ساختمان نیمهکارهای که فاضلابش از کنار درهای ورودیاش وارد کوچه میشود و مشام رهگذران چند خیابان آنطرفتر را نیز بینصیب نمیگذارد. یکی از اهالی اهلِ دل محل نیز شکایت داشت که چرا قدیمیها بوی جویِ مولیان و نافه آهوی ختن نصیبشان میشد و اهالی این کوچه بوی جوی فاضلاب؟ البته اینطور که از شواهد و قرائن بر میآمد هیچیک از اهالی محل هنوز با 137تماس نگرفته و منتظر رسیدگی ماموران مربوط نشدهاند.
کاسه داغتر از آش
بچه جیغ میزند و گریه میکند. زن یک پس گردنی بهش میزند و میگوید «ذلیل مرده راه بیُفت». مرد میگوید « چی کارش داری، ولش کن یه کم آبغوره میگیره بعد آروم میشه». زن دست بچه را میکشد و جلوتر میرود. مرد عصبانی میشود و کارشان به مشاجره میکشد. بچه جیغ میزند و گریه میکند. مرد یک پسگردنی بهش میزند و پیش از اینکه چیزی بگوید پیرمرد جلو میرود و دست مرد را محکم میگیرد. پیرزن میگوید «خودت را کاسه داغتر از آش نکن». پیرمرد مکثی میکند و باز میگردد. صبح فردا پیرمرد داخل یکی از صفحات روزنامه چهره آشنایی را میبیند. تیتر خبر این است: «هامون، دومین قربانی کودکآزاری».
بلاتکلیفها
میگویند خدا به مرض چهکنم چهکنم دچارت نکند اما به نظر میرسد اگر بگویند «خدا شما را گرفتار آدم درگیر با این مرض نکند» بهتر باشد. زیرا چنین فردی دردسرهای زیادی برای دیگران به وجود میآورد. داخل مینیبوس داد میزند «آقا نگه دار من همینجا پیاده میشم». بعد که راننده نگاهی به داخل آینه انداخت و مینیبوس را متوقف کرد فرد این طرف و آنطرف را نگاه میکند، به مرض چهکنمچهکنم گرفتار شده و سرانجام پیاده نمیشود. مسافران معطل شده نیز گاهی بعد از تکرار این سناریو شاکی میشوند. شهروندی هم که پشت این موتورسیکلت به صورت یکطرفه نشسته به احتمال زیاد جزو همین بلاتکلیفهاست که به مرض چهکنمچهکنم افتاده است. خودش هم نمیداند میخواهد پیاده شود یا میخواهد روی موتور ادامه مسیر بدهد. به هرحال مرض یادشده در این مورد خاص(سوار شدن یکطرفه روی موتورسیکلت) ممکن است فقط به شاکی شدن بقیه تمام نشود و فرد کارش به بیمارستان و حتی بهشتزهرا بکشد.
یادگاری
آدمها به لحاظ شهرت و دیدهشدن چند دستهاند. آنهایی که مشهورند و دیده میشوند، آنهایی که دیده نمیشوند و به شهرت نیز اهمیتی نمیدهند و آنهایی که دیده نمیشوند اما به هر قیمتی شده میخواهند خود را در دید دیگران جابدهند. این گروه آخر گاهی در خیابانها ویراژ میدهند. گاهی روی درخت کندهکاری میکنند. به محض دیدن سیمان خیس نیز با کف کفش روی آن یادگاری میگذارند.