طریق کانال ارتباطی هیات امنا با سازمان زیباسازی هماهنگ می‌شوند، علاوه بر این‌که نمونه خوبی برای مشارکت شهروندان در مدیریت شهری محسوب می‌شود، دلگرمی مناسبی برای به انجام رسیدن این کار است.

این روزها اگر سری به کوچه صف یا همان باغ سپهسالار _ یکی از مراکز اصلی خرید کفش در تهران _ بزنید، رفت و آمد در آنجا چندان دلچسب نیست و این تنها به خاطر سد معبری است که کنده‌کاری‌های سازمان زیباسازی برای بازسازی این خیابان به وجود آورده است، البته این چاله‌ها نویدبخش نظمی است که بعدها نمود پیدا می‌کند.

 از آنجایی که یکی دیگر از ویژگی‌های آن ساماندهی تاسیسات شهری به عنوان نیاز جامعه امروز است و نمی‌توان از آن گذشت، مرمت عناصر ارزشمند تاریخی و بدنه‌سازی، کف‌سازی و حذف زوائد بصری از کارهای مهم این طرح است، اما قبل از هر چیز نوبت تاسیسات زیربنایی شهری است که باید به انجام برسد؛ اتفاقی که در مورد کوچه مروی هم رخ‌ داده است.

 البته این دو خیابان تنها فعالیت‌های سازمان زیباسازی برای بازسازی پیاده‌راه‌های تهران نیستند و قرار است این فعالیت‌ در مورد سایر خیابان‌هایی که امکان پیاده‌راه شدن را داشته باشند، صورت گیرد. در حقیقت احیای محلات قدیمی و تبدیل آنها به پیاده‌راه می‌تواند به مرور شهروندان را با این فضاها آشتی داده و حس تعلق به شهر را با احیای هویت تاریخی آن تقویت کند.