براساس این آمار، ما در فهرست کشورهای با پوشش کم جنگل ( low forest )قرارداریم. این پوشش اندک جنگلی که پراکنش هندسی منظمی ندارد متشکل از 3 بخش پوشش جنگلی جنوب، غرب و شمال است. اما این مناطق بهدلیل بهرهبرداری و دخالت غیرمنطبق با اکوسیستمهای این مناطق در معرض نابودی هستند. یکی از تهدیدات جدی جنگلهای شمال فشار روزافزون جمعیت است. اکنون میانگین جمعیت در شمال کشور2.5 برابر میانگین کشور است. این جمعیت برای فعالیتهای معیشتی احتیاج به زیرساختهایی مثل جاده، گاز . خطوط مخابرات دارد.
این درحالی است که سالیان سال است بخشهایی از اراضی این مناطق در قالب کشت و زرع، منبع تأمین معاش مردمان منطقه بوده است. اما در سالهای اخیر در هر نقطهای جاده احداث شده این اراضی کشاورزی به مناطق مسکونی و تجاری تبدیل شدهاست. علاوه براین، بهعلت افزایش جمعیت، اراضی نسل گذشته بین فرزندان تقسیم شده و از آنجایی که اراضی تفکیک شده بهعلت کوچک شدن، از نظر اقتصادی برای کشت و زرع مقرون به صرفه نبودهاند، صاحبان جدید عرصههای جنگلی اطراف اراضی را تصاحب کرده و ضمیمه اراضی خود کردهاند از سوی دیگر، روزبهروز بر شمار این افراد افزوده شده ، بهطوری که تصاویر ماهوارهای نشان میدهد این مناطق بهصورت جزایر عاری از درخت درآمده است. این جزایر بیشتر در مناطق کم شیب و خاکهای مرغوب متمرکز شده، یعنی فشار بهرهبرداری در پاییندست و مناطق آفتابگیر و کنارجادهها بسیار بیشتر از سایر مناطق بوده است.
توسعه ناپایدار
تهدید دیگر رویشگاههای جنگلی کشور، عملیات عمرانی نظیر عبور خطوله انتقال انرژی، ساخت سدهای متعدد و جادهسازی است که بهطور مداوم در همه رویشگاهها شاهد آن هستیم. برای نمونه، در شمال کشور تقریبا 8 هزار کیلومتر جاده در مناطق کوهستانی و حوضههای آبخیز احداث شده و بهدلیل نبود تمهیدات حفاظتی، اطراف این جادهها به مناطق تفرجگاهی بدون کنترل و به مناطق برداشت چوب برای افراد سوءاستفادهکننده تبدیل شدهاست. یکی از نمودهای چنین روندی، آتش سوزیهای سال گذشته است که مناطق متعددی از جنگلهای شمال را نابود کرد.
در مناطق غربی کشور که بیشتر کوهستانی است ارزش درخت از نظر حفاظت خاک بسیار بیشتر از سایر مناطق کشور است. نمود تخریب این مناطق را میتوان در رسوبات با مواد معلق رودخانههای کارون، کرخه و بهمنشیر و سایر رودخانههای جاری در این مناطق مشاهده کرد. در مناطق جنوب که آلودگیهای نفتی دریا موجب از بین رفتن بسیاری از پایهها و گونههای درختی این مناطق شد وضعیت به نوع دیگری اسفناک است.
فرسایش خاک درکشور ما بسیار نگرانکننده است. در مناطق شمالی سالانه بیش از 20 تن خاک بیولوژیک در هر هکتار از دست میرود. این میزان در سایر مناطق کشور بین 10 تا 20 تن در هرهکتار متغیر است. با این توضیح که ارزش خاک رویشگاههای شمال، جنوب و غرب کشور بسیار بالاست. اگر بخواهیم معادل همین خاکی که شسته و نابود میشود را با کود شیمیایی تولید و مصرف کنیم رقم آن نجومی خواهد بود در حالی که کود شیمیایی یک و حداکثر 3عنصره است اما در خاک بیولوژیک مجموعهای از عناصر طی یک فرایند پیچیده خاکسازی میکنند. در شمال کشور سالانه5.5تن در هکتار خاکسازی انجام میشود این رقم کمتر از یکچهارم فرسایش خاک در این عرصههاست.
از دیگر عواملی که باعث تخریب جنگلهای شمال شده عملیات ساختوساز بیرویه و فعالیتهای عمرانی بخش خصوصی و فعالیتهای عمرانی دولتی است که متناسب و سازگار با طبیعت شمال نیست. ازجمله این فعالیتها میتوان به عملیات کشف و استخراج معادن، راهسازی غیرمنطبق با طبیعت و بدون حفاظت و برداشت شن وماسه از رودخانهها اشاره کرد. دراین میان تعطیلی طرحهای جنگلداری هم رویشگاههای جنگلی شمال را تهدید میکند. این طرحها زمینه حفاظت از جنگلها را میتوانند فراهم کنند ولی چون دولت قصد تصدیگری ندارد با تعطیلی این طرحها مراتع و جنگل از نظر حفاظت بدون تصدی رها میشوند.
برداشت بیش از تولید
این عضو هیأت علمی در باره میزان برداشت و مصرف چوب درجنگلهای شمال میگوید: سالانه 4 میلیون متر مکعب توسط ساکنان این رویشگاهها چوب برداشت میشود ولی این برداشت هندسه یکنواختی ندارد و از آنجایی که آبادیها درمناطق کم شیب واقع شدهاند از این مناطق بیشتر برداشت میکنند. این درحالی است که تولید جنگلهای شمال کمتر از 4 میلیون متر مکعب در سال است. علاوه بر این، برداشتکنندگان دیگری مثل واحدهای صنعتی، طرحهای جنگلداری و برداشتکنندههای موردی هم وجود دارند. براساس آمار بیش از1.5برابر تولید جنگلهای شمال از این رویشگاهها چوب برداشت میشود که بخش عمده آن توسط جنگلنشینان صورت میگیرد.
روند رو به افزایش برداشت از جنگلها درواقع این نکته را گوشزد میکند که باید سوخت جنگلنشینان در همه مناطق جنگلی کشور اعم از شمال، جنوب و رویشگاههای زاگرسی تأمین شود در غیراین صورت بهدلیل شرایط جدید اقتصادی، بدون تردید جنگلنشینان برای تأمین سوخت و گرمایش خانهوکاشانه خود به برداشت چوب دامن خواهند زد و این برداشتها به میزان قابل ملاحظهای افزایش خواهد یافت. چنین روندی جزبه هم خوردن اکوسیستمها پیامد دیگری ندارد زیرا جنگل پشتیبان و در واقع فراهمکننده بستر مناسب برای کشاورزی است. حتی در شرایط کنونی هم بهدلیل تخریبهای گسترده رویشگاههای جنگلی، چرخههای طبیعی کارکرد خود را ازدست دادهاند به همین دلیل میزان مصرف سم در اراضی کشاورزی شمال 5برابر میانگین کشور است که تبعات آن، شیوع وظهور آفات جدید در عرصههای کشت و زرع کشور است. نمونهای از آن، طغیان ملخها در استان گلستان است که اکنون مزارع این استان را با خطر جدی مواجه کردهاست.
کاهش لایههای تاج درختان و افزایش فرسایش خاک
دکتر امینی میگوید: اتفاقی که در جنگلهای شمال افتاده کاهش لایههای تاج درختان است. پیش از این، درختان بیش از 3 لایه داشتند. این لایهها باعث ذخیره آب میشد و به تولید انبوه جنگل میانجامید. در حال حاضر، تعداد لایهها کم شده، افزایش میزان فرسایش خاک هم ناشی از همین کاهش لایههاست. ازسوی دیگر، کاهش و باز شدن تاج پوشش درختان مهاجرت بسیاری از گونههای گیاهی و درختی را در پی داشته است. یکی از عمدهترین عوامل کاهش لایههای تاج پوشش درختان، دامداری سنتی در جنگلها بهویژه در شمال است. در برخی از مناطق فراوانی دام 5 برابر ظرفیت مراتع است، در حالی که مراتع از نظر ذخیره آب و پیشگیری از بروز روانابهای سطحی پشتیبان جنگل محسوب میشوند. وقتی مراتع تخریب میشوند جنگلها هم پتانسیل خود را از دست میدهند و در نتیجه باارزشترین عنصر طبیعی که بستر حیات موجودات است با خطر جدی مواجه میشود.