وضعیت جنگلهای شمال تا آن اندازه نگرانکننده است که حتی آیتالله آملی لاریجانی، رئیس قوه قضاییه خردادماه امسال در همایش 100سال سازمان ثبت در ایران «با اشاره به تأکید مقام معظم رهبری بر جلوگیری از تخریب جنگلهای کشور گفته بود: دستگاه قضایی با جدیت با زمینخواران و افرادی که به جنگلها تعرض میکنند مبارزه میکند و خود من هم شخصا پیگیر این قضیه هستم». وی در همان همایش با اشاره به سفری که به استان مازندران داشته، تصریح کرده بود: «من از نزدیک تخریب جنگلها را مشاهده کردم و دیدم که صدها هکتار چگونه یک شبه جنگلزدایی شده و با چند بلوک سیمانی زمینها مرزبندی شدهاند». رئیس دستگاه قضا، پیش از این گفتهها هم در واپسین روزهای سال 89 در شورایعالی اداری استان هرمزگان نسبت به تخریب جنگلها هشدار داده بود. این در حالی است که طی همه سالهای گذشته مسئولان سازمان جنگلها و مراتع در واکنش به انتقاد صاحبنظران موضعگیری کرده تا آنجا که در تازهترین اظهارات، اعلام کردهاند مساحت جنگلهای شمال افزایش یافته است.
خلیل سلیمی، یکی از فعالان محیطزیست، بیش از 10سال است که با حضور در رویشگاههای وضعیت منابع طبیعی بهویژه رویشگاههای جنگلی شمال مشغول بررسی و تفحص در این عرصههاست در گفتوگویی که در پی میآید وی وضعیت رویشگاههای جنگلی شمال را بسیار نگرانکننده و بحرانی وصف میکند. به اعتقاد سلیمی، آنچه طی سالهای اخیر تحتعنوان بهرهبرداری و تحتپوشش قانون در جنگلهای شمال اتفاق افتاده، در برخی نقاط، این رویشگاهها بهطور کامل نابود شده است. گروه محیطزیست همشهری بیآنکه مطالب ادعا شده از سوی این فعال محیطزیست را تأیید یا تکذیب کند، براین باور است که برای روشنشدن اذهان عمومی ضروری است هیأتی متشکل از اصحاب رسانه و شماری از صاحبنظران و نیز مسئولان ارشد سازمان جنگلها و مراتع به مناطقی که ادعا میشود بهدلیل بهرهبرداری غیراصولی تخریب شده اعزام شوند تا درصورت صحت این ادعاها، سازوکاری مناسب برای جلوگیری از تخریبها فراهم شود. نکته دیگر اینکه طرح این ادعاها به هیچ عنوان به معنای زیر سؤال بردن زحمات آن دسته از مدیران، کارکنان و جنگلبانان شجاع، دلسوز و خدومی نیست که همچون شهید ناصر پیروی و شهید رشید غفاری در صیانت از منابع طبیعی سینه سپر کرده و تا پای جان از این عرصهها دفاع کردند. گروه محیطزیست همشهری و همه دوستداران طبیعت این تلاشها را گرامی میدارند و آنان را تکریم میکنند.
- شما معتقدید جنگل را در پوشش قانون تخریب میکنند. اگر ممکن است در این باره توضیح دهید؟
تخریب جنگلها کاملا قانونی صورت گرفته و برای آن مزایایی هم تعریف کردهاند اما واقعیت این است که از اواخر دهه 60، جنگلها، مراتع و مردابها بهتدریج به سمت زوال و نابودی رفتهاند. همه این اقدامات به نام اصلاح جنگل و براساس مفاد یک کتابچه انجام گرفته است. در دولت نهم و دولت فعلی هم روال تخریب ادامه یافته است؛ درواقع با شیوهای ماهرانه، به تخریب و ویرانی، وجاهت قانونی داده میشود. نکتهای که وجود دارد اینکه قانون جنگلها مربوط به 50 سال پیش است. در طول این 50سال، حتی قانون اساسی، تغییرات عمدهای را بهخود دیده اما تغییرات جزئی قانون جنگلها و مراتع به زیان آن تمام شده است.
با وجود این، متأسفانه همان قانون 50سال پیش هم اجرا نمیشود. در قانون مذکور به 5مرحله حفظ، احیا، اصلاح، توسعه و بهرهبرداری اشاره شده است، در حالیکه در 20 سال گذشته از 5 مرحله یاد شده فقط موضوع بهرهبرداری، آن هم بهصورت بسیار بیرحمانه، غیرفنی و غیرقانونی در دستور کار قرارداشته است.
- منظورتان از غیرقانونی چیست؟
اقدامات غیرقانونی و غیرفنی و مغایر با منطق و عقلانیت در سراسر جنگلهای گیلان، مازندران و گلستان علیه حیاتوحش، میراث طبیعی و درختان نادر و جنگلهای منحصربهفرد، کماکان ادامه یافته است. منابع طبیعی خودش را محق میداند که جنگل را به هر شخص حقیقی و حقوقی جهت بهرهبرداری محول کند، در حالی که منابع طبیعی امین اموال و انفال است.
جنگل متعلق به نسلهای آینده است. با توجه به خشکسالیها و آتشسوزیهای وسیع و عدمکارایی منابع طبیعی در مهار آنها، عقلانیت حکم میکند که لااقل دست از بهرهبرداری بیرویه برداریم. برخی کارکنان منابع طبیعی بعد از بازنشستگی با تشکیل تعاونی یا سهامی خاص با تکیه بر تجارب 30ساله در مناقصهها برنده و وارد بهرهبرداری از جنگل میشوند. اگر لازم باشد فهرست اسامی نامبردگان ارائه خواهد شد؛ مثلا شرکت «ق» کار تخریب را به مرحلهای کشانید که منابع طبیعی ناگزیر شد آن را منحل کند اما با وجود تعطیل شدن این شرکت، هیچ مجازاتی متوجه متجاوزان به حریم انفال و جنگل نشد یا مثلا شرکت «آ» بیش از 20 سال است که در منطقه جنگلی شهرستانهای املش و لنگرود همچنان مشغول قطع درختان است.
این شرکت هماکنون در منطقه «لارنه» و «فیاب» در حوزه جغرافیای سیاسی شهرستان املش و لنگرود، مشغول بهرهبرداری است اما هیچ نشانهای از «حفظ» و «احیا» و «توسعه» در فعالیتهای شرکت مورد نظر مشاهده نمیشود. متأسفانه قطع درختان در قالب فعالیتهای بهرهبرداری در نقاط مختلف جنگلی طی 20ساله گذشته همچنان ادامه یافته و بهاصطلاح به یک سنت تبدیل شده است. شرکت بهرهبردار و پیمانکار، جاده میزند تا درختان را قطع کند و درختان را قطع میکند تا جاده بزند. هیچ کس نمیداند که این فعالیتهای مخرب منطبق با کدام منفعت نظام جمهوری اسلامی و چرا برخلاف رهنمودهای رهبر معظم انقلاب است؟ این درحالی است که منابع طبیعی تلاش میکند دامداران جنگل نشین و حتی اهالی «فیاب» را تحت عنوان ساماندهی دامداران از جنگل خارج کند. ایجاد نارضایتی وسیع در بین جمعیت دامدار کشور در حالی است که بهرهبرداری گسترده در «شلیشه»، «گاوکولی»، «تشتستان»، «تنگه سر»، «لوسره» یا در «لارنه»، «فیاب»، «تابستاننشین» یا در «گبرسنگ»، «کچا»، «شهربیجار» یا در «توتکی»، «نارنج دره»، «بالارود»، «دولاکشان» یا در «دیزکوه»، «سلان سر»، «خرارود» و جنگل «شیرقلعه» و بیشمار مناطق جنگلی آستارا، تالش... از 20 سال پیش تا امروز در استان گیلان در حال انجام است.
این اقدامات کاملا به زیان کشور است. در سالجاری شخصی به نام «ع» در جنگلهای زیبای چابکسر درختان جنگلیبیشماری را قلعوقمع کرد. بررسیها نشان میدهد شرکت «آ» بدون رعایت قانون جنگلها و مراتع و آبخیزداری از سال1389 بار دیگر بهمدت 10سال وارد بهرهبرداری شده است؛ آن هم بدون برگزاری مناقصه و انعقاد قرارداد منطبق با قانون جنگلها. همچنین شرکتی از 30سال پیش در حال قطع درختان در «لونک» سیاهکل بوده است. برای آنکه مشخص شود تا چه اندازه جنگلهای شمال تخریب شده کافی است حین عبور از جاده آستارا به اردبیل، رویشگاههای جنگلی کشور همسایه (آذربایجان) را با جنگلهای ویران خودمان مقایسه کنیم.
در این میان، شایسته آن است که دولت از نظرات مردم جنگلنشین اطلاع حاصل کند. دولت باید از نظرات مردم آگاه باشد. مردم معتقدند که در این مناطق جنایت صورت گرفته نه بهرهبرداری! آن همه جرائم علیه انفال و عرصههای طبیعی از منظر دید و مدیریت کلان کشور پنهان نگهداشته شده است؛ برای مثال، بر مسیر جادهای که پیمانکار در قلب جنگل احداث میکند هیچگونه نظارتی از سوی وزارت مسکن، راه یا نظام مهندسی اعمال نمیشود چون منطقه جنگلی است و حیات خلوت منابع طبیعی محسوب میشود. این شیوه بهرهبرداری سبب شده که در چند منطقه رانش مخربی صورت بگیرد و در نتیجه هنگام بارندگی شدید، امکان وقوع سیلابهای خطرناک نظیر آنچه در گلستان جاری شد در این منطقه نیز اتفاق بیفتد و موجبات ویرانی روستاهای پرجمعیت و شهرکهای موجود در منطقه «بلوردکان» املش، شلمان و حاشیه رودخانههای «شلمانرود» و «کیارود» را فراهم آورد.
- شما معتقدید بهرهبرداری و قطع درختان در واقع باعث بروز سیلابهای خطرناک در منطقه میشود؟
بله، چون در مناطق وسیعی زمین شیبدار کوهستان را کاملا شخم میزنند. جادهای به طول 15کیلومتر و عرض 6متر موجب انباشتهشدن تودههای خاکی در حاشیه آن میشود و با بارندگی شدید این تودههای خاکی با سیلاب درهممیآمیزد و با روانابها به حرکت درمیآید و به سیلابی مخرب تبدیل میشود. اما درخصوص قطع درخت، طبق بند 2 ماده 4 قانون، قطع درخت در نواحی باتلاقی حداکثر با ارتفاع 40سانتیمتر از سطح خاک و در سایر نواحی جنگل تا ارتفاع 10سانتیمتر از سطح خاک باید صورت بگیرد در حالی که در مناطق وسیعی حتی در شیبهای بسیار تند درختان را از ریشه کندهاند؛ مثلا بهرهبرداری در یک منطقه گسترده کوهستانی و جنگلی یعنی حدفاصل سفیدرود تا پلورود، تا ارتفاعات بلند البرز مثلا تا «خصیلدشت» را که از بالاترین نقاط جنگلی است، در طول 20سال گذشته به دست پیمانکاران سپردهاند.
آنها بیشمار جاده در قلب جنگل احداث کردهاند تا درختان را قطع کنند اما متأسفانه در برخی از این مناطق در مسیر جاده در یک زاویه کاملا مشخص به عرض 120متر در هر دو سمت جاده، درختان را با بولدوزر و سیم بکسل کشیده و بقیه نهالها و درختان را از ریشه درآورده و به کلی نابود کردهاند، بهطوری که بعد از بهرهبرداری، در این اراضی هیچ نهالی فرصت رویش نداشته است. این درحالی است که به محض قطع درخت باید نهال کاشته شود، در غیراین صورت گیاه سرخس (محلیها به آن کرف میگویند) یا بوتههای عظیم «تمشک» روییده و مجال رشد نهالهای جوان را از جنگل سلب میکنند. رشد تمشک در هر منطقه جنگلی به معنای مخروبه شدن جنگل است. در 20سال گذشته نه تنها مخروبههایی که توسط دامداران ایجاد شده، درختکاری و نهالکاری نشده بلکه نقاط جدیدی که توسط پیمانکاران هم به مخروبه تبدیل شدهاند، به همان صورت مخروبه رها شدهاند. نکتهای که وجود دارد اینکه، پیمانکار با زیرکی دامدار را مقصر میداند و دامدار نیز پیمانکاران را علت انهدام جنگل معرفی میکند.
در این رقابت شدید، منافع ملی در خطر افتاده است. درحالی که بنا به نص ماده 5 قانون، سازمان جنگلها ومراتع مکلف است در جنگلهای مخروبه طی 2سال درختکاری کند. با وجود این قانون، در طول 20سال گذشته در بخش وسیعی از نقاط تخریب شده حتی یک نهال هم غرس نشده است. در برخی مناطق، تعداد بیشماری درختان پوسیده بهچشم میخورد که از سوی پیمانکار رها شده و توسط مردم محلی بهصورت هیزم استفاده میشود؛ به عبارت دیگر پیمانکار درختان تنومند را قطع کرده اما بهعلت نبود تجهیزات، درختان قطع شده به قعر دره سقوط کرده و در آنجا روی هم انباشته شدهاند. همچنین مقادیر قابلتوجهی از الوارهای شرکت «ن» بهعلت بحران مدیریت در محل دپو کاملا پوسیده و از حیز انتفاع ساقط شده اند.
- براین اساس شما معتقدید حتی حین بهرهبرداری هم ضوابط و معیارهای فنی رعایت نمیشود؟
در قانون تصریح شده «درصورتی میتوان از جنگل بهرهبرداری کرد که برای آن طرح جنگلداری تهیه و به تصویب سازمان رسیده باشد..». و «صاحبان جنگل که نتوانند مقررات فوق را به واسطه نداشتن وسایل فنی انجام دهند میتوانند بهرهبرداری از جنگل را به اشخاص حقیقی یا حقوقی که حائز شرایط فنی و مالی مورد تصدیق سازمان جنگلها باشد واگذار کنند...».. طبق تبصره یک ماده 9 قانون، در پروانه قطع، خصوصیات و مشخصات درختان مورد نظر برای قطع ذکر میشود و چنانچه به جای آنها درختان دیگری قطع شود، قطع درخت بدون پروانه تلقی میشود. این درحالی است که در طول 20سال بهرهبرداری، درختان فراوانی بدون مجوز قطع شدهاند زیرا بهرهبرداران تجهیزات و ماشینآلات سنگین لازم را در اختیار ندارند و در نتیجه با قطع یک درخت تنومند و سقوط آنروی دهها درخت و نهال در سایه، خسارات هنگفتی به جنگل وارد میکنند. پیمانکار عمدا با چنین شیوهای، سود سرشاری از محل فروش هیزم ذغالی کسب میکند.
- با توجه به بررسیهایی که انجام دادهاید بهرهبرداران چه درختانی را قطع و از جنگل خارج میکنند؟
در قانون آمده است بهمنظور اصلاح جنگل، باید درختان کهنسال، فرسوده، سرشکسته یا خمیده قطع و از جنگل خارج شوند تا نهالهای در سایه امکان رشدونمو داشته باشند اما برخلاف نص قانون، بهرهبرداران طی 20 سال گذشته فقط درختانی را قطع کردهاند که بیشترین حجم چوب مرغوب را داشتهاند. وقتی از عوامل پیمانکار پرسیدم چرا آن درخت فرسوده را باقی گذاشته و این درخت جوان را قطع میکنید؟ پاسخ داد: «باید هزینههای شرکت جبران شود» بنده حاضرم مقامات دلسوز کشور و نمایندگان رسانههای عمومی را به مناطقی ببرم که طی 20سال گذشته مورد بهرهبرداری قرارگرفته اما هرگز مورد بازدید کارشناسان منابع طبیعی قرار نگرفته است.
مشکل دیگر تأسیس کارخانههایی در مناطق جنگلی است. نمونه آن کارخانهای است که در منطقه سیاهکل به سمت دیلمان، بالاتر از لونک و «چشماسر» احداث شده است. وقتی دستگاههای نظارتی قادر نیستند بر کارخانههای موجود در حاشیه شهرها نظارت کنند مشخص است که در کارخانهای که درون جنگل احداث شده چه اتفاقی میافتد.
- مواردی که شما با این صراحت اعلام میکنید نیاز به مستندات دارد. نمیتوان به این سادگی همه چیز را زیر سؤال برد؟
اینجانب جرائم متعددی را که علیه منافع ملی و انفال و عرصههای طبیعی کشور صورت پذیرفته است بهصورت عکس، فیلم و گزارش مستند به مقامات ذیربط ارائه دادهام. اگر صداوسیما موافق باشد، میتواند یکی از این فیلمها را در یکی از شبکههای پربیننده پخش کند. برای نمونه در بخش نظارت، هر سال دولت هزینه گزافی را برای کاشت نهال در مناطقی که درخت قطع شده، اختصاص میدهد و براساس آن، تعداد قابل توجهی نهال برای کاشت درجنگلهای مخروبه تهیه و در اختیار پیمانکاران قرارمیگیرد.
بهطور مشخص در حوزه املش و لنگرود طی چند سال گذاشته نهالها را به جای کاشتن در یکجا دفن کردهاند تا از شر هزینه کاشت آن رها شوند. در یک بازدید گروهی در معیت مقامات ذیربط قضایی و اداری منطقه، شاهد اقدامات مجرمانهای بودیم که هرگز مورد رسیدگی قرار نمیگیرد. همچنین اضافه کنم که در طرح واگذاری جنگل به بهرهبردار، پیمانکاران موظف شدهاند نیاز جنگلنشینان را از نظر الوار به قیمت تمام شده، تأمین کنند؛ مثلا اگر جنگلنشینی چوب تقاضا کند پیمانکار حاضر در منطقه باید چوب مورد نیاز را به قیمت تمام شده در اختیار جنگلنشین بگذارد اما چون عملا این کار انجام نمیشود جنگل نشین ناگزیر درخت قطع میکند.
در یک مورد یکی از جنگلنشینان به خاطر قطع درخت برای تأمین تعدادی تیر سقفی منزلش، بهمدت چند شبانهروز بازداشت شد اما مشکل به اینجا ختم نمیشود؛ سازمان جنگلها معتقد است دامدار برای تعلیف دام، جنگل را «سرچر» میکند در حالی که در طول هزاران سال، جنگل محل زندگی دامداران بوده و هنوز هم هست. دامدار جنگل را حریم زندگی خود میداند به همین دلیل از آن دفاع میکند و باز به همین دلیل است که تاکنون دیده نشده دامدار درختی را قطع کرده باشد که چوب آن 10 متر مکعب باشد تا آن را بفروشد. بنابراین، همه جمعیت دامدار یک شهرستان حتی به اندازه یک نفر پیمانکار به جنگل آسیب نمیرساند؛ زیرا بهرهبرداری جنگل را «زیرچر» میکند یعنی بزرگترین درختان را قطع میکند اما دامدار فقط آن را سرچر میکند. علاوه براین، بهرهبرداران، حیاتوحش را بهشدت تهدید میکنند. وجود ارهموتوریها، کامیونها، بلدوزرها و قاطرچیها و کارگران، هیچ نقطه امنی از جنگلهای هیرکانی را برای تجدید حیاتوحش باقی نگذاشته است، بهطوری که حتی در عمق جنگل هم بر فراز درختان، آشیانه یک جفت کرکس، عقاب، شاهین و دیگر پرندگان پهن پیکر مشاهده نمیشود. خرس و پلنگ هم محلی برای زاد و ولد ندارند.
- شما گفتید شرکتهای بهرهبرداری در بهرهبرداری از جنگل به شیوهای عمل میکنند که مردم برخی مناطق عملکرد آنها را جنایت توصیف میکنند. اصولا بین این شرکتها و جنگلنشینان تعاملی وجود دارد؟
اجازه بدهید از زاویه دیگری عملکرد شرکتهای بهرهبرداری را ارزیابی کنیم؛ برای نمونه از شرکت «ن» که بهصورت تعاونی از جنگل بهرهبرداری میکند و جمعیت 100 خانواری یکی از روستاها را به شکل صوری به عضویت خود درآورده است، بپرسید در طول 15سال گذشته از محل قطع درختان جنگلی در قطعه 113 و... و فروش آن، چه مبلغی بهعنوان سود ویژه سالانه به سهامداران خود یعنی 100خانوار روستایی عضو تقدیم کرده است؟ در عوض چه تعداد از دامداران همین منطقه را سازمان جنگلها به بهانه حضور همین شرکت از جنگل خارج کرده است؟ پرسشی که مطرح است اینکه تعاونیهایی از این دست با کدام یک از مواد اساسنامه و قانون تعاونی اداره شدهاند؟ چرا مسئولان ذیربط به تبصره ذیل ماده 128 قانون تعاونی مصوب 1350 عمل نکردهاند؟ مردم جنگلنشین چه بهرهای از حضور این شرکتها در حوزه زندگی خود بردهاند؟ دامدارانی که با نام «طرح ساماندهی» از جنگل خارج شدهاند به چه شیوهای زندگی و امرار معاش میکنند؟ فرزندان تولیدکننده جمعیت دامدار کشور درون شهرها چگونه روزگار میگذرانند؟ طرح ساماندهی، جوان دامدار را از «مالگه» به «کافی شاپ» سوق داده است.
- شما میگویید بهرهبردار درختان تنومند را قطع میکند در حالی که باید تمام درختانی که میخواهند قطع شوند با چکش و توسط کارشناس منابع طبیعی نشانهگذاری شوند. آیا این موارد رعایت نمیشود؟
دقیقا همینطور است. برای نمونه در منطقه «تشتستان» و «گاوکولی» حوزه فعالیت شرکت «ن» که در سال 88 مورد بازدید مسئولان ذیربط اداری و قضایی منطقه قرارگرفت، تعداد زیادی از درختان قطع شده فاقد نشانه چکش بودند. کارگری که درختان را قطع میکرد میگفت علاوه بر درختان قطع شده درختان زیادی در نوبت قطع هستند بیآنکه نشانهگذاری شده باشند. بیش از 400 درخت فقط در همین منطقه قطع شده بود بیآنکه منطقه مورد بازدید کارشناسان قرار گرفته باشد! (فیلم مربوط به گفتههای این فرد موجود است). در زمان مسئولیت دکتر شریفی- یکی از روسای پیشین سازمان جنگلها- از ادامه کار این شرکت جلوگیری شد اما در یکی دو سال اخیر و در دوره مسئولیت دکتر سلاجقه (وی اخیرا برکنار شد) این شرکت، دوباره فعالیت خود را در منطقه گاوکولی از سر گرفته است. گاوکولی آخر دنیاست. البته من شکایتی در این زمینه تنظیم و به دفتر مقام معظم رهبری، دادستانی کل و روسای سهقوه و کمیسیون اصل 90 ارسال کردم اما تاکنون هیچ نتیجهای نگرفتهام.
- بهنظر شما در نخستین گام برای مقابله با وضعیت موجود چه میتوان کرد؟
یکی از مؤثرترین اقدامات میتواند تقویت بیش از پیش گارد حفاظت از جنگل باشد که در دوره مدیریت جدید، حوزه فعالیت آن محدودتر شده است. در حال حاضر، گارد حفاظت مؤثرترین دایرهای است که در جلوگیری از ویرانی جنگلها تلاش میکند اما مشکل اینجاست که بدون اطلاع گارد حفاظت، مناطق وسیعی را به شرکت «آ» واگذار کردهاند. معاونت بهرهبرداری درست ضلع مقابل گارد حفاظت عمل میکند. ولی با وجود شکایت دامداران، جنگلنشینان و اعتراض جدی آنها به عملکرد دولت طی 20 سال گذشته، تخریب جنگلها بدون هیچگونه دلیل منطقی ادامه یافته و تنها منافع نامشروع عدهای خاص را تأمین کرده است؛ عدهای که بازار غیررسمی تجارت چوب جنگلی را (با وجود واردات چوب خارجی) تقویت و پررونق کردهاند. به همین دلیل انتظار آن است که دولت محترم دستکم با تعطیل کردن فعالیتهای بهرهبرداری بهمدت 20سال، زمینه بازپروری جنگلهای هیرکانی و حیاتوحش در حال انقراض آن را فراهم آورد.