خواب خوب اصولا از نعمت‌هایی است که تا وقتی به نقمت بی‌خوابی یا بدخوابی دچار نشده باشیم ارزش وجودی آن را درک نخواهیم کرد.

اینکه پس یک روز پر استرس و اضطراب کاری یا ساعت‌ها فعالیت فیزیکی بتوانیم به گوشه‌ای امن و راحت پناه ببریم و اندکی بخوابیم یک نیاز واقعی روانی و فیزیولوژیک برای هر انسانی است و این نیاز به‌ویژه برای افرادی که زندگی شهروندی را در کلانشهری مانند تهران تجربه می‌کنند، دوچندان است. با این توجه است که امروزه دیگر مشکل بدخوابی یا بی‌خوابی یک بیماری لوکس و کم‌اهمیت دانسته نمی‌شود و به‌طور تخصصی و علمی این مشکل مورد توجه قرار می‌گیرد و حتی کلینیک‌های تخصصی نیز در جهت خواب‌کردن افراد به‌وجود آمده است.

در این میان اما بیشتر شهروندان، هنگام خواب و استراحت با یک شاخص بی‌شاخ و دم و البته مزاحم به نام سر‌و‌صدای محیطی که اصطلاحا آلودگی‌صوتی نیز نامیده می‌شود، روبه‌رو می‌شوند، معضلی که می‌توان گفت در حقیقت مشکل مبتلابه بسیاری از شهروندان است. با این اوصاف، تصویر ابتدای متن که در آن شهروندی فارغ از هرگونه سروصدای ناشی از عبور خودروها آسوده بر نیمکت ایستگاه اتوبوس خوابیده، می‌تواند صحنه‌ای جالب برای هر بیننده‌ای باشد. مرد سرنهاده بر کیسه پلاستیکی، زیر آفتاب پاییزی در خیابانی پرتردد خود را به خواب سپرده است. اما یادآوری اینکه این کار چقدر نیز می‌تواند خطرناک باشد نکته‌ای است که هر کسی با دقت در تصویر می‌تواند به آن پی‌ببرد، ضمن اینکه اصولا چنین خواب خوشی صحنه ناخوشایندی را در سطح شهر رقم می‌زند و البته که حق دیگران در نشستن روی نیمکت‌های ایستگاه در انتظار رسیدن اتوبوس نیز نادیده گرفته می‌شود.

ارابه مرگ

حتما شما هم بارها این بنر آموزشی - تبلیغاتی را در سطح شهر دیده‌اید؛ کاراکتر انیمیشن دختری که چشم به در دوخته و منتظر سالم رسیدن پدر موتورسوارش است؛ پدری که البته همه زندگی‌اش عشق به دختر کوچکش است و او نیز بی‌تابانه منتظر در‌آغوش‌گرفتن دختر کوچکش است. اما آنچه پیام اصلی این دست از بنرهاست، سفارش اکید و تلنگری است به موتورسیکلت‌سوارانی که به‌خاطر نوع وسیله نقلیه‌شان و البته بی‌احتیاطی برخی از راننده‌های خودرو‌ها و موتورسیکلت‌سواران دیگر، گویی همیشه خطر در کمین‌شان است.

در این میان رعایت نکات ایمنی مانند سرعت مجاز و حرکت در مسیر مشخص و دوری از هرگونه حرکت نمایشی، استفاده حتمی از کلاه ایمنی و... از جمله باید‌هایی است که هر موتورسواری در وقت تردد در سطح شهر باید به آنها توجه کند. رعایت تعداد سرنشین و عدم‌حمل بار اضافه نیز یکی از باید‌های مهم است که موتورسواران باید رعایت کنند. همانطور که در تصویر حاضر که آقای محمد طبسی برای ما ارسال کرده است مشاهده می‌کنید راکب موتورسیکلت‌گویی بسیار تحت‌تأثیر بنر‌های آموزشی و تبلیغاتی پیش‌گفته قرار گرفته است چراکه هم کلاه ایمنی دارد و هم برای اینکه خانواده‌اش چشم به‌راه او نباشند کل خانواده را سوار بر موتور خود کرده تا با هم در وضعیتی خطرناک از بزرگراهی که می‌بینید، عبور کنند.

نشستن 5 نفر سرنشین روی موتوری که از نظر استاندارد تنها باید یک نفر را حمل کند درحالی‌که 3نفر از سرنشینان کودک هستند، خطرناک‌ترین کار ممکنی است که این شهروند می‌تواند انجام دهد؛ آن‌قدر خطرناک که می‌توان گفت این مرد موتورسوار گویی خانواده‌اش را سوار بر ارابه مرگ کرده است؛ ارابه‌ای که گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست که حتی ساعت‌ها دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.

انفاق و اعتماد اجتماعی

در فرهنگ اسلامی ایرانی ما اگر چه سفارشات موکدی نسبت به کمک به همنوعان و به‌ویژه انسان‌های نیازمند شده اما به‌نظر می‌رسد با توجه به وضعیت اخیری که این مسئله در جامعه پیدا کرده، لازم است عمل به این آموزه اجتماعی و دینی همراه با دقت ویژه‌ای از سوی شهروندان انجام گیرد. فقیرنما‌هایی که به‌صورت سازماندهی شده با سوءاستفاده از رقت قلب شهروندان و به انواع روش‌ها سعی در فریب‌دادن مردم می‌کنند، نمونه‌ای بارز از این مسئله است که هر کسی شایسته دریافت کمک‌های شهروندان نیست.

بی‌توجهی به این مسئله سر‌آغازی است برای اینکه اولا درصورت کلی بسیاری از افراد دیگر را به صرافت سوءاستفاده و کسب درآمد از این راه نامشروع بیندازد و ثانیا با بی‌اعتمادی جامعه نسبت به آموزه اصیل وظیفه انفاق به شهروندان نیازمند، اعضای جامعه دیگر به نیازمندان واقعی اعتماد نکنند. تصویر فوق نیز یکی از این انواع روش‌ها برای جلب ترحم شهروندان است؛ روشی که هم برای افرادی(به‌ویژه کودکان ) که در جریان سوءاستفاده از باند‌های سازماندهی شده تکدیگری قرار می‌گیرند خطرناک است و هم از طرفی همانطور که گفته شد دیگر اعتماد اجتماعی برای عمل به آموزه مهم انفاق را از ریشه می‌خشکاند.

منبع: همشهری آنلاین