این شهر الزاماتی دارد، نیازهایی دارد و زمینههایی میخواهد تا شهری بسازیم که آدمهایش پرخاشگر نشوند، در رانندگی سبقت بیمورد نگیرند و کار غیر اخلاقی نکنند. سه اصل در این زمینه وجود دارد: اول اینکه صادق باشیم، دوم با احترام برخورد کنیم و سوم اعتماد کنیم. جامعهای که به این سه اصل وفادار باشد، سالم است.»
ادامه گفتوگو با دکتر شامانی را میخوانید.
- در شهری که دوستدار کودک است چه نکاتی باید رعایت شود؟
شهر دوستدار کودک در اصل بر مبنای دنیای صادقانه و بیشیله پیلة کودکان استوار است که در آن کودکان بتوانند به راحتی بازی کنند و نفس بکشند. بتوانند در پارک لم بدهند و کتاب بخوانند، در چمنهای پارک غلت بزنند. اگر از کیوسکی خرید میکنند، فروشندهای باشد که روحیه بچهها را بشناسد. مشاورانی در پارکها باشند که بحث بازیدرمانی را در فضای بازی پارکها اجرا کنند، فضاهایی باشد که کودکان برای بازی به آنجا مراجعه کنند نه اینکه برای یک بازی ساده مجبور باشند شهر را دور بزنند. باید هیجانشان در این پارکها تخلیه شود تا لج نکنند و پرخاشگر نشوند.
در شهر دوستدار کودک نباید آلودگی صوتی و هوا باشد. کودک نیاز دارد نفس بکشد. فضاهای آموزشی و کتابخانههای ویژه کودکان در این شهر توسعه داده میشود. پایگاههای مشاوره در دسترس پدر و مادران باشد تا نحوة رفتار درست با کودکانشان را به آنها آموزش بدهد. حتی رنگآمیزی شهری باید مناسب کودکان باشد. اگر بچهها در فروشگاهها حوصلهشان سر رفت یا خسته شدند، جایی برای استراحتشان باشد.
- و برای نوجوانان؟
شهر از کارناوالهای شادی برای نوجوانان خالی است. جشنوارههایی را کم داریم که بتوانند شادی را رواج بدهند. جای سینمای خاص کودک و نوجوان هم خالی است.
البته الان کارهای خوبی شده و این فرهنگسراها و خانههای محله میتوانند فضای خوبی برای نوجوانان باشند تا حتی در مسائل شهری مشارکت داشته باشند.
- کودکان و نوجوانان این شهر باید به چه مسائلی پایبند باشند؟
باید شهر و محلهمان را دوست داشته باشیم. ما نمادهایی را که نشانگر هویت سرزمینمان هستند کم داریم. در حالی که هر محله میتواند نماد خودش را داشته باشد. و بعد، از بچههای محله بخواهیم که مراقب این نماد باشند. اما اول باید احساس تعلق کنند. اگر نویسنده شهیری در محله ماست یا خانهای قدیمی یا مجسمة معروفی یا... هر کدام میتوانند نماد محله ما شوند.
باید فضاهای شورانگیز یا غرورانگیز داشته باشیم. بچهها ببینند به صندلی کدام بزرگ میتوانند تکیه بزنند. مثلاً در خانة دکتر حسابی و روی صندلی دکتر حسابی بنشینند. یا به خانه قهرمانان و دانشمندان شهیر دیگری که خانهشان در همه محلههای تهران پراکنده است، سر بزنند.
- خودشان میتوانند در زیباسازی فرهنگی شهرشان کمک کنند؟
بچهها همراهان خوبی هستند. کافی است به آنها اعتماد کنیم. ما میتوانیم برای زیبا سازی محلههایمان از نوجوانان کمک بگیریم، مثل تزیینهای نیمه شعبان که نوجوانان در آن نقش فعالی دارند. اول یک نگاه زیباییشناسانه به آنها بدهیم و بعد لوازم و ابزارها را، و نترسیم از اینکه ممکن است اشتباه کنند. اگر اشتباه شد دوباره کار کنیم. خب از همین جا بچهها به شهر توجه پیدا میکنند و بقیه اتفاقهای خوب هم میافتد.
- در آخر...؟
مهمترین نکته این است که شتابزده حرکت نکنیم. تحقق شهر دوستدار کودک نیاز به برنامه بلند مدت دارد. از عبور از سطح خیابان و پریدن از روی جویهای بزرگِ بدونِ پل شروع میشود تا بحثهای اخلاقی. حتی میلههای دور درختها را باید طوری بکشیم که همقد کودک نباشد و... اگر از زاویه بچهها نگاه کنیم،باید چیزهایی در شهر بگذاریم که آنها لذت بدهد، شاداب و امیدوارشان کند و خطرناک نباشد، تا هر صبح که پنجره را باز میکنند، ببینند در باغچة همسایه اتفاقی افتاده است.