هر اندازه که حاشیهها پررنگتر شد، نابسامانیها در زیرمجموعههای گوناگون سازمان میراث فرهنگی کشور اعم از موزهها، سایتهای باستانی، بافتها و عمارتهای تاریخی و صنعت ظریف گردشگری بیشتر شد. این حاشیهها معلول شیفتگی برخی مدیران سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور به سیاستبازیهای محض بود که نتیجهای جز ایجاد گسستگی و نابسامانی در زیرمجموعههای آن سازمان نداشت تا آنکه موضوع به مجلس کشیده شد و نمایندگان خواستار بازگرداندن سازمان به وزارت ارشاد اسلامی شدند. حاشیههای سیاسی ایجاد شده در سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور حتی دامان کارکنان آن سازمان را نیز گرفت. پژوهشکده میراث فرهنگی به شیراز منتقل شد، صنایع دستی به اصفهان فرستاده شد.
حتی مدیران آن سازمان درصدد برآمدند تا بخش گردشگری را نیز به اصفهان بفرستند که در پی اعتراض کارکنان، این بخش در تهران ماند. کارکنان معاونت گردشگری به دورکاری یا خانهنشینی محکوم شدند. مدیران پیشین سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری آن سا زمان را آنچنان بسته بودند که گویی نهادی امنیتی را در اختیار دارند. اعتراضها به چنین رفتاری از سوی رسانهها ادامه یافت. فرهنگ، هنر و تاریخ چنان به سیاست آمیخت که ترکشهای آن سرانجام دامنگیر مدیران پیشین- بهعنوان کسانی که خود در ایجاد چنین وضعیتی بیتقصیر نبودند- شد. آنروز که رسانهها نسبت به تخریب آثار تاریخی کشور و لزوم استفاده از دانشمحوری تخصصی در بخشهای گوناگون سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور هشدار میدادند، مدیران آن سازمان رسانهها را به مخالفت با دولت یا دروغپردازی متهم میکردند.
نتیجه آن شد که مجلس از تخلفات مالی در سازمان میراث فرهنگی پرده برداشت. آزاده اردکانی، رئیس موزه ملی ایران پس از جلسات متعدد بازجویی به همراه تهمینه دانیالی، معاون صنایعدستی سازمان بازداشت شدند. حسن محسنی، معاون روابط عمومی و امور بینالملل که سخنگوی سازمان و بهطور همزمان رئیس کاخ موزههای سعدآباد و نیاوران بود نیز همین چندی پیش از ریاست 2کاخ موزه کنار رفت. پیشتر و در حاشیه مراسم تحویل منشور کوروش به موزه بریتانیا نیز زمزمههایی از چندین جلسه بازجویی وی به گوش رسید. مدتی است که دیگر نامی از حسن محسنی، سخنگوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در رسانهها به میان نمیآید. حمید بقایی، رئیس سازمان میراث فرهنگی نیز که به معاونت اجرایی رئیسجمهور و رئیس سازمان مناطق آزاد کشور منصوب شده است در کنار محمود احمدینژاد دیده نمیشود. فریبرز انصافی از مدیرعاملی کانون اتومبیلرانی- که بلافاصله پس از انتصاب حمید بقایی به معاونت اجرایی رئیسجمهور، به عنوان نهاد زیرمجموعه ریاست جمهوری اعلام شد- برکنار شد و محمد عامری، معاونت گردشگری در دوران بقایی به مناطق آزاد رفت.
غلامحسین محسنیاژهای، دادستان کشور در نشست خبری خود در بحبوحه شایعات مربوط به بازداشت افرادی در سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور ناچار به سؤال یکی از خبرنگاران که خواستار پاسخ دادستان
در خصوص شایعات موجود شده بود، گفت که «بله افرادی از موزه ملی ایران و سازمان میراث فرهنگی دستگیر شدهاند». چندی است که دیگر نامی از این افراد در رسانههای کشور وجود ندارد. منشور کوروش به بریتانیا رفت، روابط موزهملی با موزه لوور فرانسه تعلیق شد، همچنان خبرهایی از تخریبها در گوشه و کنار کشور شنیده میشود، منطقه باستانی سیمره به تدریج به زیر آب رفته است، اموال 5موزه به صورت کاملا ضربتی به ارگ آزادی یا همان ساختمان سابق سازمان میراث فرهنگی کشور منتقل شدند و بهرغم آنکه موضوعات مورد چالش همچنان مطرح میشوند ولی مدتی است که نامی از مدیران سابق میراث به گوش نمیرسد.
موج بازداشت و برکناری برخی مدیران سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور به اتهام تخلفات به جایی رسید که اکنون سازمان میراث فرهنگی را نیز باید به نهادهایی افزود که توسط سرپرست اداره میشوند. شرایط کنونی چگونه است؟ روحالله احمدزاده جوانترین استاندار کشور که استانداری فارس را برعهده داشت آخر ردیبهشتماه90 با حکم رئیسجمهور بهعنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری جایگزین حمید بقایی شد. حامد دهقانان معاون استانداری احمدزاده نیز بهعنوان سرپرست معاونت گردشگری جایگزین علیرضا عامری، معاون سابق شد. عامری همین چند وقت پیش در جشنواره کیش که وی اکنون ریاست آن منطقه را عهدهدار شده درحالیکه دوربین یکی از شبکههای تلویزیون داخلی را بهدنبال خود داشت به بهانه پوشش جشنواره، مدتی طولانی آنتن تلویزیون را به گشتوگذار خود در پاساژهای کیش و گفتوگو با مغازهدارها اختصاص داد. روحالله احمدزاده درحالیکه اکنون بیش از 2ماه از انتصابش بهعنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میگذرد همچنان سیاست درهای بسته را در سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری دنبال میکند. دفتر او تاکنون درخواست گفتوگوی هیچیک از رسانهها را با وی جدی نگرفته است. برخورد گزینشی با رسانههای منتقد و هوادار همچنان در سازمان میراث فرهنگی جریان دارد.
برخلاف سنت گذشته جلسه با فعالان صنعت گردشگری، باستانشناسها و همه آنها که به نوعی در امر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور فعالیت میکنند تشکیل نشده است. ابراهیم پورفرج، رئیس جامعه تورگردانان کشور درخصوص تأثیر نابسامانیهای سازمان میراث فرهنگی کشور بر روند فعالیت بخش خصوصی و بهویژه مشاغل مرتبط با صنعت گردشگری میگوید: علاوه بر مسائلی که در سازمان میراث فرهنگی وجود دارد خدمات بسیار ضعیف است.وی به دیدار خود با یزدانی، معاون سابق گردشگری با هدف جلوگیری از افزایش نرخ تورها اشاره کرد و افزود: به آقای یزدانی گفتیم قیمت را بالا نبرید، گفت نه! مشکل ما این است که آقایان به کار مسلط نیستند و به حرف کارشناسان این حوزه نیز توجه نمیکنند. حتی با بخش خصوصی نیز وارد مذاکره نمیشوند تا بدانند که در دنیا خدمات بخش گردشگری است که اهمیت دارد. به گفته پورفرج، مدیران سازمان میراث فرهنگی علاقه بیشتری به اتخاذ تصمیمهای یکجانبه دارند و متأسفانه این سازمان برنامه اندیشیدهشده و کارشناسیشدهای ندارد.
رئیس جامعه تورگردانان ایران میگوید: متأسفانه مدیران سازمان تصمیمهای مختلفی میگیرند و وقتی نیز به آنها اعتراض میکنیم ناراحت میشوند و میگویند چرا اعتراض میکنید. حال با این وضعیت میخواهید وضعیت گردشگری کشور بهبود پیدا کند؟
پورفرج از نامه انجمن تورگردانان ایران به روحالله احمدزاده، رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری خبر میدهد و میگوید: متأسفانه رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی هنوز جلسهای با فعالان گردشگری کشور تشکیل نداده و ما هنوز نه رئیس سازمان را ملاقات کردهایم و نه آقای دهقانان را دیدهایم.
وی افزود: نامهای به هر دو این آقایان نوشتهایم و در آن خواستار برگزاری یک نشست مشترک شدهایم تا دیدگاههای خود را مطرح کنیم و ببینیم که اصلا نگاه ایشان به موضوع گردشگری کشور چیست ولی متأسفانه در حالی که به زمان برگزاری نمایشگاههای بینالمللی صنعت گردشگری نزدیک میشویم همچنان در انتظار نشست هستیم.پورفرج میگوید: این رویکرد واقعا آسیبرسان است و درست زمانی که در فصل تصمیمگیری نمایشگاهها باید به فکر تهیه بروشورها باشیم باید به این موضوع فکر کنیم که آیا رئیس سازمان حاضر به برگزاری یک نشست با فعالان گردشگری کشور هست یا خیر! بنابراین فکر میکنم که با توجه به این وضعیت، در موضوع گردشگری در نمایشگاه این دوره و حتی برای سال آینده افت زیادی خواهیم داشت. نامهها البته تنها به جامعه تورگردانان مربوط نمیشود؛ هتلدارهای کشور نیز خواستار نشست با رئیس سازمان میراث فرهنگی که وارد سومین ماه ریاستش بر سازمان میراث فرهنگی شده هستند. آنها نیز تاکنون چندین نامه برای دیدار با روحالله احمدزاده به دفتر وی ارسال کردهاند تا در نشست مشترک با او موضوعات مربوط به گردشگری و صنعت هتلداری را با وی در میان بگذارند اما نامه آنها نیز تاکنون بیپاسخ مانده است.
وضعیت موزهها نیز چندان مناسب نیست. بهرغم آنکه یکی از کارکنان موزه ملی ایران جایگزین آزاده اردکانی شده است خبر میرسد که موزههای منتقلشده به ساختمان سابق سازمان میراث فرهنگی در خیابان آزادی که به ارگ آزادی شناخته میشود تعطیل شدهاند. کاخموزههای نیاوران و سعدآباد نیز که در دوره ریاست محسنی بر آنها یا محلی برای برگزاری نمایشگاههای مد و لباس بود یا تونل بزرگ غذاها در آن برپا میشد نیز همین وضعیت را دارند. آخرین نمایشگاهی که ارگ آزادی به یاد دارد، نمایشگاه خودروهای کلاسیک در اوایل اردیبهشتماه بود که بخشی از آنها از موزه سعدآباد به امانت گرفته شده بود و بخشی دیگر را مالکان خودروها به ساختمان سابق میراث فرهنگی در خیابان آزادی آورده بودند.
آنروزها گفته شد که کانون جهانگردی و اتومبیلرانی قرار است ساختمان آزادی را به اجاره خود درآورد. آنها که جنبوجوش ساختمان ارگ آزادی را به یاد دارند اکنون بهخوبی میدانند که این ساختمان آرامآرام و در ظاهر به مکانی تعطیلشده تبدیل شده است. گفته میشود تنها برخی مدیران سازمان میراث فرهنگی در بعضی روزها جلسات خود را در ارگ آزادی برگزار میکنند. سازمان میراث فرهنگی حاشیههای زیادی برای خود ساخته است؛ حاشیههایی که نتیجه آن تنها گسستگیهای ایجادشده در این سازمان، اختلافات زیاد و تخلفات متعدد (براساس آنچه نمایندگان مجلس و دادستان تهران اعلام کردهاند) بوده و اکنون باید در انتظار برنامههای جوانترین استاندار سابق کشور و رئیس کنونی این سازمان ماند. آیا احمدزاده پاسبان خوبی برای میراث فرهنگی کشور خواهد بود؟ آیا او رونق را به صنعت گردشگری کشور بازخواهد گرداند یا آنکه سیاستهایش بار دیگر بر چالشهای میراث فرهنگی کشور خواهد افزود؟