در ماههای گذشته خبرهای ناخوشایندی از وضعیت بناها و ساختمانهای تاریخی شهر تهران به گوش رسید؛ خبرهایی که آنقدر در حوزه تاریخ معماری و هویت شهر ناخوشایند بود که حتی سینماگران و هنرمندان تئاتر کشور را نیز به واکنش واداشت. آنها به مدیریت شهری نامه نوشتند و درخواست کردند که تا آنجا که میتوانند از تخریب بناهای تاریخی شهر جلوگیری کنند.
حفظ هویت تاریخی شهر و آثار برجایمانده از گذشتگان چه تأثیری در بهبود وضعیت فرهنگی جامعه دارد؟ ارتباط متقابل میراثفرهنگی و توسعه چگونه است؟ حفظ آثار و میراثفرهنگی یک شهر چگونه میسر است؟ اینها سؤالاتی است که در پی تخریبهایی که در ماههای گذشته رخ داد، مطرح شد. سؤالاتی که احمد محیططباطبایی را به روزنامه همشهری کشاند تا در گفتوگو با این روزنامه به طرح دغدغههای بیشتری که در حوزه میراثفرهنگی وجود دارد، بپردازد.
احمد محیططباطبایی که این روزها در کمیته ملی موزهها و دایرهالمعارف معماری و شهرسازی مشغول به کار است چهرهای نامآشنا برای علاقهمندان به میراثفرهنگی است؛ تا جایی که برخی او را به عنوان دایرهالمعارف شفاهی تهران میشناسند. احمد محیططباطبایی میگوید: مشکلات میراث فرهنگی تهران چیزی جدا از مشکلات میراثفرهنگی در کل کشور نیست و آن هم مشکل جایگاه فرهنگ در برنامهریزی و میزان اهمیتی است که موضوع میراثفرهنگی در سطوح مختلف جامعه باید داشته باشد و ندارد.
محیططباطبایی وضعیت کنونی میراثفرهنگی در کشور را به بند ساعت تشبیه میکند، نه عقربههای ساعت که بدون آن جریان کشور ادامه پیدا میکند. به گفته او وقتی میراثفرهنگی برای مردم جامعه بیاهمیت باشد، همه جامعه با مشکل مواجه میشود. به گفته این کارشناس میراثفرهنگی و تهرانشناس، میراثفرهنگی بخش مرده یک فرهنگ نیست بلکه بخش زنده فرهنگ است که طی سالها و قرنها در درازنای تاریخ توانسته است به حیات خود ادامه بدهد.
محیططباطبایی معتقد است که در موضوع میراثفرهنگی تنها بخش مادی آن مطرح نیست بلکه بخش معنوی و میراث غیرملموس آن نیز مدنظر است. به گفته وی، بخش مادی میراثفرهنگی تظاهر همان تفکرات ذهنی است که به رفتار انسانی نیز منتج شده است.
محیططباطبایی موضوع را اینگونه شرح میدهد: وقتی پدیده احترام در جامعه امری ممدوح است و احترام به والدین و به تبع آن احترام به جامعه و احترام به همه آنچه باورهای ما را شکل میدهد وجود دارد، مشاهده میکنید که ورودی زورخانهها و خیلی مکانهای دیگر کوتاه ساخته میشود، تا با تعظیم و احترام وارد شوند، ولی زمانی که فرهنگ احترام رخت برمیبندد دیگر لزومی ندارد که درها کوتاه باشند؛ بنابراین تخریب میشوند و جای آن درهای کوتاه چوبی را درهای بزرگ آهنی میگیرند.
آنطور که محیططباطبایی میگوید، هر پدیدهای که در زندگی و در جامعه مشاهده میشود نسبت به گذشته خود دارای یک میراثفرهنگی است و به همین دلیل است که میراثفرهنگی یک ملت به همه افراد جامعه و دولتها متصل است.
این استاد میراثفرهنگی و کارشناس کمیته ملی موزهها این سؤال را مطرح میکند که در شرایط فعلی تا چه اندازه برای حفظ میراث گذشته اقدام شده است؟ محیططباطبایی میگوید: میراثفرهنگی اموال شخصی یک فرد یا سازمان و یا یک دولت نیست بلکه متعلق به همه مردم و امری عمومی است؛ بنابراین ذهنیت افراد است که میراثفرهنگی را شکل میدهد و باید دید در مورد میراثفرهنگی چه تفکری وجود دارد؟ آیا تصور میکنیم میراثفرهنگی عامل توسعه است یا آنکه مانع از توسعه میشود؟ آیا میراثفرهنگی امری فانتزی است که مثلا موزه ایجاد کنیم که فقط بگوییم موزه داریم یا آنکه موزه ایجاد میشود تا یادآوری شود کجا هستیم و چه تاریخی داریم؟
محیططباطبایی میگوید: نگاه به مقوله میراثفرهنگی خیلی مهم است و بدون دانستن چگونگی نگاه به میراثفرهنگی نمیتوان به توسعه رسید. او تأکید میکند: در مقوله حفظ میراثفرهنگی کشور بازی برد- برد حاکم است چون هیچکس نباید در مقوله میراثفرهنگی بازنده باشد و اگر غیر از این باشد باید دانست که یک جای کار نقص دارد. در اروپا، آسیا و خاورمیانه ممالکی هستند که افراد و شرکتهایی که هیچ ربطی به میراثفرهنگی ندارند در حوزه فرهنگ و آموزش آنها وارد شدهاند؛ چرا؟ چون میدانند که با ورود به بخش فرهنگی معادل آنچه هزینه میکنند 2 بار مشمول قانون معافیت مالیاتی میشوند. باید پرسید آیا در ایران نیز چنین قانونی وجود دارد؟
این کارشناس میراثفرهنگی و تهرانشناس میافزاید: قوانین زیادی میتواند در شورای شهر به تصویب برسد که به حفظ میراثفرهنگی نیز کمک کند.
وی گفت: مالک یک خانه تاریخی باید خوشحال باشد از اینکه صاحب یک خانه دارای هویت است و خب روشهایی نیز هست که میتواند خانه تاریخی را از پرداخت مالیات و عوارض نوسازی معاف کند و حتی در تغییر کاربری خانه به کاربری فرهنگی نیز معاف از مالیات شود یا آنکه درصورت ایجاد واحد تجاری در یک خانه تاریخی مثلا احداث یک خیاطخانه بگویند نیمی از عوارض را پرداخت کند. اینها روشهایی است که میتوان مالکان خانههای تاریخی را برای حفظ یک بنای تاریخی تشویق کرد. همچنین میتوان قوانینی برای حفظ گذشته تاریخی شهر تصویب کرد که برای ساکنان شهر نسبت به شهرشان تعلقخاطر ایجاد کند.
محیططباطبایی گفت: باید بررسی شود که چرا مردم هنوز پدرشان فوت نکرده، خانه پدری را به فروش میگذارند. حتما میگویید بهدلیل اقتصادی، ولی آیا پیشتر، دورههای سخت اقتصادی در ایران نداشتهایم؟ پس چرا فرد حاضر میشود گذشته تاریخی خود را بفروشد؟ درحالیکه در دورانهای سخت گذشته چنین رفتاری با خانههای تاریخی نمیشد چون خانه بخشی از هویت یک خانواده بود.
محیططباطبایی همچنین به برخی دروس کتابهای درسی از همان بدو تحصیل اشاره میکند و میافزاید: کتاب درسی کلاس اول ابتدایی، درس خوب مسجد را دارد ولی هیچکس نمیداند مسجدی که تصویرش در این کتاب منتشر شده کجاست؟ درحالیکه میتوان تصویر مسجد امام اصفهان یا مسجد مطهری تهران را در این کتابها منتشر کرد تا کودکان از همان ابتدا با ارزش آثار تاریخی واقعی آشنا شوند و اگر قرار است تصویر خیابان را منتشر کنند، تصویر خیابان ولیعصر یا چهارباغ اصفهان باشد.